گامهاى جنگ را جدى بگيريم

سيروس محسن وند :

براى من شگفت انگيز است كه تحليلگران، خطر جنگ را ناديده ميگيرند و حتى در روزهايى كه آمريكا و اسراييلآشكارا احتمال حمله به ايران را ميدادند، آن تهديدها را جدى نميگرفتند و احتمال جنگ را با توجيه هاى مختلفىمردود ميشماردند و ميشمارند.

نكته اينجاست كه حتى اگر احتمال جنگ يا حمله نظامى به ايران اندك باشد، بازهم بسيار پر اهميت است چرا كهجنگ يك رويداد بسيار مهم و مخرب است.

شايد بياد داشته باشيد كه على خامنه اى يكى دوسال پيش كه تحريمها هرروز اوج تازه اى ميگرفت، به مسئولاننظام تشر زد كه بايد از انفعال و اقدامات تدافعى به ابتكار عمل و اقدامات پيشگيرانه روى بياورند و بنظر ميرسد كهمسئولان نظام تلاش ميكنند تا اندرزهاى راهبردى خامنه اى را با جديت پيگيرى كنند كه در آنصورت بايد شامل ايننتيجه نيز بشود كه جمهورى اسلامى نبايد منفعل بنشيند تا شايد مورد حمله ى نظامى قرار گيرد بلكه اگر بروز جنگرا گريزناپذير يا ضرورى بداند، بايد فعالانه آتش جنگ را شعله ور كند.

همچنين ميدانيم، و سران جمهورى اسلامى نيز بارها تاكيد كرده اند، كه از هيچ اقدامى براى حفظ بقاى نظام پرهيزنميكنند كه لزوماً بايد شامل جنگ نيز بشود. البته بخوبى ميدانيم كه نظام يك بار ازين رويه استفاده كرد و صدامحسين را ناچار به حمله به ايران نمود.

در اين زمينه اگر به واقعه ى اعدام شيخ نمر بپردازيم متوجه خواهيم شد كه جمهورى اسلامى يقين داشته كه او ديريا زود اعدام خواهد شد و تابلوهاى خيابان شيخ نمر را از پيش آماده كرده بوده. در اين زمينه ميتوان پا را فراترنيز نهاد و مفروض داشت كه جمهورى اسلامى با گذاشتن نام شيخ نمر در بوق و كرنا و با فعاليتهاى تبليغاتى، اعداموى را گريز ناپذير و تعجيل كرده. در واقع ميتوان مفروض داشت كه جمهورى اسلامى عربستان را فريب داد وناچار به اعدام شيخ نمر نمود تا بحران بزرگى ايجاد شود. اينجاست كه شايد دريابيم كه مسئولان نظام به اندرزخامنه اى گوش فرا داده اند و از حالت انفعال خارج شده و ابتكار عمل را بطرز بسيار موذيانه اى در دست گرفتهاند.

اگر دوباره به خطر جنگ بازگرديم، ميدانيم كه بسته شدن سفارتخانه ها يكى از قدمها و نشانه هاى جدى براىافزايش خطر جنگ است و اين امر درباره همه كشورهاى دنيا صدق ميكند.

اگر مفروض بداريم كه جمهورى اسلامى عامدانه به تشديد خطر جنگ دست ميزند، پس بايد نيز مفروض بداريم كهبراى جمهورى اسلامى آشكار شده كه احتمال استفاده از جنگ به عنوان رويه اى براى حفظ نظام، افزايش يافته.

اگر ما از خطر جنگ آگاه نيستيم و حتى احتمال آن را نفى ميكنيم، ميتواند به اين دليل باشد كه مسئولان نظام بهتر ازما به آشفتگى وضع نظام آگاه هستند چرا كه هرچه باشد بيشترين و دقيق ترين اطلاعات را درباره ى عمقبحرانهايى كه نظام را تهديد ميكند در اختيار دارند و دريافته اند كه سقوط نظام بسيار قريب الوقوع تر از آن است كهبرجسته ترين تحليلگرانِ مخالف نظام گمان ميكنند.

بدلايل فوق و نيز دلايلى بيشتر، از جمله اينكه نظام نياز دارد كه دوباره از دست يك نسلِ ديگر از جوانانِ عاصىخلاص شود، معتقدم كه تعطيل شدن چندين سفارتخانه در ايران را بايد رويدادى عامدانه و جدى از سوى جمهورىاسلامى نگريست كه چيزى نيست جز گامى بزرگ در راه جنگ.