حفیظالله امین، از چهرههای تأثیرگذار در تاریخ افغانستان، اول اوت سال ۱۹۲۹ متولد شد. او از اعضای فعال حزب دمکراتیک خلق بود و در کودتای ماه آوریل سال ۱۹۷۸ که با نام “انقلاب ثور” مشهور شد، نقش مهمی داشت.
بعد از پیروزی انقلاب ثور، در سلسله مراتب قدرت بعد از نورمحمد ترهکی، رئیس شورای انقلابی، دبیر کل حزب دمکراتیک خلق و رهبر جناح خلق و ببرک کارمل، رهبر جناح پرچم و صدراعظم، امین فرد سوم به شمار میرفت.
اختلاف میان ترهکی و امین بعد از سرکوبی پرچمیها به اوج خود رسید و در ماه اکتبر سال ۱۹۷۹ به قتل نورمحمد ترهکی از سوی امین انجامید. هرچند ترهکی به کمک شوروی برای از میان بردن امین امید بسته بود، اما این کار انجام نشد.

مقامات شوروی تنها بعد از قتل ترهکی به قتل امین تصمیم گرفتند و برای انجام این کار چهار سوءقصد صورت گرفت. پس از قتل ترهکی، یوری آندروپوف تصمیم میگیرد که امین را جاسوس سیا و امپریالیسم اعلام کنند و بعداً بکُشند. مشاوران نظامی شوروی لیو گوریلوف، واسیلی زاپلاتین و حتی سفیر شوروی، فکرت تابییف ـ که یک ماه قبل از قتل امین به این سمت تعیین شده بود ـ این اتهام را جدی نمیگیرند.
غیرت اسلانوف، سرهنگ مستعفی تاجیکتبار کگب که آن زمان مشاور، مترجم و محافظ ژنرال بوریس ایوانف، سردار ریاست عملیات فوری کگب در افغانستان بود، میگوید که جاسوس آمریکایی بودن امین افسانهای بیش نبود.
یکی از دختران امین شش سال پس از این حادثه زمانی که در زندان پلچرخی بود، در یادداشتهایش مینویسد که وقتی شورویها هیچ دلیلی در باره جاسوسی پدرش به سیا پیدا نکردند، به او و مادر و دیگر نزدیکانش فشار آوردند، که به جاسوسی امین اعتراف کنند. این یادداشتها سال ۲۰۰۳ در نشریه “سپهر” در تاجیکستان منتشر شد.
به گفته آقای اسلانوف، او و همکارانش که بیش از دو ماه و نیم همراه ایوانف در کابل بودند، چندین بار به او میگویند که قتل امین در آستانه المپیک ۱۹۸۰ در مسکو مخاطرهانگیز است: “اما بوریس سمیونویچ میگفت که این قرار در بالا قبول شده، یعنی کُشتن امین تصمیم دفتر سیاسی حزب کمونیست شوروی بوده و باید به انجام رساند.”
بیشتر بخوانید:
- زندگینامه حفیظ الله امین، از تولد تا مرگ
- 43 دقیقه شلیک، “امین را پشت قصر دفن کردیم”
- قصه دختر وزیر از قصر تا زندان

بر خلاف مشاوران کگب، مشاوران نظامی و حزبی اتحاد شوروی در کابل از کارمل درخواست میکنند که به رهبری امین در افغانستان اذعان کند و برای ملاقات با رهبر شوروی لیونید برژنف رسماً به مسکو دعوت شود. اما نظر مشاوران و سفیر شوروی در مورد امین به رهبری اتحاد شوروی، بهویژه یوری آندروپوف، رئیس کگب خوش نمیآید. از این رو، ماههای نوامبر و دسامبر سال ۱۹۷۹ پوزانوف، گوریلوف، زاپلاتین و واسِیلوف از کابل فراخوانده میشوند.
به جای اینها چند نفر کارمندان عالیرتبه کگب به افغانستان فرستاده میشوند، از جمله معاون اول ریاست یکم سپهبد وادیم کیرپیچنکو، کارمند عالیرتبه همین ریاست سرهنگ آلکساندر گالوبف، مدیر شعبه “س” ریاست ۸ ژنرال سرلشکر یوری دروزداف.
