کنایه‌های معنادار خامنه‌ای به روحانی و رفسنجانی

ali afshari

علی افشاری

هسته محوری سخنان آیت‌الله خامنه‌ای در مراسم بزرگداشت امسال آیت‌الله خمینی، تاکید بر مقابله با تحریف مواضع و شخصیت آیت‌الله خمینی بود. این برخورد در مواضع خامنه‌ای تازگی ندارد. از ابتدای رهبر شدن تا کنون رقیب درون حکومتی با تکیه بر خط امام مقابل وی ایستاده است. اما او نیز همیشه مواضع خود را امتداد دیدگاه‌های بنیانگذار جمهوری اسلامی دانسته است. همچنین وقتی از تحولات احتمالی در درون بلوک قدرت نگران شده است رقبا را به بهانه عدول از خط امام به حاشیه رانده است. اما این بار صریح‌تر از گذشته نسبت به تحریف مواضع آیت‌الله خمینی هشدار داد. تصویر پردازی خامنه‌ای از شخصیت بنیانگذار جمهوری اسلامی کاملا در نقطه مقابل چهره‌ای است که روحانی و رفسنجانی در روزهای گذشته و کلا اصلاح‌طلبان با توجه به شرایط سیاسی ایران در دو دهه گذشته ترسیم کرده و می‌کنند.

خامنه‌ای تصریح کرد که خطرات تجلیل اسمی از آیت‌الله خمینی و فروگذاشتن اندیشه و مرام وی به مراتب بیشتر از تلاش‌های فکری و سیاسی نفی‌کنندگان و مخالفان است. در اصل خامنه‌ای از موضع کسی که ستون فقرات حفظ چهره کلاسیک نظام جمهوری اسلامی و تداوم برونداد تاریخی حکومت است هشدار می‌دهد که ساختن چهره لیبرال از آیت‌الله خمینی، حیاتی ترین بعد معرفتی، گفتمانی و سیاسی نظام را تهدید می کند. رهبر جمهوری اسلامی در تداوم این همانی کاذب مدعی شد که تحریف آیت‌الله خمینی منحرف کردن صراط مستقیم ملت ایران است. البته این همانی یاد شده فقط مختص وی نیست بلکه دیگر مدافعان نیز چنین نگرشی دارند. حسن خمینی نیز ایران را سرزمین آیت‌الله خمینی به شمار آورد.

اما خامنه‌ای تصویری از آیت‌الله خمینی را برجسته ساخت که با گفتمان اصول‌گرایی تطبیق دارد و در مقایسه با مواضع کنونی جناح خط امام سنخیت ندارد. اگر مجموعه مواضع و دیدگاه های آیت‌الله خمینی مد نظر قرار بگیرد و شخصیت متبلور شده وی در تاریخ و نه در تصور افراد مبنای ارزیابی باشد، نظر خامنه‌ای در قیاس با روایت رفسنجانی، روحانی و اصلاح طلبان به واقعیت نزدیک‌تر است.

اما صرف نظر از جنبه تاریخی و شخصیت و دیدگاه های واقعی آیت‌الله خمینی جدال سیاسی مستتر در تعریف روایت های متضاد اهمیت دارد. رهبر جمهوری اسلامی بارز ترین وجه شخصیت آیت‌الله خمینی را «مجاهدت فی‌سبیل‌الله» و تلاش پایان‌ناپذیر برای «حاکمیت اسلام ناب، خودسازی، برقراری عدالت و نفی تمدن غرب» توصیف کرد.

در این راستا خامنه‌ای شاکله فکری آیت‌الله خمیی را در شش اصل «اسلام ناب محمدی و نفی اسلام آمریکایی»، «اتّکال به کمک الهی و اعتماد به صدق وعده‌ی الهی در عین بی اعتمادی به قدرت های جهانی»، «اعتقاد به اراده‌ی مردم و نیروی مردم»، «وحدت ملی و پرهیزاز تفرقه های قومی و مذهبی» «طرف‌داری جدّی حمایت از محرومان و مستضعفان، قرار گرفتن در جبهه‌ مخالف قلدران بین‌المللی و مستکبران» و «دفاع از استقلال و رد سلطه پذیری» دسته بندی کرد ولی تذکر داد اصول فوق مانع و جامع نیستند و از افراد دعوت کرد تا دیگر مولفه‌های بنیادی مکتب آیت‌الله خمینی را بازشناسی و تبیین کنند.

