کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی (اتحادیه ملی)

محمود طوقی

زمینۀ پیدایش

تشکل‏ های دانشجویی در اروپا ریشه در اعزام نخستین دانشجویان در زمان رضاشاه داشت.

از دل همین تشکل‏ ها بود که «فرقه جمهوری» متولد شد. که مؤسسین آن احمد اسدوف ،مرتضی علوی و دکتر ارانی بودند. و بعدها منجر به تشکیل گروه ۵۳نفردر ایران شد این سنت در میان دانشجویان ایرانی در اروپا بود.

پس از کودتای۲۸ مرداد۱۳۳۲وشکست جنبش ملی، دانشجویان زیادی که وابستگی‏ های سیاسی به حزب توده و جبهۀ ملی داشتند، راهی اروپا و امریکا شدند.

این حجم وسیع ایرانی در اروپا و امریکا سه نیاز اساسی داشتند که موجب پیدایش نخستین تشکل‏ های دانشجویی بود:

۱-نیاز فلسفی

 ۲-نیاز فرهنگی

۳-نیاز سیاسی

نخستین انجمن دانشجویی

نخستین انجمن دانشجویان ایرانی در سال۱۳۳۶ (۱۹۵۷) در وین تشکیل شد. فعالین جنبش دانشجویی در اتریش این افراد بودند:

۱-چنگیز پهلوان (روزنامه ‏نگار و مدیر مجله فردوسی بعدی)،

۲-کیومرث زرشناس (رهبر سازمان جوانان حزب توده در سال‎های ۶۲-۱۳۵۸)،

۳-عطاحسن آقا کشکولی (از کادرهای سازمان انقلابی)

 ۴-علی گوشه

۵- کامیار خلیلی

۶-لازار بیت یونان

۷- همایون خرازی

۸- ابوالحسن احسانی

۹-محمدعلی امیرافضلی

۱۰-ناصر پور محیب

۱۱- صمد لیقوانی

۱۲-حسن نظری

۱۳-محمد عطری

۱۴-هرمز خیامی

۱۵-جابر کلیبی

۱۶-هوشنگ سمیعی

دوره ‏های کنفدراسیون

از سال۱۳۳۶ تا۱۳۵۷ دانشجویان بسیاری به کنفدراسیون دانشجویی آمدند و رفتند که آن ‏ها را می‏ توان به چهار نسل تقسیم کرد:

 ۱-نسل اول:۶۳-۱۹۵۷

۲- نسل دوم: فعالین ۶۵-۱۹۶۳

1. – فعالین سوم،۷۶-۱۹۶۵

۴- نسل چهارم: فعالین از ۱۹۷۰به بعد

جناح‎بندی درون کنفدراسیون

در ابتدا فعالیت کنفدارسیون به سه جناح تقسیم می‏ شد:

۱-انجمن مونیخ: زیر نفوذ توده ‏ای‏ ها بود،

۲- انجمن پاریس: زیر نفوذ نیروی سوم بود و

۳-انجمن لندن: مجموعه ‏ای از نیروها بود.

رژیم شاه و کنفدراسیون

در ابتدا کار انجمن‏ های دانشجویی، تقاضاها صنفی بود. و رابطه انجمن‏ ها با مسئولین اداره سرپرستی‏ های دانشجویی خصمانه بود.

از سوی رژیم شاه اردشیر زاهدی، پرویز خوانساری و جهانگیر تفضلی (روزنامه ‏نگار) مأموریت داشتند انجمن ‏ها را به هواداری از رژیم جلب کنند.

تفضلی روزنامه ایران را منتشر می‎کرد و مجاناً برای دانشجویان ارسال می ‏کرد. جز این برنامه‎ای برای بازدید دانشجویان از ایران ترتیب داده شده بود تا در این سفرها دانشجویان را با پیشرفت ‏های ایران آشنا و به سمت رژیم جلب کنند.

بعدها در سفارتخانه ‏ها شعبه‏ ای تحت عنوان امور دانشجویی دایر کرد که وظیفه اش جلب دانشجویان بود.