سفیر نو شوروی، دبیرکل پیشین جمهوری خود مختار تاتارستان، فکرت تابییف تعیین میشود. تابییف، چنانکه خودش بعد از سالهای زیاد اعتراف کرد، بیشتر وقت خود را برای تهیه زمینه سفر امین به مسکو صرف میکرد. این سفارش مسکو بود، ولی تابییف نمیدانست که سرنوشت رهبر افغانستان حل شده و کگب از او برای گولزدن امین استفاده میکرد.
نکته دیگری که باید ذکر شود، این است که در میان کارمندان کگب این بحث میرفت که امین با استفاده از سلاح کشته شود یا به طور سری مسموم شود. در نهایت، تصمیم گرفته میشود که از هر دو گزینه کار گیرند.
مسمومیت امین
گزینه یکم این بود که باید امین را زهر میدادند و میکشتند. این نکته را سرلشکر آلکساندر لیاخوفسکی، دستیار سردار (رئیس) عملیات ستاد کل اتحاد شوروی در افغانستان، ژنرال ارتش و. وارنیکوف، آخرین رئیس کگب شوروی و. کروچکوف و فرمانده گروه “آلفا”ی کگب اتحاد شوروی و. زایتسف، تایید میکنند. نویسنده و خبرنگار نظامی ادوارد بلیایف، سابق خبرنگار هفتهنامه “کُمسومولسکایا پراودا” در افغانستان در سالهای ۱۹۸۰ و. سنِگیروف میگویند که نام و یا تخلص کارمند کگب که امین را مسموم کرده بود، میخائیل طالبوف بوده است.
به نوشته این مؤلفان، روز ۱۳ دسامبر سال ۱۹۷۹ مامور “میشا” که به سمت آشپز امین استخدام شده بود، مسئولان تهیه غذای او را گول زده، خوراک امین و رئیس کمیته امنیت ملی، اسدالله امین را که از خویشاوندان رئیسجمهوری افغانستان بود، مسموم میکند. اما زهر به امین تأثیر نمیکند؛ از این رو، متخصصان کگب بهانه پیش میآورند که گویا رئیسجمهوری کوکاکولا نوشیده بود و آن زهر را بیتأثیر کرده است. اسدالله امین مسموم میشود و او را برای طبابت به مسکو میفرستند.
وقتی که او را طبابت کردند، حفیظالله امین کُشته شده بود؛ از این رو، کگب او را به کابل برگردانده، به پرچمیها میسپارد. پرچمیها اسدالله امین را به مرگ محکوم میکنند. طبق نقشه، بعد از مسموم شدن و یا درگذشتن امین باید نیروهای نظامی شوروی کودتا میکردند و جانبداران امین را سرکوب نموده، کارمل و پرچمیها را به سر قدرت میآوردند.

ببرک کارمل، آناهیتا راتبزاد و چند نفر دیگر از رهبران پرچم ۲۷ نوامبر به فرودگاه بگرام انتقال داده شده بودند و آنها در انتظار شروع کودتا بودند. پس از این که سوءقصد ناکام شد، تصمیم گرفته شد که تکتیراندازهای کگب سوِتکوف و اِروخوف هنگام حرکت امین به سوی ارگ او را هدف گلوله قرار بدهند.
اما این نقشه اجرا نمیشود، زیرا از یک جانب ماشینهایی که او را همراهی میکردند، با سرعت بلند میرفتند؛ از جانب دیگر، هر وقتی که امین به ارگ میرفت یا از ارگ بیرون میآمد، در فاصله هر ۲۵-۳۰ متر کارمندان پلیس امنیت او را تأمین میکردند.
مهمتر از همه، سرمشاور شوروی ژنرال محمداف که دو هفته قبل به جای ژنرال لیو گوریلوف به افغانستان رفته بود، بعد از آشنا شدن با نقشه کارمندان کگب اعلان میکند که کودتا شکست میخورد، زیرا نیروی کافی برای انجام این نقشه جلب نشده است.
طبق این نقشه، ساعت ۱۴ روز ۱۴ دسامبر بعد از مسموم شدن امین باید ارگ، وزارتهای دفاع، مخابرات، رادیو و تلویزیون، ستاد ارتش، کمیته امنیت ملی، زندان پلچرخی و غیره زیر کنترل گرفته میشدند. در این عملیات باید ۱۳۰ کارمند گروه ویژه کگب اتحاد شوروی موسوم به “زِنیت” و ۵۲۰ سرباز نیروی ویژه “گرو” (گروه ویژه اداره اکتشافی ارتش شوروی) شرکت میکردند.
