کاروانسرا سنگی و لباس شخصی‌های حکومتی

 

همنشین بهار :

غبارزدایی از آینه‌ها

۱۱ آبان ۱۳۵۶؛ یک سال و اندی پیش از انقلاب، ۵۸ نفر از فرهنگ‌ورزان ایران ضمن بیانیه بسیار مهمی نوشتند: جامعه ایران با بحرانی عمیق روبروست. متأسفانه ازمابهتران به آن دهن‌کجی کردند و شد، آنچه شد. توجه و تأمل در بیانیه مزبور و وقایعی که بعد از آن اتفاق افتاد؛ ازجمله، ۲۰ روز بعد ماجرای کاروانسرا سنگی، نشان می‌دهد «انقلاب ۵۷، پی‌آمد طبیعی سرکوب درازمدت جنبش ملی و ممنوع بودن سیاست اعتراضی در چارچوب قانون بود.»

آنچه آن سال در میهن ما گذشت، قبل از آنکه به کمسیون سه‌جانبه و کنفرانس گوادلوپ و بازی‌های کارتر مربوط باشد، ریشه در نابسامانی‌های درون کشور، و شیوه حکمرانی داشت. شرط خارجی به اعتبار مبناست که وارد عمل می‌شود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در اواخر آبان ۱۳۵۶ حسین گلزار(از اعضای حزب ملت ایران) با فرستادن کارت دعوت برای عده‌ای از افراد و شخصیت‌های سیاسی و مذهبی، حدود ۱۵۰۰ نفر را دعوت کرد که به مناسبت عید قربان، سه‌شنبه اول آذر ۱۳۵۶ در مجلس جشنی در باغ وی در جادۀ قدیم تهران ـ کرج، حوالی کاروانسرا سنگی شرکت کنند. در آن روز قرار بود علاوه بر آیت‌الله زنجانی، یک روحانی به نام …صادقی، همچنین شاپور بختیار، کاظم حسیبی و فرزین مخبر سخنرانی کنند. حدود ساعت ۴ بعد از ظهر ۷۵۰ نفر با بیش از ده دستگاه اتوبوس شرکت واحد و چندین و چند اتومبیل پژو و پیکان و…به کوچۀ باغ گلزار رفته، عده‌ای درِ باغ را که بسته بود، ‌شکستند و شمار زیادی از آنها با جار و جنجال وارد باغ ‌شدند و بقیه در اطراف باغ و پشت دیوارها مستقر شدند. این افراد لباس شخصی به تن داشتند و بازوبند سفیدی هم بسته بودند که روی 

ادامه مطلب