کاوه :
در باره سریال گاندو پیش تر هم نوشته بودیم و گفته بودیم که مضامین مطرح شده در این مجموعه تلویزیونی به سبک و سیاق بعضی سریالهایی است که در چند سال اخیر در تلویزنهای دولتی و سراسری کشور ” روسیه ” هم به نمایش در می آیند . این نوع آثار که اساسا در پی تبلیغ هنری و نمایش عمومی سیاستهای نظام – نه به شکل وعظ و خطابه و سخنرانی که در قالب اثر تلویزیونی پراز عملیات مسلحانه و جاسوسی و ضد جاسوسی هستند -، معمولا ادعاهای جناح حاکم را مطرح میکند و مخاطب آنهم توده عظیم جمعیتی است که معمولا وقت و امکان مالی رفتن به سینما و تئاتر را ندارند. مثلا یکی از سریالهایی از این دست بنام ” اقا زاده ” که وظیفه اش گستردن تخم کینه و نفرت میان طبقات مختلف مردم است رکورد بیشترین ساعات نمایش آنلاین یعنی ۲۵ میلیون و ۸۶۱ هزار و ۸۶۵ دقیقه را بدست آورده .که رکورد بسیار بالایی بوده است .
البته تمام مجموعه های تلویزیونی بنمایش در آمده در صدا و سیما از این دست آثار نیستند که بسیاری سریالها صرفا سرگرم کننده و برای پر کردن وقت خالی شبانگاهان خانواده های ایرانی است که بعد از کارخسته کننده روزانه بدور یکدیگر جمع شده و ارزان و قابل دسترس ترین تفریح یعنی نگاه کردن به یک سریال را برنامه ریزی می کنند و درست به دلیل گروههای مخاطب و هدف ، تهیه کنند گان این نوع سریالها دغدغه تحویل دادن یک اثر هنری و سینمایی را نداشته و از آنجا که تهیه کننده آنها هم نهادهای پر قدرت و ثروتمندی مانند ” سپاه ” یا نهادهای وابسته به ” رهبری ” هستند ، مانند سایر سریالها دغدغه مالی هم ندارند .
سریالهایی در این مجموعه مانند”گاندو 1” ، ” هیولا ” واکنون “گاندو2″ … حتی از حاشیه امنیتی هم بر خوردارند و با اینکه در سایر اثار سینمایی و تلویزیونی نشان دادن زنان بی حجاب و پخش موزیک غیر مجاز ، میسر نیست ، در این نوع آثار که به تبلیغ نظرات جناح حاکم می پردازند ، هنر پیشه ای که به اجرای یک نقش که گویا در خارج از ایران نشسته است بدون حجاب ظاهر می شود و هنرپیشه مجری نقش در داخل با مقنعه به رختخواب میرود ! خلاصه جناح حاکم برای تبلیغ نظراتش به هیچ اصل و خدا و مذهبی معتقد نیست ، هر جا که نفعی در آن باشد ، آخوندو مسجد و حجاب و همه اعتقادات خودشان … را هم بفروش میگذارند ، آیا گروههای قدرت حاکم که امروز در یک اثر هنری، دین و آیین و ادعاهای خود راکه برای یک فرد مذهبی از ناموس هم ارزشمندتر است بتاراج میدهند اگر فردا روزی ، حکومتشان بخطر بیفتد ، مملکت را بتاراج نخواهند داد ؟ و مگر برخلاف ادعاهای دهن پرکن سپاه و نهادهای وابسته به ” بیت رهبری ، بیشترین جاسوس و عامل خارجی که براحتی ترور می کنند ودر نهانی ترین مراکز هسته ای انفجار می کنند از میان همین سپاهی ها و حزب اللهی های ولایی برنخاسته اند ؟
چون تخصصی در حوزه نقد هنری -سینمایی نداریم به این جنبه از اثر نمی پردازیم که متخصصان امور در این مورد بسیار نوشته و می نویسند ، در این نوشته به نقد موضوعی و پیام های مطروحه در ” گاندو2 ” می پردازیم .