پس از روز ۱۴ دسامبر معلوم شد که امین نه تنها مسموم نشده است، بلکه در خارج از کابل قرار دارد، مسکو دستور میدهد که کودتا به تأخیر گذاشته میشود. رئیس کگب اتحاد شوروی یوری آندروپوف بعد چند روز سردار شعبه ریاست ۸ کگب اتحاد شوروی ژنرال یو دروزدوف را که آزمایشگاه مسمومیت زیر نظرش بود، به کابل میفرستد، تا معین کند که چرا زهر به امین تأثیر نکرده است.
سوءقصد به جان امین روز ۱۶ دسامبر هم ناکام انجام مییابد. امین از تیر تکتیرانداز جراحت سبک میبردارد. همین طریق، تصمیم گرفته میشود که کودتا به روز ۲۷، بعد وارد شدن قطعات نظامی شوروی عملی شود. به این خاطر، شورویها امین را فریب میدهند و با بهانه تأمین امنیتش توصیه میدهند که به کاخ تاج بیک نقل مکان کند. در نتیجه، او ۲۰ دسامبر به آنجا میکوچد.
در اصل، کارمندان کگب به این باور بودند که در کاخ تاج بیک ـ که در بلندی و در یک گوشه شهر کابل واقع بود ـ کشتن امین آسانتر میشود. چند روز قبل از آغاز کودتا از مسکو یک تعداد دیگر از کارمندان گروههای ویژه کگب به کابل میروند.
افزون بر این، روز ۲۵ دسامبر سال ۱۹۷۹ ارتش شوروی وارد خاک افغانستان گردید و امین از ورود آن استقبال کرد، زیرا باور داشت که با کمک سربازان شوروی مخالفین را سرکوب میکند. دو روز بعد در کاخ تاج بیک امین مهمانان را دعوت میکند که در میانهشان قریب تمام صاحبمنصبان رده اول افغانستان حضور داشتند. برخی همراه خانواده خود آمده بودند.
امین میخواست با این بهانه چهاردهمین سالگرد تأسیس حزب دمکراتیک خلق و به قصر تاج بیک کوچیدنش را نیز جشن بگیرد. در این محفل عضو دفتر سیاسی حزب دمکراتیک خلق غلامدستگیر پنجشیری، که از مسکو برگشته بود، به همه مهمانان اطّلاع داد که در کرملین توضیحات امین را در مورد مرگ ترکی پذیرفته شده و از جانب دیگر، وعده دادند که اتحاد شوروی به حکومت افغانستان کمک نظامی میرساند.

اما این دفعه مأمور “میشا” یا میخائیل طالبوف رسالت خود را “با موفقیت” انجام داد و نه تنها امین، بلکه تمام مهمانان او را، با شمول کودکان و زنان، مسموم کرد. البته، به استثنای پنجشیری که به علت بیماری فقط خوراک پرهیزانه میخورد.
طبق نقشه کگب، بعد مسموم شدن امین باید ساعت ۱۰ شب عملیات تصرف کاخ تاج بیک شروع میشد. شورویها باور داشتند که امین و مهمانانش بعد از ۳-۴ ساعت مسموم میشوند، اما به صورت غیرمنتظره، همه کسانی که در قصر تاج بیک خوراک خورده بودند، به زودی بیهوش میشوند.
مأمور “میشا” و چند کارمند دیگر شوروی که برای پختن خوراک و سنجش آن استخدام شده بودند، بعد از مسمومشدن امین از قصر غیب میزنند. فرمانده گارد ریاستجمهوری، سرگرد جانداد، به سردار اداره امور سیاسی ارتش افغانستان اقبال وزیری سفارش میدهد که فورا از شفاخانه نظامی چهارصد بستر پزشکان شوروی را بیارد.
شورویها ضمن تهیه نقشه کودتا فراموش کرده بودند که در چهارصدبستر پزشکان نظامی شوروی فعالیت میکنند و آنها میتوانند امین را از مرگ نجات بدهند. دو سرهنگ آناتولی آلکسیاف و ویکتور کوزنیچنکو بعد چند ساعت طبابت رهبر افغانستان را به هوش میآرند. به همین خاطر تصمیم گرفته میشود که عملیات ساعت ۱۸ شروع شود.
