
س.ملکوتی :
رویکرد خامنه ای و اصحاب و پیروان بی هویت او به ملی گرایی همانقدر بیانگر حقیقت است که انسانگرایی آنان میتواند مبین راستی ها باشد . حکومتی که ۴۶ سال هستی این سرزمین را برای امت سالاری هزینه نمود و مخالفان خود را شکنجه و اعدام نمود ، و سرزمین تصاحب نموده ایران را به فقر و فلاکت نشاند ، و جز ویرانه و خزانه تهی شده برای نسل فردایی چیزی باقی نگذاشت چگونه میتواند مردم این سرزمین را مجاب به صداقت نداشته خود کند . جمهوری اسلامی با از دست دادن بازوان نظامی و امت خود در چهارگوشه جهان تنگ نظری هایش چاره ای جز رویکرد به مفاهیم ملت و اعتبار سرزمین آن ملت ندارد، تا بتواند برای تنهایی هراس اور در سراشیبی سقوطی به میرایی که پیش روی دارد همراهی بیابد . او حتی در همین هنگامه ناچاری های زندگیش نیز خدعه میکند و هرگز احترامی نه برای مردم این سرزمین و نه هستی این سرزمین قائل است ، وقتی طنابهای دار برای فرزندان این سرزمین به گروگان گرفته شده در جای جای ایران در هر پگاه خاکستری ابن روزگار برپا هستند .


هر روز شاهد تصاویر خدعه سازان و مزدبگیران این خدعه سازی در گوناگونی خود هستیم . از بیانیه های دفاع میهنی و ادعای میهن پرستی رانت خواران همه ایام تفنن گرفته تا بازخوانی سرودهای ملی در میدانی بنام شهیاد که خود را درست یا غلط نماد آزادی بر خاطره ها نشانده است . فرمان خدعه دوران، رونق هستی بازیگران دوزیستی را برای نمایش با دستمزدهای کلان همراه آورده است . مانند دوران جنگ و ترانه سرودهایی با نشانه ایران گرایی و دستمزدهای کلان آن روزگار و رونق هستی معیشتی همه دوران هایشان در حمایت ارشاد اسلامیشان .