احمد رشیدی :
سال نو میلادی را به همه ی شما دوستان و رفقای عزیز تبریک می گویم، و امیدوارم که در این سال جدید، شاهد پیروزی در دادگاه حمید نوری و گسترش بیشتر اعتراضات مردم داخل، و آمدن بهاران آزادی و عدالت برای مردم میهنمان باشیم.
اگر رویدادهای ایرانی سالی که گذشت را مورد توجه قرار دهیم، متوجه می شویم که بطور مشخص از ماه آگوست دادگاه حمید نوری یکی از اصلی ترین اخبار رسانههای فارسی زبان بوده و موضوع کشتار ۶۷ و جنایات دهه ۶۰ به یکی از بحثهای مورد توجه نسل جوان مبدل شده است. به همین دلیل ایرج مصداقی و دوستانش که عامل و بانی بدام انداختن نوری بودند، نیز در صدر توجهات قرار گرفتند، و این چیزی نبود که از نگاه رقبای درمانده دور بماند.
برای من که از هنگام دستگیری نوری در نوامبر ۲۰۱۹ فعلو انفعالات پرونده او را پیگیری کرده و طی دو سال گذشته بطور مداوم در جلسات دادگاه حضور داشتهام، تحرکات مدعیان شکستخورده این پرونده سوالبرانگیز بوده است.
از ابتدا شاهد بودیم که چگونه جلوی دادگاه استکهلم را به صحنه های چماقداری و عربده کشی مرسوم در نماز جمعه تبدیل کردند و در اقدامی خائنانه کوشیدند در روزهای شهادت ایرج مصداقی در دادگاه، اختلال ایجاد کنند که با هشیاری دادستان ، پلیس و سرویس امنیتی سوئد توطئهشان با شکست مواجه شد و مجبور به عقبنشینی شدند.
متأسفانه بعضی از مدعیان پرولتاریا که از نظرگاه تئوریک، این جریان اسلامی را پوپولیستی خطاب می کردند، معلوم نشد با چه تحلیل ضد امپریالیستی از روز اول دادگاه در کنار این «جریان پوپولیستی» قرار گرفتند؟
در هفته های بعد نیز که هنوز دود و دم دادگاه گرم بود و تعدادی می آمدند، ما باز شاهد پچ پچ کردن های درگوشی افراد این دو جریان فکری بظاهر مذهبی و غیرمذهبی! برای بیشتر کردن اتحاد عینی و عملی!، بر علیه «دادگاه امپریالیستی» و بانی اصلی و شاکیان دادگاه بودیم. البته از حق نباید گذشت که گاه ساندویچ و ساندیس نذری این جریان مذهبی که در بین هیئت های حاشیه و مقابل دادگاه پخش میشد با سخاوتمندی بسیار نصیب بعضی از افراد غیر مذهبی حاضر نیز میشد!
من که در دوران دبیرستان افکار چپ داشتم و عضو انجمن پیشگام هنرستان دزفول بودم، ( اکنون چنین ادعایی ندارم)، شاهد بودم که اتحاد مجددی اینبار بین بلشویکهای لنینی با منشویکهای محمدی تشکیل شده است. و در تکرار کمدی – تراژدیک، این دو اندیشهی شکست خورده، دادگاه استکهلم را یک دادگاه امپریالیستی تحلیل کرده و خانم شفیق و تمام ما را بورژوا لیبرال، و فرهاد مرادی را موسوی چی و گردانندگان کلاپ هاوس دادگاه نوری (عباسی) را اصلاحطلب لقب داده و با همین تحلیل کودکانهی بظاهر «چپ ارتدکسی» برای سرنگونی یا حداقل بایکوت و تحریم کلابهاوسی که جریان دادگاه را انعکاس میدهد و به طرح اندیشه در مورد دادخواهی میپردازد بسیج شدهاند.
البته این همه ناشی از وحشت و آواز خواندن در تاریکی مدعیان پاکباخته ای است که هرچه دادگاه حمید نوری جلوتر میرود ماهیت واقعی شان بیشتر روشن میشود.
علیرغم اتحاد نارفیقانهی مدعیان شکستخورده، ما از روز تشکیل این دادگاه، شاهد حضور چپ مستقل و آگاه در صفوف دادخواهان بودیم که مسئولانه به حمایت از بانیان این پرونده میپرداختند.
امیدوارم شهادت مهدی اصلانی که دو کتابش نیز در این دادگاه مورد استناد قرار گرفته، جبران سیاهکاری این «نارفیقان» را بکند. تا باز هم نقشه های ضد مردمی طراحی شده برای شکست دادگاه و جنبش دادخواهی نقش برآب و ناکام بماند.
به امید پیروزی های بیشتر جنبش دادخواهی در این سال جدید، و برآمدن سال نوی ایرانی با این سپیده دم پیروزی!