یک شرمساری دیگر برای جامعه پزشکی ایران

 

محمود زهرایی :

طی ۴۵ سال حاکمیت جمهوری اسلامی، مرزهای اخلاقی و انسانی بسیاری شکسته شده، معیارهای ارزشی فراوانی دگرگون گردیده، عرف های مثبت و مورد قبول جامعه وارونه شده، بی قانونی حاکم گردیده و همه چیز تنها با یک معیار ارزش گذاری می گردد و آن نزدیکی و همگرایی با تفکرات  ولایت فقیه و ایدئولوژی حاکم بر این حکومت دینی است.
نتیجه فاجعه بار این تجاوزات آشکار به نرم های انسانی و اخلاقی، نابودی تدریجی کرامت انسانی و حاکمیت شر و پلیدی بر جامعه است. بگونه ای که در درازمدت حساسیت جامعه نسبت به نرم های غیر اخلاقی و ضدانسانی کم و کمتر می شود و هنجارها جای خود را به ناهنجاری ها می دهد. کلمات از معنی واقعی خود تهی میشوند و جایگاههای مقدس و مورد اعتماد عمومی مردم از ارزش و اعتبار خالی شده و در نظر مردم به دشمنان آنها تبدیل می گردند. قاضی سمبل بی عدالتی و مرگ میشود، پلیس قاتل و دشمن و سلب کننده واقعی امنیت و آرامش مردم و رسانه ها بلندگوهای حاکمیت برای وارونه کردن حقیقت و خاموش کردن صدای مردم . یعنی قرار گرفتن  سه رکن اصلی جامعه در کنار جنایات رژیم حاکم. شوربختانه سیستم پزشکی و پزشکان هم از این دست اندازی رژیم مصون نمانده اند و حاکمیت به روش های گوناگون کوشیده تا پزشکان و جامعه پزشکی را به زیر تسلط خود درآورد و در راه کمک رسانی سالم و بی هراس آنها موانع جدی ایجاد نماید.
از یکسو با اختصاص دادن بخش زیادی از سهمیه های پذیرش دانشجویان پزشکی و تخصص های پزشکی به خانواده های بسیجی و افراد وفادار به ایدئولوژی حاکمیت، تعداد بی شماری از پزشکان را به مهره های مطیع و گوش به فرمان خود تبدیل کرده و از سوی دیگر با تهدید و سرکوب پزشکان بیطرف، غیر وفادار به حاکمیت و حتی ضد حاکمیت آنها را مجبور به انجام خواسته های غیر انسانی خود کرده است.
 در اختیار گرفتن بیمارستانها توسط نیروهای امنیتی و جلوگیری از کمک رسانی کادر پزشکی به مجروحان تظاهرات، ربودن بیماران تحت معالجه از روی تخت بیمارستان و انتقال آنها به زندان، استفاده از ماشین های اورژانس برای انتقال نیروهای سرکوبگر و همچنین انتقال دستگیرشدگان به زندان، جلوگیری از فروش دارو و کمک های پزشکی به بیماران و زخمی ها، استفاده از پزشکی قانونی برای تهیه گزارشات غیرواقعی در مورد علت مرگ و مجبور کردن آنها برای شهادت های دروغ و غیرواقعی در مورد علت مرگ، گوشه هایی از نفوذ و تحت تاثیر قرار دادن کمک رسانی صادقانه و متناسب با سوگند پزشکی و وجدان کاری پزشکان است.
مکررا شاهد نمونه های دردناک و باورنکردنی از این دست بوده ایم وهستیم. هرچند گاها شاهد اعتراضات پزشکان و کادر پزشکی متعهد هستیم و بعضی از این پرسنل پزشکی بویژه در جریان جنبش زن زندگی آزادی، حتی جان خود را بر سر پایبندیشان به سوگند پزشکی گذارده اند، اما این افراد بسیار در اقلیت هستند و رژیم و پزشکان وابسته به رژیم همچنان در حال نادیده گرفتن سوگند پزشکی پزشکان و بی اعتبار کردن جایگاه آنها به عنوان پزشکان متعهد و باوجدان هستند.
آخرین نمونه از این قبیل را در برخورد با خانم قره حسنلو در بیمارستانی در مشهد شاهد بوده ایم. خانم فرزانه قره حسنلو، همسر آقای حمید قره حسنلو که هردو در جریان جنبش زن زندگی آزادی و در ارتباط با مراسم چهلم حدیث نجفی و پارسا رضادوست دستگیر و به زندانهای درازمدت محکوم شدند و خانم قره حسنلو پنج سال زندان خود را بصورت تبعیدی در زندان مشهد می گذراند، به منظور رسیدگی به وضعیت دیسک کمرش از طرف زندان به مطب دکتر امیرحسین حقیر متخصص مغز و اعصاب بیمارستان قائم مشهد، بیمارستان شهناز سابق، آورده می شود. دکتر حقیر به محض اطلاع از هویت خانم قره حسنلو شروع به داد و فریاد و توهین به خانم حسنلو کرده و با قاتل خواندن خانم حسنلو از معاینه و کمک به او خودداری