اما قبل از اینکه به موضع اصلی بپردازیم ذکر یک نکته ضروری است و آن بازی هنرپیشه های مطرح تئاتر و سینمای ایران در “گاندو” است . مثلا ایا ” داریوش فرهنگ ” به آن شعارهایی که توسط این سریال مطرح می شود اعتقاد دارد ؟ وی کسی است که بعد از سرنگونی هواپیمای اوکرایینی توسط موشک پدافند ضد هوایی بعنوان اعتراض ، از شرکت در سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر انصراف داد و نوشت که مدتها ست که احساس شرم می کند !
هنرپیشه ها معمولا وابسته وبر خاسته از اقشار و مردمی هستند که در سریالهایی از این دست به آنان ” وطن فروش ” ، ” جاسوس ” وهر چه نه بدتر اطلاق می شود . اینان قطعا در بازی در چنین سریالهایی دچار تناقض هستند ، اما در یک رژیم استبدادی با زمینه ای فاشیستی که سابقه کشتن وسربه نیست کردن نویسنده و زندانی و ….را دارد ، حاشیه امن برای تصمیم گیری آزادنه افراد مطرح وجود ندارد و مثلا اقای ” داریوش فرهنگ ” اگر از بازی در چنین اثری خود داری کند ، ممکنست بقول معروف وی را به همان جایی بفرستند که عرب نی نمی آندازد و نمی توان از همه مردم انتظار مبارزه حرفه ای با نظام ولایی خامنه ای را داشت .از سوی دیگر وقتیکه میلیونها وکیل و استاد دانشگاه و دانش آموختگان مهندسی و پزشکی و … با این رژیم همکاری می کنند و در اداره زندانها و برافراشتن قلم سانسور نظام ، همین مردم ، آری همین اساتید دانشگاهها و وکلا و…در کنار رژیم هستند ( بجز اقلیت محدودی که آنها هم اسیر زندان و سیخ و سنبه هستند ) چرا باید از هنرپیشه ها انتظار داشت که دست به فداکاری زده و نان را از گلوی خود و خانواده اشان ببرند ! بالاخره هر چه نباشد حتی “حضرت حافظ ” ما ایرانیان هم در مدح مستبدین زمانه چند بیتی سروده است ! این موضع در تاریخ اجتماعی – سیاسی ما ایرانیان نهادینه شده است که نه مستبدین ، هنرمندان را بحال خود رها می کنند و نه ” هنرمندان ایرانی ” می توانند خود را از اغوای ” سکه های زر ” صاحبان قدرت برکنار بدارند .
” گاندو ” : یک بمب ساعتی در جامعه تیک ، تاک می کند .
بنظر ماهم پیام ومطروحه در گاندو واقعی است ودر آن اغراقی نیست و از آن هم گریزی نیست ، موضوع واقعی است ، نویسنده ” گاندو ” در تشخیص مشکل دروغ نمی گوید ، چنین مشکلی وجود دارد اما یا مجبور است و یا معتقد است وآن اینکه نتیجه گیری از وجود یک مشکل واقعی را فقط بنفع سپاه و بیت رهبری و خامنه ای ، شکل می دهد ! و راه حل مطروحه در آن نه از نظرگاهی ملی که از نظرگاه فرقه ای ولایت است !
