کارکرد تاریخ‌نگاری برساختی

تاریخ عرصه تفسیر گفتمانی (discursive interpretation) است. ایرانیان در نهضت تنباکو (1891) و جنبش مشروطیت (1906) با تفسیر گفتمانی تاریخ آشنا شدند و بنای تاریخ‌نگاری برساختی و بازتابی را گذاشتند. تاریخ‌نگاری برساختی نوعی روایت از یک واقعه است، به عبارتی تاریخ‌نویسی برای شرح واقعه، به همان سبک گذشته و سیاق سنتی نیست، بلکه تاریخ‌سازی در واکنش به وضعیت موجود است. روایت این نوع تاریخ‌نگاری از حوادث دو قرن گذشته ایران به شرح زیر است.

سلسله قاجار در قرن نوزدهم و چند دهه اول قرن بیستم بر ایران حکومت کردند. پادشاهان این سلسله عموماً حکمرانان فاسق و فاجر و ناکارآمد بودند. ملت ایران با انقلاب مشروطیت علیه این سلسله قیام کرد و بنای آزادی و حکومت قانون را گذاشت. انقلاب مشروطیت ناکام ماند، چون اشراف زمین‌دار، گروهی از روحانیون و دولت‌های استعماری خارجی با آن مخالف بودند. رضاشاه پهلوی به کمک بریتانیا سلسله پهلوی را بنیان نهاد و بااقتدار دو دهه بر ایران حکومت کرد. او با فشار بریتانیا و همکاری اتحاد جماهیر شوروی کنار گیری کرد. با کناره‌گیری او و استقرار محمدرضا شاه بر مسند پادشاهی، فضای سیاسی کشور تغییر کرد و به‌این‌ترتیب زمینه برای تأسیس حزب توده ایران، جبهه ملی و سازمان‌های مترقی و انقلابی در دوازده سال بین برکناری رضاشاه و کودتای 28 مرداد 1332 و ورود امپریالیسم امریکا به سپهر سیاسی ایران فراهم گردید. حکومت محمدرضا شاه پهلوی به دنبال کودتا زمینه‌ساز انقلاب اسلامی و استقرار حکومت جمهوری اسلام در ایران شد. وجه متمایزکننده این نوع تاریخ‌نگاری فقدان عاملیت مردم است. سازندگان تاریخ در این روایت کشورهای استعماری و امپریالیستی و عمال آن‌ها در داخل کشور هستند. این نوع تاریخ‌نگاری با ساختار جماعتی جامعه ایرانی سازگار است.

این روایت تاریخ‌نگاری برساختی از وقایع دو قرن گذشته ایران است که از طرف جمهوری اسلامی، جبهه ملی، جریان‌های ملی و مذهبی، کمونیست‌ها و بسیاری از افراد انقلابی و پیشرو و گروه‌های تأثیرگذار دیگر و حتی بخش بزرگی از مردم نمایندگی می‌شود. این نوع تاریخ‌نگاری در ایران دو هدف عمده را دنبال می‌کند: مقابله با بیگانه، استعمار و امپریالیسم، به عبارتی غرب از یک‌سوی، و مبارزه با نظام مستقر در کشور از سوی دیگر. روش پژوهش این نوع تاریخ‌نگاری استناد گزینشی با پیش‌داوری به اسناد سفارتخانه‌های بیگانه و بایگانی اسناد خارجی این کشورها است. در این شیوه تاریخ‌نگاری از روش‌های شناخته‌شده در علم تاریخ، جامعه‌شناسی، به‌خصوص جامعه‌شناسی سیاسی و روند پژوهی مدرن استفاده نمی‌شود.

پرسش این است، چرا این شیوه تاریخ‌نگاری در کشورهایی با ساختار جماعتی، به‌ویژه خاورمیانه اسلامی، با استقبال عمومی روبه‌رو است. پاسخ در کارکرد این شیوه تاریخ‌نگاری است. این شیوه تاریخ‌نگاری چند کارکرد عمده در این جوامع دارد.

  1. کارکرد اصلی این نوع تاریخ‌نگاری مبارزه با بیگانه است. نمونه بارز این نوع استفاده از تاریخ‌نگاری شرح رابطه ایران با کشورهای روسیه، بریتانیا و ایالات‌متحده امریکا است. این موضوع محتوای اصلی نوشته‌های تاریخی حجیم است.
  2. کارکرد مهم دیگر این شیوه تاریخ‌نگاری مبارزه با نظام حاکم است. از این شیوه تاریخ‌نگاری برای مبارزه با سلسله قاجار و پهلوی به‌وفور استفاده شد، به‌طوری‌که تصویر پادشاهان قاجار و پهلوی در اذهان عمومی بیش از آنکه شرح واقعیات و توصیف شخصیت تاریخی این افراد باشد، برساختی بازتابی از منافع و مصالح گروه‌های اجتماعی حامی تاریخ‌نویسی برساختی به‌ویژه گروه روحانیت و روشنفکری عمومی است.
  3. این شیوه تاریخ‌نگاری از باشنده مُلکی سلب مسئولیت می‌کند. عمال خارجی مسبب تمام سبب‌ها در مملکت هستند، عمالی که از دنیا رفته‌اند یا ناشناخته و در دسترس نیستند.
  4. این شیوه تاریخ‌نگاری درنهایت در خدمت تحقیر مردمان کشورهایی با ساختار جماعتی و خودزنی آن‌ها قرار دارد، چون نشان می‌دهد که آن‌ها عاملیت اجتماعی و سیاسی ندارند و تغییرات اجتماعی کار آن‌ها نیست، بلکه آن‌ها عامل دستگاه‌های استخباراتی بیگاه هستند. بخش بزرگی از مردم در جوامع جماعتی، این‌گونه توضیحات، توجیهات، تصورات، تخیلات و توهمات را درونی کرده و جهان را با این عینک می‌بینند.
  5. این نوع تاریخ‌نگاری برای سازمان‌های استخباراتی خارجی نیز کارکرد دارد. عاملیت و نقش این‌گونه سازمان‌ها با این شیوه تاریخ‌نگاری با اغراق بزرگ‌نمایی می‌شود. اعمالی به آن‌ها نسبت داده می‌شود که ممکن است، آن‌ها در آن مشارکت چندانی نداشته‌اند. این نوع تاریخ‌نگاری نه‌فقط تاریخ فعالیت این نوع سازمان‌ها است، بلکه افراد معمولی مستخدم در این سازمان‌ها از این طریق افراد برجسته و تأثیرگذار می‌شوند. به‌علاوه، این‌گونه سازمان‌ها از این طریق سیاستمداران خود را قانع می‌کنند تا بودجه کافی به آن‌ها اختصاص داده شود.
  6. این نوع تاریخ‌نگاری به‌سادگی در خدمت منازعات اجتماعی و سیاسی در ساختار جماعتی قرار می‌گیرد. عاملان، حاملان و کنشگران اجتماعی سیاسی با استناد به این‌گونه مواد تاریخی یکدیگر را به عامل بیگانه بودن متهم می‌کنند.
  7. از این شیوه تاریخ‌نگاری برای بسیج عمومی در خدمت جنبش اجتماعی نیز استفاده می‌شود. یکی از ساده‌ترین راه‌ها برای بسیج عوام، تاریخ و تفسیر آن است. جنبش‌های اجتماعی از هر نوع، از این شیوه به‌وفور استفاده می‌کنند.