فرج سرکوهی :
بلوک دموکراسی خواهی، ممکنی که ناممکن شد
انقلاب دو قطب از جامعه ایرانی، زحمتکشان، حاشیه نشینان شهری و لایه های فقیر و کم درآمد را از سویی و طبقه متوسط شهری را از دیگر سو گره زد.
لایه های مهمی از قطب دوم، که به حدی از مدرنیته و دموکراسی تمایل داشتند، نماینده سیاسی مستقلی نداشتند و از جمله به این دلیل که استبداد شاه همه نهادهای سیاسی و اجتماعی، جز روحانیت را سرکوب کرده بود.
جبهه ملی، سوارکاری بر اسب رقیب
;روشنفکری غیر مذهبی، جای دکتر استوکمان خالی
>گرایش غالب روشنفکری ایران از بختیار حمایت نکرد. روشنفکری نه فقط با نقد قدرت، که با نقد خود نیز تعریف می شود. روشنفکری ایران در نقد قدرت پیشینه ای غنی و در نقد خود کارنامه ای کم حجم داشت.
>چپ، دو رویا در یک بستر
چپ ایران را در آن روزگار دو گرایش حزب توده و هواداران فداییان و دیگر محافل چپ غیرتوده ای شکل می دادند.
طبقه متوسط، محروم از هویت مستقل سیاسی
لایه های متمایل به مدرنیته و دموکراسی در طبقه متوسط ایران نیز از بختیار، که بهترین نماینده آنان در آن روزگار بود، حمایت نکرده، علیه او از قطب های دیگر جامعه پیروی کردند.
بختیار، شجاعت فکری یا پدیده ای نادر