بمبی که هر لحظه انتظار انفجار آن میرود کدامست ؟
برای توضیح موضوع باید به ” لبنان ” برویم کشوری که یکی از متحدان ” سپاه و خامنه ای ” یعنی ” حزب الله لبنان ” یکی از گروههای سیاسی پر قدرت است . بیاد بیاوریم که بعد از انفجار مواد شیمیایی و آن بیسر وسامانی و درماندگی که گریبانگیر ملت لبنان شد و حوادث دردناک آن اشک بچشم همه جهانیان آورد و بعد سفر رییس جمهور فرانسه به آن کشور شعاری در میان بخش هایی که عمدتا هم ضد ” حزب الله و سید حسن نصر الله ” بودند اوج گرفت و در شبکه های اجتماعی مطرح شد که ” فرانسه بیا و باز لبنان را استعمار کن ” ابراز چنین شعاری بدون اینکه بخواهیم با نگاه ارزش داورانه با آن برخورد کنیم بیانگر این واقعیت است که بخشهایی از مردم لبنان ، بیزار از بر پاخیزی شیعیان لبنان و قدرتگیری ” حزب الله ” حتی آماده هستند که مستعمره فرانسه شوند وهمه دستاوردهای دولت مدرن و حاکمیت ملی و استقلال سیاسی را بشرط حل مشکلات را بر باد دهند . در مقابل اکثریتی از جمعیت آن کشور که شیعیان مورد حمایت ” نظام ولایی خامنه ای ” هستند مدعی دفاع از ارزشهای ملی گرایانه ، سنت های دینی و قومی هستند .
این شکاف اجتماعی و گسل عمیق فقط در لبنان نیست :
عین همین مشکل را در ایران هم می بینیم بخشی از جامعه که بگرد روحانیت جمع آمده اند و قدرت سیاسی هم در دست آنهاست ، اقشار متوسط را متمایل به سیاستهای غرب و ستون پنجم می دانند و در سریالهای مانند ” گاندو ” و ” آقازاده” بر وابسته بودن آنها تبلیغ می کنند و عین همین مشکل را در روسیه هم می بینیم ، در ویدیوی زیر که بخشی از یک سریال روسی است بحث میان یک خبرنگار مخالف ” پوتین ” که مدافع ارتباط گسترده سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی با غرب معرفی می شود و یک مامور امنیتی مدافع ملی گرایی و ارزشهای سنتی روسی را نشان میدهد . خبرنگار می گوید : من عاشق دمکراسی و حقوق برابر و دادگاههای عادلانه مانند آنچه که در پاریس و لندن اجرا می شود هستم و مامور امنیتی که برای دستگیری وی آمده که اتفاقا قبلا هم در یک جبهه بوده اند به وی میگوید شما و اربابان شما هر جا میروید برای غارت و نابودی ملتها میروید .. دقیقا مانند بحثهایی که میان “حامد -بازجو-” با “نیما بحری – آقازاده اصلاح طلب -” در میگیرد .
اما چرا بمب ساعتی ؟
اگر در روسیه بخشی از مردم بخش دیگر را خائن میدانند ، زمینه برخوردهای خونین میان این دوبخش از مردم آنقدر نیست که آن مملکت را به افتادن بورطه جنگ داخلی و نابودی تهدید کند ، در قضیه فروپاشی شوروی دیدیم که دگرگونی تا آن حد عمیق و گسترده بدون درگیریهای خونین سیاسی و اجتماعی حل شد ، اما در مملکتی مانند لبنان که دهها گسل اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرقه ای و در عین حال تهدید حمله خارجی و وابسته بودن حزب الله به ” ج.ا” وجود دارد البته چنین شکافی با توجه به بحران شدید اقتصادی و ناتوانی دولت ملی در پاسخگویی به نیازهای مردم می تواند به جنگ داخلی و حمله اسراییل و تجزیه کشور منجر شود .