پروسه شکل‏ گیری کنفدراسیون و تحولات بعدی آن

هر سال در هر شهری انتخابات دانشجویی به عمل می ‏آمد و انجمن دانشجویی شکل می‏ گرفت. از مجموع انجمن‏ های دانشجویی هر کشور فدراسیون کشوری تشکیل می‏ شد که هر ساله یک کنگره برگزار می‏ کرد. در این کنگره یک هیئت دبیران انتخاب می ‏شد که وظیفه آن رهبری و هماهنگ کردن کار انجمن‏ های شهرهای مختلف بود. این انتخاب رهبری برای مدت یک سال بود.

کنفدراسیون اروپایی

فعالیت‏های دانشجویی در کشورهای مختلف به شکل پراکنده و مستقل ادامه داشت تا این‏که در سال ۱۳۳۸ نخستین کنگره تدارکاتی کنفدراسیون اروپایی در شهر هایدلبرگ برگزار شد.

نخستین مسئولین

در این کنگره تدارکاتی افراد زیر انتخاب شدند و مأموریت یافتند کنگره کنفدراسیون را تدارک ببینند.

۱- منوچهر ثابتیان، از انگلستان،

 ۲-منوچهر هزارخانی از فرانسه

 ۳-روح‎اله حمزه ‏ای از آلمان

نخستین کنگره

در سال۱۹۶۰ در لندن نخستین کنگره اروپایی کنفدراسیون برگزار شد. و پس از انتخاب هیئت دبیران، کنگره مأموریت یافت اساسنامه کنفدراسیون را تنظیم کند. منتخبین:

۱- منوچهر ثابتیان،

۲- حمید عنایت،

۳- مهرداد بهار،

۴- محسن رضوانی،

 ۵- ژیلا سیاسی

دومین کنگره

در سال ۱۹۶۱ در این کنگره فدراسیون امریکا نیز به کنگره پیوست و این کنگره در پاریس برگزار شد.

انشعاب در کنگره

در این کنگره سه جریان سیاسی فعال بودند:

۱- نیروی سوم (هواداران خلیل ملکی)،

۲- حزب توده (هواداران حزب توده که رهبری حزب توده را خیلی قبول نداشتند.)

۳- نیروهای ملی (وابسته به جبهۀ ملی)

علت انشعاب

علت اصلی انشعاب دعوا بر سر رهبری بود. بین نیروی سومی ‏ها که خواستار هژمونی بر کنفدراسیون بودند و هواداران حزب توده که با مشی رهبری حزب اختلافاتی داشتند.

 رهبری حزب توده در این زمان بعد از اشتباهی که در سال‏های جنبش ملی شدن نفت مرتکب شده بود در پی نزدیکی با نیروهای جبهۀ ملی بود از سویی دیگر معتقد بود که کنفدراسیون باید یک جریان صنفی باشد نه سیاسی.

بهانه انشعاب

به سه مسئله توسط جناح چپ کنفدارسیون اعتراض شد:

۱-نخست به وحدت نماینده کوسک که یک انجمن جهانی دانشجویی دست راستی بود. (در این زمان دو سازمان دانشجویی بود I.U.S و کوسک)

۲-به بالا بردن عکس دکتر مصدق در کنگره

۳-مسئله سوم این بود که هیئت شرکت‏ کننده از سوی کنفدراسیون دانشجویی در امریکا با هیئت دبیران بر سر ۲۵ رأی به توافق سیده بودند اما در کنگره با این تعداد رأی برای کنفدراسیون امریکا مخالفت شد. فرج‏ اله اردلان نماینده اتحادیه‏ های دانشجویان ایرانی در امریکا بود.

شورای عالی فدارسیون آلمان

بالاخره انشعاب به رهبری منوچهر ثابتیان. صورت گرفت. و شورای عالی فدراسیون آلمان تشکیل شد و در این جلسه سه نفر مأمور شدند تا در هامبورگ جلسه ‏ای تشکیل شود. برای تحلیل قضایا و کنگره کنفدراسیون نیز تدارک دیده شود.

