کمپین «MeToo» بر علیه رسوایی جنسیتی در مراکز فرهنگی و هنری و اداری جهان!

 

بهرام رحمانی :

مقدمه

فردا بیست و پنجم نوامبر روز جهانی مبارزه برای «محو خشونت علیه زنان» است. در مطلبی که چند روز پیش تحت عنوان «مشاغل زنان بیش‌تر از مشاغل مردان در معرض بحران کرونا بوده‌اند!» به مناسبت ۲۵ نوامبر روز جهانی «محو خشونت علیه زنان»، وضعیت شغلی و سرکوب سیستماتیک زنان را مورد بحث و بررسی قرار داده بودم اکنون در این مطلب به جنبش «می تو» می‌پردازم.

بر اساس آمار سازمان بهداشت جهانی، ۳۵ درصد زنان تجاوز یا خشونت فیزیکی و جنسی از سوی یکی از افراد نزدیک از جمله همسر را تجربه کرده‌اند. ۳۵ درصد، یعنی یک نفر از سه زن.

کمپین «MeToo»؛ کمپینی که از خشم فروخورده زنان به‌دلیل آزار جنسی گسترده و خاموش آن‌ها در سراسر جهان توسط مردان پرده برداشت. این کمپین بر علیه رسوایی جنسیتی در مراکز فرهنگی و هنری و اداری جهان راه افتاد. علاوه بر این‌ها این رسوایی جنسی و مالی در سازمان‌هایی چون «آکسفام» پزشکان بدون مرز و صلیب سرخ نیز به رسانه‌ها کشید.

راه افتادن جنبش می‌تو‌(من هم) یکی از خبرسازترین اتفاقات حوزه زنان بود. در فضای آغشته به مردسالاری و قوانین اسلامی، کارزار «می تو»‌ (Me Too)‌ به روایت ایرانی‌اش‌ ساده نیست و این تنها زنان نیستند که می‌نویسند.    

زنان بسیاری در جهان با استفاده از این هشتگ، درباره آزار جنسی افشاگری کردند و چهره‌‌های مشهور زیادی، در محل اتهام قرار گرفتند.

در سال ۲۰۰۶ یک هنرپیشه آمریکایی، با علنی نمودن تجربه شخصی خود از این‌که در گذشته مورد آزار جنسی قرار گرفته است، آغازگر موجی به نام «من_هم» یا «می تو» (Me Too)‌گردید. این موج به منظور در اعتارض به آزار جنسی زنان، از طریق رسانه‌های اجتماعی در آمریکا مطرح شد.

در اواخر سال ۲۰۱۷، زمانی که چند هنرپیشه مشهور آمریکایی دیگر به علنی کردن تجربیات آزار جنسی در صنعت سینما اقدام کردند، این موج به صورت امری مهم و اساسی در رادیو و تلویزیون و سایر شبکه‌های اجتماعی مطرح شد.

از آن پس این موج به جنبشی بدل گردید، به طوری که به زودی به ایجاد یک همدلی میان تمامی زنانی انجامید که روزی مورد آزار جنسی قرار گرفته‌اند.

به عبارت دیگر، دیری نگذشته است که این جنبش تبدیل به فریاد اعتراضی مشترکی میان زنان آسیب دیده زیادی در دنیا شده و تاثیر مفید و نهایی آن بر نهادهای فرهنگی و آموزشی آمریکا و سایر کشورهای پیشرفه دنیا، این بوده است که این دولت‌ها با تخصیص بودجه به این نهادها، عملا به رشد گرایش مردسالاری کمک کرده و تغییرات جدید نیز در تغییر قوانین مردسالاری سرمایه‌داری حکومت‌ها ایجاب نکرده است

ادامه مطلب