نویسنده روس ادوارد بلیایوف با استناد به دکتر ولایت ذکر میکند که زهری که توسط آن امین و مهمانانش مسموم شده بودند، پزشکان فرانسوی تشخیص داده و گفته بودند که در خارجه تولید شده است.
دکتر ولایت تأکید میکند که پزشکان شوروی با ابتکار خود به طبابت مسموم شدگان مشغول شدند و ظاهراً چنین مینمود که آنها میدانستند بیماران را چه گونه طبابت کنند: “دارو را توسط سوزن خودشان میگذراندند و سرنگها را همراه خودشان میبردند.”
“اومانیسم روسی”

همین طریق، ساعت ۱۸ و ۱۵ دقیقه حمله شورویها به قصر تاج بیک شروع میشود. در این حمله بیش از ۵۰ نفر از کارمندان “آلفا” و “گروم” کگب و ۳۵۰ عسکر و افسر “اسپتسناز” (نیروی ویژه) “گرو” شرکت میکنند. در ابتدا قصر به وسیله “شیلکا” (ЗСУ-۲۳-۴ «Шилка») موشکباران میشود. سپس در ۴ زرهپوش کارمندان کگب به سوی قصر حرکت میکنند. یکی از زرهپوشان را جانبداران امین در لحظههای نخست تخریب میکنند.
غیرت اسلانف که آن زمان در ستاد فرماندهی عملیات حضور داشت، به راقم این سطور گفت: “من با ژنرال ایوانف در ستاد بودم، این ستاد در یکی از گوشههای شهر کابل در قلمرو نیروی مخابراتی شوروی واقع بود که همه اطلاعات به آن جا وارد میشد. ژنرال ایوانف مرا در میز فرمان نشاند. آرام بود و این آرامش به دیگران هم اطمینان میبخشید. قبل از شروع عملیات خود او سر میز فرمان نشست. در ستاد آن روز هیچ عصبانیت و آشفتگی مشاهده نمیشد.”
ولادیمیر شریفف، افسر تاجیکتبار نیروی ویژه “گرو” (ГРУ-GRU ـ گروه ویژه اکتشافی ارتش شوروی) که گروه “الفا” را تا ورودی قصر تاج بیک انتقال میداد، میگوید: “من فرماندهی پنج زرهپوش را به عهده داشتم و وقتی ما به نزدیکی قصر رسیدیم، محافظان کاخ تاج بیک به سوی ما تیراندازی کردند. وقتی شماری از مأموران امنیتی “آلفا” از بیامپی بیرون شدند، هدف تیر محافظان قرار گرفته برخی کشته و برخی زخمی شدند.”
طبق نقشه، نیروی ویژه “گرو” باید وارد قصر نمیشد، شاید به این خاطر که آندروپوف و سازمان او کگب، میخواست که در این پیروزی دیگران را شریک نکند. اما تصرف قصر تاج بیک برای کسانی که تجربه جنگی نداشتند، مشکل بود. از این رو، چند نفر از مهاجمان در آغاز کُشته شدند و اکثریتشان جراحت برداشتند.
به این خاطر آنها مجبور شدند که از نیروی ویژه “گرو” کمک بخواهند. اما تا حال کارمندان کگب تأکید دارند که “گرو” به ورود آنها هیچ کمکی نکرده است. بدون کمک نیروی ویژه ارتش تصرف قصر تاج بیک ناممکن بود. وقتی کارمندان “آلفا” و “گروم” وارد قصر شدند، هر چیزی را که میجنبید، میکُشتند.
نورالدین قربانف، تنها مامور تاجیک کگب که دراین حمله شرکت داشت، میگوید: “کشته شدهها در داخل کاخ آن قدر زیاد بودند که همه قالیها پر از خون بود، تا حدی که هنگام قدمزنی خون در قالیها چلپچلپ میکرد. من گاه میخواهم به خود اطمینان بدهم که قالیها از آب لولههای سوراخ شده خیس شده باشند. من میدانم که ما روی خون قدم میزدیم… این کابوس هنوز هم مرا اذیت میکند که ما فقط یک نفر، امین یا محافظ او را نکشتهایم. این قدر خون ریخته شده باید خون مردم زیادی بوده باشد.”