کنگره وحدت

کنگره سوم درلوزان سوئیس در سال ۱۳۴۲ برگزار شد. از ایران نیز نمایندگانی شرکت کردند و انشعابیون بار دیگر به کنفدراسیون برگشتند و این کنگره به کنگره وحدت معروف شد و کنفدراسیون جهانی به‏‎وجود آمد.

علت وحدت

رهبری حزب توده مخالف هر نوع انشعابی بود. می‏ خواست اشتباهات گذشته را جبران کند. جبهۀ ملی نیز که فعالیت‏ هایش به دنبال انتشار نشریه باختر امروز شکل گرفته بود نیز خواستار وحدت بود. و این دو تمایل از دو سوی موجب نزدیکی در جریان اصلی انشعاب شد.

مسائل مورد بحث در کنگره لوزان

۱-از ایران چهار نفر به کنگره آمده بودند:

ـ بابک امیرخسروی و منوچهر بهزادی (از اعضای حزب توده)

ـ ابوالحسن بنی‏ صدرو توسلی (از ملیون)

که مدعی نمایندگان ایران را داشتند.

۲-عضویت کنفدراسیون در کوسک یا I.U.S که قرار شد بررسی شود. و در کنگره بعدی تصمیم ‏گیری شود. که با رادیکالیزه شدن کنفدراسیون، کنفدراسیون به I.U.S  پیوست.

رادیکالیزه شدن کنفدراسیون

از سال‏های ۱۳۴۲ به بعد کنفدراسیون رفته رفته از حالت صنفی خارج شد و تمایلات سیاسی در آن پررنگ‏تر شد و علت آن تحولات زیر بود:

۱-به وجود آمدن جنبش‏ های رادیکال دانشجویی در ترکیه، کره جنوبی و ایران

۲-قیام۱۵ خرداد۱۳۴۲ توسط روحانیت

۳-انقلاب کره، جنبش‎های رهایی‏ بخش افریقا، جنبش ‏های جوانان از کشورهای اروپایی و بعدها جنگ ویتنام و تحولات چین

از سال ۱۳۴۶ راه حل‎های رادیکالی در کنفدراسیون مطرح شد و از سال ۱۳۴۴راه حل‏ های چپ و مبارزۀ مسلحانه در کنفدراسیون پذیرفته شد که دو الگو مطرح بود:

۱- الگوی مصر و الجزایر مورد قبول ملیون بود و

۲-الگوی کوبا و چین مورد قبول چپ‎ها بود.

با انشعاب سازمان انقلابی از حزب توده موتور محرک رادیکالیسم در کنفدارسیون سازمان انقلابی بود.

فعالیت ‏های کنفدراسیون

بخش عمده ‏ای از فعالیت‏ های کنفدراسیون صنفی ـ فرهنگی بود که به شکل روزمره در دستور کار انجمن‏ ها بود.

آشنا کردن دانشجویان از راه رسیده با محیط، چگونگی حل مشکلات در دانشگاه‎ها و گرفتن واحدهای درسی، حل مشکلات ارزی، پیدا کردن خوابگاه مناسب و برپا کردن جنبش‏ های ملی جزء اهداف اولیه کنفدراسیون بود.

حرکت‏ های مهم

۱-تظاهرات مونیخ به خاطر مرگ پاتریس لومومبا در کنگو

این حرکت برای پلیس و دولت آلمان، تظاهرات عده ‏ای خارجی برای یک رهبر سیاه‏پوست حرکتی مهم بود.

۲-کمک به زلزله ‏زدگان بوئین زهرا

در سال ۱۳۴۰ در بوئین زهرا زلزله شدیدی رخ داد و خسارات جانی و مالی بسیاری به همراه داشت.

کنفدراسیون دست به بسیجی سراسری زد و اقدام به جمع ‏آوری کمک‏های مالی و دارویی کرد از سویی دیگر تیمی پزشکی آماده کرد و همراه با دارو با هواپیماهای صلیب سرخ آلمان راهی ایران شدند.

