ابوالفضل پازوکی پژوهشگر روابط بین الملل :
جمهوری فرانسه با تولید ناخالص داخلی مبتنی بر قدرت خرید(۲۰۲۰) حدودا سه تریلیون دلار ، ۶۳۲،۷۳۴ کیلو متر مربع مساحت سرزمینی، ۶۷،۳۹میلیون نفر جمعیت و دارابودن ۳۰۰ کلاهک هسته ای یکی از قدرت های بزرگ در سیاست بین الملل می باشد.طبعا، چنین کشوری با یک چنین پتانسیل ها و توانایی هایی بالفعل و بالقوه کنشگری تاثیر گذار و جریان ساز است. با خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا نقش و جایگاه فرانسه در ساختار این اتحادیه بیش از پیش مهم و اثرگذار شده است تا جایی که بنا بر نظر و تحلیل برخی کارشناسان پاریس رهبر سیاسی بلامنازع اتحادیه اروپا در حال حاضر می باشد. چنین جایگاهی بی شک فرانسه را نه تنها در سطح اروپا که در کل سیاست جهانی تبدیل به قدرتی مهم ودارای منافع مستقل می کند. این منافع و سیاست های مستقل گاها منجر به برخورد پاریس با دیگر متحدین خود که مهمترین آن ایالات متحده می باشد می شود. اما پیشینه و ریشه یک چنین سیاست ها و کنش های مستقل خارجی پاریس به کجا برمی گردد؟
ژنرال شارل دوگل رهبر فرانسه در دوران جنگ جهانی دوم که بعدا ریئس جمهور این کشور نیز شد از خود میراثی برجا نهاد که معروف به دکترین” گلیسم” در سپهر سیاسی فرانسه است. هسته اصلی این دکترین بر ضرورت وجود دولتی مستقل، قوی و متمرکز که بخش های کلیدی و مهم اقتصاد را زیر نظر خود دارد تاکید دارد. همچنین در بعد خارجی و روابط بین الملل بر استقلال و کنشگری منحصربه فرد از دیگر قدرت ها و هم پیمانان تاکید موکد دارد. این میراث که مجموعا به دکترین گلیسم معروف است اساس کنش و رفتار فرانسه از جنگ جهانی دوم بدین سو در سیاست بین المل بوده است. کناره گیری از ناتو، مخالفت متعدد با پیوستن بریتانیا به اتحادیه اروپا، عدم پذیرش اتحادیه اروپا به عنوان ساختاری فراملی، عدم همراهی با آمریکا در جنگ عراق، تعامل و همکاری گسترده با چین از دوران جنگ سرد همگی گواه سیطره این دکترین بر سیاست خارجی این کشور می باشد.
با روی کار آمدن امانوئل مکرون و انتخاب او به عنوان ریئس جمهوری فرانسه کارکرد دکترین گلیسم در سیاست خارجی این کشور بیشتر و پررنگتر شده است. اگرچه بسیاری آنرا نئوگلیسم می دانند که در برخی مسائل از جمله اقتصاد، کمتر شدن نقش دولت در اقتصاد، افتراقات ریشه ای با دکترین گلیسم دارد اما چهارچوب و بنیان اصلی مشابه و یکسان است. سیاست خارجی مکرون در دوران رهبری ترامپ، حضور فعال فرانسه در کشمکش های بین المللی از جمله پرونده هسته ای ایران، بازیگری در تنش های شرق مدیترانه نمونه هایی از رفتار مستقل پاریس می باشد. از این روی است که ریئس جمهوری فرانسه سعی در گرفتن ابتکار عمل در منازعات منطقه ای و بین المللی دارد.
البته پر واضح است که تحولات بین المللی پس از پایان جنگ سرد و افول هژمونی آمریکا و برآمدن قدرت های نوظهور منجر به گسترش و انعطاف سیاست ورزی بین المللی پاریس شده است. امانوئل مکرون چندی پیش با ذکر افول نقش آمریکا و اهمیت پیمان نظامی امنیتی ناتو خواستار استقلال کامل اتحادیه اروپا در زمینه نظامی و دفاعی شد. رویکرد فعلی مکرون را باید امتداد سیاست ورزی مستقلانه شارل دوگل در نظر گرفت.
دوگل که معمار فرانسه در دوران پس از جنگ جهانی دوم می باشد با پایه گذاری دولت نوین فرانسه هویت مستقل این کشور در عرصه بین المللی را مستحکم کرد. سیر و تحول گلیسم به عنوان یک دکترین سیاسی همراه با تحولات داخلی فرانسه و بین المللی نشان از انعطاف و قدرت سازگاری این دکترین با شرایط پیچیده جدید دارد. از همین روی، سلطه گلویسم بر سیاست خارجی پاریس کماکان بلامنازع است.
سپاس، ابوالفضل پازوکی پژوهشگر روابط بین الملل
۲۹ /۷/۱۴۰۰