در مورد این که امین را که کُشت، کارمندان کگب میگویند هنگامی که نارنجک پرتاپ کردند، امین و پسر خردسالش کُشته شدند. اما دکتر ولایت که بعد این حادثه جسد امین را دیده بود، میگوید که به سر امین سه تیر زده بودند.
دختر امین در یادداشت خود که از زندان پولچرخی نوشته، میگوید که وقتی حملهکنندگان نزدیک شدند، دیده شد که سربازان شورویاند. از تیراندازی آنها دو دختر، پسر خردسال امین، خوازک، و خود امین زخمی شدند. بعدتر “برادرم عبدالرحمان را دو سرباز آوردند. سربازان شوروی بودند. پیش روی ما او را محکم گرفته، به سرش شلّیک کردند. او پیش روی ما افتاد”.
روز ۲۷ دسامبر سال ۱۹۷۹ همچنین وزارت دفاع، مخابرات، ستاد ارتش، رادیو و تلویزیون، کمیته امنیت، پلیس، زندان پولچرخی و غیره از جانب کارمندان “آلفا” و “گرو” تصرف شدند. خانواده امین اسیر گرفته میشود و بعد از ۴ روز آنها را سربازان نیروی ویژه “گرو” پاسبانی میکنند.
مسئول محافظت اتاقی که آنها نگهبانی میشدند، عارف هادییفِ تاجیکتبار و ساکن شهر قُرغانتپه بوده است. از بس که او به یکی از دختران حفیظالله امین عاشق میشود، به فرمانده خود مراجعه میکند، تا اجازه بدهند که با دختر امین ازدواج کند. اما او را فوراً به اتحاد شوروی برای ادامه خدمت سربازی برمیگردانند.

چنانکه ادوارد بلیایف در کتاب خود ذکر میکند، بعد از تصرف قصر تاج بیک دزدی و غارت شروع میشود. سرهنگ تاجیک اَسلانوف که بعد چند ساعت همراه ژنرال ایوانف آنجا رفته بود، میگوید که نشانههای غارتگری در قصر تاج بیک برعلا مشاهده میشد. در این ارتباط شاهد عینی دختر امین مینویسد: “مهاجمان بعد از کُشتن به چور و چپاول آغاز کردند. همه اشیا را چور کردند، حتی نان پخته شده را همان جا نشسته خوردند”.
از اشیای غارتشده به رئیس کگب آندروپوف تفنگ تکتیرانداز امین هدیه شد. افسر سابق ارتش افغانستان، اکبر، در مصاحبهای میگوید: “کمانداس” در تمام جهان رمز جسارت و شرافت است. آنها این رمزها را در پرچمیهای خود تجسم میکنند، اما سربازان شما (شورویها) همراه خود لتهپارهها بردند و خود را ابداً بیآبرو ساختند.”
بعد از بازگشت از افغانستان علیه فرمانده گروه “آلفا” سرگرد رومانوف و چند نفر دیگر برای غارتگری در قصر تاج بیک پرونده جنایی باز شد. درست است که بعداً آن را قطع کردند، اما حدس زدن ممکن است که این کار با دخالت آندروپوف امکانپذیر شد، زیرا او نمیخواست که برژنف کارمندانش را باز به دزدی و غارتگری متهم کند.
بعداً بیانیه کارمل در مورد سقوط جاسوس سیا و پیروزی مرحله دوم انقلاب ثور پخش شد. اما تلویزیون شوروی صحنه از یک جلسه دادگاهی را که در آن حفیظالله امین به مرگ محکوم میشد، نمایش داد. برای افسر نیروی ویژه “گرو” ولادیمیر شریففِ تاجیکتبار که در قصر تاج بیک جراحت برداشته و در تاشکند مداوا میشد، این خبر غیرمنتظره بود.
آقای شریفف میگوید که وقتی پخش این جلسه را از تلویزیون شوروی دید، شگفت زده شد؛ زیرا شب ۲۷ دسامبر جسد رهبر پیشین افغانستان را با چشمان خود دیده بود. او بعدتر فهمید که این نوار از یک فیلم هنری بوده است که حفیظالله امین در آن هنگام سر قدرت بودن خود شرکت کرده، نقش خود را در پیروزی انقلاب ثور نشان داده است.
منبع بی بی سی