نخست وزیر اعلم مجبور شد به استقبال آنان به فرودگاه مهرآباد بیاید.

کنفدراسیون بعدها مدرسه ‏ای از پول‏ های جمع‏ شده در منطقه بوئین زهرا درست کرد.

۳-در زلزله سال ۱۳۴۹ نیز کنفدراسیون با فعال کردن نیروهای خود کمک‏های مالی و دارویی زیادی جمع‎آوری کرد.

۴-اشغال کنسولگری رژیم در مونیخ در سال ۱۳۴۰، تا آن روزگار چنین کاری بی‏سابقه بود این اشغل در اعتراض به عدم تمدید گذرنامه علی محمد فاطمی و صادق قطب ‏زاده بود.

۵-اعتصاب غذای بزرگ کنفدراسیون در اعتراض به دستگیری نیکخواه، سادات، کاشانی، منصوری و شیروانلو بعد از تیراندازی شاه در کاخ مرمر.

۶-کارزار بزرگ تبلیغاتی برعلیه برگزاری جشن‏های ۲۵۰۰ ساله

این کارزار یکی از درخشان‏ترین صفحات تاریخ فعالیت‎های کنفدراسیون است. کنفدراسیون ضمن تماس با محافل سیاسی، فرهنگی، ادبی، وکلای مجلس، سیاستمداران اروپایی،آمریکایی و مردم اروپا و آمریکا، فقر، اختلاف فاحش طبقاتی، میلیتاریسم شاه را افشا کرد به گونه‎ای که رئیس جمهور آلمان، «از حضور در ایران به بهانه بیماری چشم خودداری کرد.»

۷-دفاع از حقوق زندانیان سیاسی، تشکیل کمیته ‏های دفاع و اعزام وکلای و ژورنالیست‎های اروپایی و امریکایی برای شرکت در دادگاه‏های نظامی شاه.

در اثر این فعالیت‏ها حکم اعدام مسعود رجوی به ابد تبدیل شد.

۸-حمایت کنفدراسیون از اعتصاب کارگران کوره‎پزخانه، رانندگان شرکت واحد اتوبوس‎رانی، رانندگان تاکسی، کارگران کارخانه‎ها و شورش‎های دهقانی

۹-کمک به جنبش‎های آزادی‏بخش مثل فلسطین، ظفار و ویتنام به شکل حمایت تبلیغاتی جمع‎آوری کمک‎های مالی و دارویی

۱۰-فعالیت‏ های فرهنگی کنفدراسیون بیشتر روی برگزاری شب‎های ایرانی، جشن نوروز و مهرگان نمایش فیلم، تئاتر پیرامون اوضاع ایران انجام می‏ گرفت.

چاپ کتاب، مقاله، تجدید چاپ آثار نویسندگان و شاعران ایرانی نیز در دستور کار کنفدراسیون بود.

کنفدراسیون در زمینه روزنامه‏ نگاری نیز فعال بود:

۱-نشریه نامه پارسی که ارگان فرهنگی کنفدراسیون بود.

۲-نشریه پژوهش: توسط امیر طاهری و حمید عنایت در لندن انتشار می ‏یافت.

۳-مجله پیمان: توسط فیروز شیروانلو در انگلستان منتشر می‏ شد.

۴-مجله پیوند: توسط تهرانی در مونیخ منتشر می‎شد.

انجمن ‏های اسلامی و کنفدراسیون

در ابتدا چیزی به عنوان انجمن‏ های اسلامی در خارج از کشور وجود نداشت افرادی که دارای تمایلات مذهبی یا ملی ـ مذهبی بودند در چارچوب کنفدراسیون فعالیت می‏ کردند که معروف‏ترین آن‏ها صادق قطب ‏زاده، مصطفی چمران و ابوالحسن بنی‏ صدر است.