می نماید. هرچند به گفته آقای بیات وکیل خانم قره حسنلو قاتل خواندن خانم قره حسنلو حتی با موازین دادگاه جمهوری اسلامی که او و همسرش را از هرگونه عاملیت و یا همکاری در قتل مبرا کرده است، هم مطابقت ندارد، اما رفتار غیرحرفه ای و به شدت ضدانسانی، این پزشک وابسته در هیچ کادری به جز کادر مزدوری و وابستگی محض به دستگاه امنیتی قابل توجیه نیست. برخوردی که فراتر از رفتار یک حزب الهی و ذوب در ولایت، نمونه ای بارز از زیر پا گذاردن سوگند پزشکی و امتناع از کمک رسانی به بیمار به خاطر دیدگاه فردی و سیاسی او است. صرف نظر از اینکه خانم قره حسنلو یک انسان شریف و دادخواه، یک زندانی سیاسی و در زمره بیشمار زنان زن زندگی آزادی است و پزشکان حتی در کمک رسانی پزشکی به او و همسانانش اولویت هم باید قائل شوند، اما حتی اگر خانم قره حسنلو آنگونه که دکتر حقیر ادعا کرده قاتل و تبهکار هم می بود، باز رفتار توهین آمیز و عدم کمک رسانی او به خانم قره حسنلو نه تنها بسیار مذموم و زشت و غیرقابل توجیه که حتی به لحاظ قوانین و معیارهای پزشکی جرم و قابل پیگیری در دستگاه نظام پزشکی است.
 من به عنوان یک پزشک ضمن انزجار از این رفتار ضدپزشکی و ضدانسانی، نمی توانم تصور کنم که خود و یا هیچ پزشک متعهد و باوجدانی حتی چنین رفتاری را با جنایت کارترین حاکمان این رژیم ضدمردمی هم انجام دهیم. ما به عنوان پزشک نباید و نمی توانیم تحت هیچ شرایطی و با هیچ توجیهی هیچ بیماری را از کمک رسانی پزشکی محروم و یا او را در معرض قضاوت و داوری درست و یا غلط خود قرار دهیم. دکتر حقیر که خدمت به رژیم و دستگاه امنیتی را بر شغل مقدس پزشکی ترجیح می دهد، قبل از اینکه پزشک باوجدانی باشد، مزدور خوش خدمتی است و سیستم نظام پزشکی جمهوری اسلامی هم فاسد تر از آن است که به این تخلف رسیدگی کند، اما وظیفه پزشکان بیمارستان قائم و سایر پزشکان ایران است که به این پزشک قانون شکن اعتراض کنند و با فاصله گرفتن از او و از عمل ضد انسانی و ضد پزشکیش، جامعه پزشکی را از آلوده شدن به چنین ننگ و شرمساریهایی نجات دهند. سکوت در مقابل چنین اعمالی به معنی تایید آن و تایید چنین اعمالی به معنی نابودی اعتماد عمومی به پزشک و لکه دار شدن شرافت و وجدان پزشکی است. هیتلر و نازیها رفتند و بدنامی تاریخی برای یوزف منگله و کادر پزشکی جنایتکار اردوگاه آشویتس باقی ماند.
 پزشکان آزاده و شریفی که خود خسته و معترض به اینگونه برخوردها و همچنین به فشارها و دخالتهای سرکوبگرانه رژیم در امر مداوای بیماران هستند، باید به خودباوری برسند و به یگانه بودن قدرت و نفوذ و شانشان در جامعه و بدانند که برخورد و سرکوب عمومی آنها برای رژیم بسیار پرهزینه است و آنها با اتکا به وظیفه پزشکی و التزامی که به وفاداری به سوگند پزشکی دارند، می توانند در مقابل تعرض و تجاوز رژیم مقاومت و از بیمارانشان دفاع نمایند. مردم و دنیای پزشکی از شما و از خواسته های به حقتان که همان انجام وظیفه شرافتمندانه پزشکی است، دفاع خواهد کرد.
در کمتر کشوری در دنیا پزشکان این چنین تحت فشار حکومتیان قرار گرفته و کمک رسانی آزاد آنها به بیماران در معرض تهدید و محدودیت قرار می گیرد. شما در هنگام ادای سوگند پزشکی تعهد کرده اید که به تمام بیماران فارغ از جنس و رنگ و مذهب و عقیده، خدمت کنید و هیچ استثنائی از جمله تهدید و فشار پلیس این وظیفه را از گردن شما ساقط نخواهد کرد. با پافشاری بر انجام وظیفه پزشکی و تن ندادن به خواسته های غیر قانونی ماموران رژیم، هم به وظیفه انسانی و حرفه ای خود عمل کنید و هم رژیم را در انجام اعمال غیرقانونی و ضد انسانیش تنها بگذارید. شرمساریهایی نظیر آنچه دکتر حقیر ایجاد کرده است، به پای شما نوشته نخواهد شد، مگر اینکه شما با سکوت و همراهیتان با خواسته های رژیم، بیمارانتان را در مقابل قدرت سرکوبگر رژیم تنها بگذارید.