در بین اصول فوق اکثر آنها با مواضع آیت‌الله خمینی دستکم در ظاهر تطبیق می‌کند. تنها ادعای خامنه‌ای در همراهی آیت‌الله خمینی با اقتصاد آزاد با واقعیت صدق نمی‌کند. آیت‌الله خمینی بیشتر مدافع اقتصاد متمرکز و دولتی بود. این موضوع بستر اصلی اختلاف وی با جناح راست و فقهای سنتی را تشکیل می داد. او اعتنایی نیز به خواست ملت نداشت و بیعت ملت با آنچه وی خواست الهی می نامید تعیین کننده بود. همچنین مواضع آیت‌الله خمینی نه تنها مقوم وحدت ملی و وحدت در جهان اسلام نبود بلکه به شکل ساختاری با نفی هویت ملی، جامعه ایران را چند پاره ساخت و تمایل وی به صدور انقلاب و زعامت جهان اسلام اختلافات در کشور های اسلامی و حتی فقهای شیعه را نیز گسترش داد. البته در مقایسه با مراجع سنتی، رواداری بیشتری با اهل سنت داشت.

اما اصل محوری در بین اصول یادشده تضاد با آمریکا و ارائه قرائتی از اسلام بود که به دنبال ایجاد قدرتی در برابر غرب و شرق است. این تعریف نسبت مستقیمی با شکاف در داخل حکومت در خصوص نوع رابطه با امریکا دارد. وی غیر مستقیم روحانی را مورد انتقاد قرار داد که سیاست اعتدال و تنش زدایی با غرب را منبعث از تعالیم بنیانگذار جمهوری اسلامی معرفی کرده بود. خامنه‌ای تصریح کرد مشی آیت‌الله خمینی در ضدیت آشتی ناپذیر و بی اعتمادی عمیق به غرب و شرق به مثابه قدرت های استکباری بود و از این منظر از افغانستان، فلسطین و لبنان حمایت کرد. او با یک کاسه کردن رفتار داعش پلیس فدرال آمریکا، مخالفت با داعش و دولت آمریکا را در چارچوب استکبار ستیزی آیت‌الله خمینی توصیف کرد. تاکیدات دوباره و مکرر رهبر جمهوری اسلامی در خصوص مولفه هایی چون «ضدیت با آمریکا»، «دشمن شناسی» و «جهاد بی وقفه در راه خدا» به مثابه مسلمات منطق آیت‌الله خمینی در راستای تصمیم قاطع وی در جلوگیری از تغییر در مناسبات راهبردی خصمانه با آمریکا است.

خامنه‌ای با نفی و ابطال روایت های رفسنجانی و روحانی از منش و افکار آیت‌الله خمینی هم می‌کوشد تا اجازه ندهد دیدگاه‌های معتقد به تنش‌زدایی با آمریکا و متمایل به غرب در حکومت با تفسیرهای مبتنی بر مصلحت سیاسی در زمانه کنونی، آیت‌الله خمینی را پشتوانه تلاش های خود قرار دهند و هم سعی می‌کند مخالفت با دشمنی با آمریکا و نادیده گرفتن تعارض معرفتی و گفتمانی جمهوری اسلامی ایران و آمریکا را به منزله تخطی و تقابل با مکتب آیت‌الله خمینی جلوه دهد.

روحانی و مدافعانش برای کاهش سطح منازعه با آمریکا نیازمند روایت‌هایی از آیت‌الله خمینی هستند تا امکان مراوده با آمریکا فراهم شود. اما میراث سیاسی و گفتمانی آیت‌الله خمینی با عادی‌سازی و تعامل با آمریکا در چارچوب عدم تقابل با قدرت جهانی سد بزرگی در برابر وی است. البته رهبر جمهوری اسلامی نیز اقداماتی را از جمله عادی‌سازی روابط با عربستان سعودی و مرحله مخفی نرمش قهرمانانه مرتکب شده است که با نظرات آیت‌الله خمینی تطبیق نداشته است. این تعارض ، تاکید صرف وی بر لزوم تبعیت همیشگی از تصمیمات آیت‌الله خمینی در سیاست خارجی را آسیب‌پذیر و لغزنده می‌کند.

سخنان آیت‌الله خامنه‌ای به معنای بسته شدن این نزاع گفتمانی و سیاسی نیست و می توان پیش بینی کرد در هفته های داغ نهایی مذاکرات جامع شکاف فوق تشدید گردد. در عین حال باید در نظر داشت وجه اصلی این شکاف به اتفاقات پسامذاکرات هسته ای اختصاص دارد.