بنی‎صدر در سال ۱۳۴۳ به اروپا آمد به عنون نماینده دانشجویان از دانشگاه تهران و در کنگره دوسلدروف در هیئت دبیران کنفدراسیون انتخاب شد.

بعدها انجمن‎های اسلامی شکل گرفت که بیشتر مذهبی بودند تا سیاسی با آمدن بهشتی به اروپا، انجمن‎های دانشجویان مسلمان شکل گرفت و نشریه‏ ای هم به نام مکتب انتشار می‎دادند که در این نشریه نظام و ایدئولوژیک تبلیغ می‏شد.

حزب توده و کنفدراسیون

با انشعاب سازمان انقلابی از حزب توده، سازمان دانشجویی حزب توده در اروپای غربی جریان بسیار ضعیفی بود. که از کنفدارسیون رانده شد، و نظراتشان در نشریه ‏ای به نام آرمان منتشر می‏ کردند.

این نظریات هیچ جاذبه ‏ای برای نسل جوان و شورشی نداشت. نسل جوان نمی‏ توانست بپذیرد شوروی چون کشوری سوسیالیستی است و به شاه نوکر امپریالیسم اسلحه فروخته است. کار خوبی کرده است و به سود خلق ایران است.

حزب توده در تبلیغاتش سعی می‏ کرد چهری بدی از کنفدراسیون مخصوصاً در زمینه با احزاب کمونیست ارائه بدهد. و کنفدراسیون را عامل امریکا معرفی کند.

زمینه‏ های مالی کنفدراسیون

رژیم شاه در تبلیغاتش کنفدراسیون را وابسته به دولت‏ های خارجی اعلام می‎کرد و مدعی بود منابع مالی کنفدراسیون حمایت‏ های خارجی است. اما ببینیم منابع مالی کنفدراسیون و بودجه ۱۰۰۰۰۰ مارکی او در سال چه بود:

۱-حق عضویت اعضاء، اعضایی که در برابر جهان به ده‎ها هزار نفر می‏رسید.

۲-کمک‎های مالی داوطلبانه

۳-کار داوطلبانه اعضاء، هر عضو موظف بود یک روز در سال به خاطر کنفدارسیون کار بکند و مزد آن را به کنفدراسیون بدهد.

۴-برگزاری جشن‏های ملی، نوروز، مهرگان، شب ایرانی، فروش بلیط و جمع‎آوری اعانه

این‎ها زمینه‎هایی بود که به کنفدراسیون اجازه می‏دهد استقلال مالی خود را حفظ کند و به هیچ دولت خارجی وابسته نباشد.

انشعاب و فروپاشی کنفدراسیون

از سال ۱۳۵۰ به بعد اختلافات و تشتت در گروه‎های سیاسی خارج از کشور بالا گرفت و این اختلافات در کنفدراسیون بازتاب یافت.

فراموش شدن ضرورت‏ ها

ضرورت‏ هایی دانشجویان ایرانی مقیم اروپا و امریکا را به تشکیل کنفدارسیون واداشت این ضرورت‏ ها کدام بودند:

۱-دفاع از مسائل صنفی دانشجویی،

۲- مخالفت با دیکتاتوری شاه،

۳-دفاع از زندانیان سیاسی و

۴-حمایت از مبارزات مردم

اما از کنگره چهارم به بعد این ضرورت‎ها فراموش شود و محور اتحاد و مسائلی دیگر قرار گرفت:

۱-عده ‏ای مبارزه مسلحانه و حمایت از آن‏را ملاک وحدت و همکاری می ‏دانستند.

۲-عده ‏ای دیگر سوسیال ـ امپریالیسم دانستن شوروی را.

انشعاب در کنگره ۱۶

کنگره فدراسیون آلمان پیش از کنگره۱۶ کنفدراسیون جهانی تشکیل شد. در این کنگره بهرام راد از سازمان انقلابی با اعتراض به کشته شدن حکمت‎ جو در زیر شکنجه توسط عمال رژیم شاه مخالفت کرد. و حکمت‎ جو را به‎عنوان جاسوس شوروی با هلمز رییس سابق سیا و سفیر امریکا در ایران مقایسه کرد. و این یعنی تیر خلاص بر شقیقه کنفدراسیون که دفاع غیرایدئولوژیک از زندانیان سیاسی را در دستور کار خود داشت.

پس در این کنگره بین سازمان انقلابی و بقیه شکاف افتاد.

آن طرف انشعاب

در یک سو سازمان انقلابی بود و در سوی دیگر:

۱- جریان گروه کارگر،

۲-بخشی از جریان کادرها،

۳-جریان چریک ‏ها،

۴-جبهه ملی خاورمیانه و

۵- سازمان انقلابیون کمونیست که بعداً اتحادیه کمونیست‎ها بود در بینابین بود.

انشعاب دوم کنفدراسیون

انشعاب از سمینار بولنیا در ایتالیا شروع شد. بین هواداران سازمان چریک‏های فدایی خلق و جبهۀ ملی خاورمیانه و بخشی از جریان کادرهاگسست هایی ایجاد شد.

در این اختلاف نیز پافشاری روی مشی مسلحانه به عنوان تنها راه رهایی و نفی دیگر اشکال مبارزه مشکل‏ ساز شد. و معیار وحدت پذیرش این مشی شد. که طبیعتاً نمی‏توانست محور وحدت همۀ نیروها باشد.

در سمینار فرانکفورت این انشعاب رسمیت یافت. و کسانی که به مشی مبارزه مسلحانه باور صددرصد نداشتند جدا شدند.

فعالیت‏های کنفدراسیون در فاصله سال‏های ۵۷-۱۳۵۰

علیرغم این تشتت و فروپاشی، کنفدراسیون در این سال‏ ها دست به اقدامات بزرگی زد. و در واقع پربارترین دوران رزمندگی و فعالیت عملی کنفدراسیون دوران دوران جدایی و انشعاب بود.

علت چه بود

۱-بحرانی که در بطن جامعه ایران در حال نضج گرفتن بود و می‎رفت رژیمی را که دچار یک تناقص تاریخی شده بود سرنگون کند. تناقض بین یک ساخت در حال گسترش سرمایه ‏داری با یک حکومت توتالیتر بود.

۲-شرایط نسبتاً مساعد بین ‏المللی نسبت به تعویض و اصلاح رژیم ‏های توتالیتر

در این سال‏ها کنفدراسیون به جز فعالیت ‏های تعریف شده سال‏ های قبلش دست به اقداماتی جنجالی زد:

۳-اشغال کنسول گری‏ها و سفارت‎خانه ‏ها

۴-اشغال دفتر خبرگزاری پاریس در پاریس

۵-تظاهرات مشهور کنفدراسیون در واشنگتن علیه حضور شاه

۶-تظاهرات بزرگ فرانکفورت که در طی این تظاهرات در جلو سفارت امریکا به درگیری کشیده و عده بسیاری زخمی شدند.

۷-اشغال سفارت‎خانه‎های رژیم در آمستردام، بروکسل، آلمان شرقی، بن و ژنو و به دست آوردن اسناد ساواک

۸-کارزار گسترده بر علیه فعالیت‎های ساواک در خارج از کشور با استناد به اسناد به دست آمده از سفارت‎خانه رژیم در ژنو.

این کارزار پارلمان انگلیس، ایتالیا، سوئد و سوئیس کشیده شد و تا امریکا پیش رفت تا جایی که هنری کسینجر متحد بزرگ شاه و وزیر امور خارجه وقت امریکا گفت: درباره فعالیت پلیس مخفی ایران در امریکا تحقیق می‏ کنیم و اگر درست باشد خواستار توقف عملیاتی آن‎ها خواهیم شد.

جمع‎بندی کار کنفدراسیون :بایدها و نبایدها

مهدی خانبابا تهرانی از فعالین کنفدراسیون، فعالیت کنفدراسیون را چنین جمع ‏بندی می‏ کند:

«کنفدراسیون یکی از دستاوردهای بزرگ جنبش جوانان و دانشجویان ایران است جنبشی که در درون خود علیرغم گوناگونی نظر و اختلافاتش و علیرغم جریان‏ های متفاوتی که وجود داشت توانست یکی از نادرترین ائتلاف‏ های دمکراتیک را برای مدتی طولانی حفظ کند.

این تشکیلات دین خود را به مبارزات ضدسلطنتی مردم ایران ادا کرد. آلت دست هیچ کشوری نبود و تا آخرین مرحله حیات خود تشکلی مستقل ماند.»

ضعف‏ هایش چه بود

اما این ائتلاف بزرگ دمکراتیک ضعف ‏هایی هم داشت:

۱-جنبش دانشجویی با رشد رادیکالیسم به تدریج از مسائل و واقعیت‎های ملموس جامعه ایرانی به دور افتاده بود. تصویر او از جامعه ایران، جامعۀ دوران احمدشاهی و رضاشاهی بود.

۲-کنفدراسیون براساس نفی مطلق بنا شده بود. و این نشانه عقب ‏ماندگی آن بود.

۳-شناخت درستی از ایران نداشت. ایران را نمی‏ شناخت و نمی ‏دانست ایران چه ظرفیت‏ هایی دارد و چگونه باید راه پیشرفت را طی کند.

۴-کنفدراسیون مخالفت با حاکمیت سیاسی در ایران را با امکاناتی که در بطن طبیعت جامعه و رشد اجتماعی به وجود آمده بود از یکدیگر تفکیک نمی ‏کرد.

۵-کنفدراسیون به علت مخالفت با رژیم از واپس‏ گرایی سایر نیروهای اپوزیسیون غافل بود.

۶-کنفدراسیون از تشویق جنبه ‏های اصلاحی و مثبت رژیم غافل ماند.

۷-کنفدراسیون به دنبال الگو بود و چینی یا (کوبایی) و از پیدا کردن راهی ایرانی برای دمکراتیزه کردن و ترقی جامعه ایرانی غافل بود.

بایدها و نبایدها

کنفدارسیون به عنوان تشکل جوانان و دانشجویان ایرانی مقیم اروپا و امریکا، از فعالیت کلی صنفی ـ فرهنگی شروع کرد وبه فعالیتی سیاسی کشیده شد. که رأس اهداف آن به این قرار بود:

۱-دفاع از خواست‏های صنفی دانشجویان،

 ۲-دفاع از ارزش ‏های فرهنگ ایرانی

۳- مبارزه با دیکتاتوری شاه و دفاع از مبارزات مردم

در این اهداف سه گانه کنفدارسیون موفق بود. خاصه در کشورهای دیکتاتوری که احزاب، و سازمان‎های سیاسی و مردم امکان بیان خواسته ‏های خود را ندارند، کنفدراسیون به ‏عنوان سخنگوی جهانی احزاب و مردم نقش بزرگی در ایزوله کردن رژیم شاه داشت.

اما در مورد انتقادات هشت گانه خانباباتهرانی باید گفت. کنفدراسیون یک حزب و یا یک سازمان سیاسی نبود که در پی تحلیل وضعیت ایران و تعیین استراتژی مبارزه در ایران باشد ضمن آن ‏که در توان آن نیز نبود.

درک ناقص از وضعیت ایران، رادیکالیسم کور، نفی‎گرایی مطلق، مرزبندی نداشتن با اپوزیسیون مرتجع، مربوط به سازمان‏ هایی بود که اپوزیسیون سیاسی ایران را تشکیل می ‏دادند و بازتاب آن در کنفدراسیون حضور این جریانات بود.

با این همه کنفدراسیون چیزی جدا از مجموعۀ اپوزیسیون ایران نبود. با همان بایدها و نبایدها اما در بررسی آن نه به عنوان یک حزب یا سازمان سیاسی بلکه به عنون یک تشکل صنفی ـ دمکراتیک در اهداف خود در مجموع موفق بود.