چنین تضادی در ایران به کجا منجر خواهد شد ؟
پس ادعای اولیه ما بر اینکه نویسنده در سریال گاندو دست بروی موضوع پر اهمیتی گذاشته است ، درست بود ! در ایران تحت رهبری ولایت ، بخش حاکم ، اقشار متوسط و مرفه و حتی اصلاح طلبان خود را -همانطور که در سریال دائما به دولتمردان اشاره می شود- خائن و وطنفروش میدانند و سعی دارند آنها را با لطائف الحیل از دخالت در سیاست باز داشته و گاها با فروش سکه و پیش فروش اتومبیل به آنها برای حفظ پس اندازهایشان کمکی کرده و آنها را از تظاهرات همراه با برانداز ها باز دارند . از دیگر سو این اقشار هم همراهی خود با آمریکا را مخفی نمی کنند ، یا به ترامپ و یا به بایدن و یا به سازمان ملل نامه نوشته و از آنها خواهان دخالت در امور سیاسی کشور و کمک به ممانعت از سرکوب مردم توسط ولایت می شوند ویا در شکل اصلاح طلبی کلید حل مشکلات را در ارتباط با کدخدا – آمریکا – میدانند. بیشترین تامین کننده نیرو برای جبهه سوریه و عراق و یمن و…… اقشار سنتی بوده و بیشترین تامین کننده نیرو برای رادیو آمریکا ، فردا ، فرانسه ، ایران اینترنشنال وحتی اتاق فکر های آمریکایی که آرزوی خود برای حمله نظامی به ایران را مخفی نمی کنند … فرزندان همین اقشار متوسط و اصلاح طلب هستند ، از فرزند اقای ” محمد درخشش” وزیر ملی گرای دولت ” امینی ” تا فرزند یک اصلاح طلب که در زندان ” اسدالله لاجوردی ” بدنیا آمده امروز در یک رادیوی خارجی و آن دیگری که فضای مجازی برای آزاد شدنش از زندان “ج.ا”یقه دراندیم امروز در رادیو فردا به خدمتگذاری به مالیات دهندگان آمریکایی مشغول است و شما نگو که یک کشور خارجی میلیونها دلار هزینه می کند که ایرانیان شاغل در سانه های فارسی زبان در دفاع از منافع ” ایران ” قلم بزنند که باور نمی کنم !
یعنی جنگ میان اینان یکی در جبهه حاکمیت و آن دیگری در جبهه آمریکا و عربستان سعودی مدتهاست که آغاز شده، جنگ نیابتی در حوزه نظامی در جبهه های سوریه و عراق و یمن و درحوزه های فرهنگی میان صدا و سیمای ولایت و رسانه های آمریکایی و سعودی مدتهاست که آغاز شده است .
هرچند که خوشبختانه نبرد هنوز در جبهه های فرهنگی و تبلیغاتی است و بمب ساعتی این اختلاف آنگاه منفجر خواهد شد که تامین کننده جبهه جناح معروف به مدرن و متجدد یعنی آمریکا ، میل بدخالت نظامی در این نبرد داشته باشد .. بمب ساعتی نیز می تواند در موقعیت دیگری نیز منفجر شود و آن زمانی است که تعادل نیرو در داخل کشور تغییر کرده وگروه حاکم دیگر نتواند هر طور که می خواهد گروههای مخالف را سرکوب ، زندانی و شکنجه کند ، در چنان حالتی که تعادل قوا بهم خورده اما نه مخالفان توان سرنگون کردن حاکمیت و نه ولایت توان ساکت کردن معارضان را داشته باشد ، آنزمان بمب ساعتی این گسل اجتماعی- سیاسی منفجر و توان نابود کردن ایران را خواهد داشت . از یاد نبریم در عصر اقتصاد جهانی شده ، دولتهایی که نتوانند به نیازهای اقتصادی و اجتماعی مردم خود پاسخ دهند ، علت وجودی خود را ازدست داده وابتدا بعنوان دولتهای ناکار آمد شناخته شده و روندمدرن تشکیل دولت – ملت در چنین کشورهایی متوقف و میل به واگرایی در میان اقوام مختلف تشکیل دهنده کشورهایی مانند ایران بسیار زیاد خواهد شد . عصر اقتصاد جهانی شده ، عصر از هم پاشیده شدن دولتها و ملتهای پوشالی و یا قدیمی اما نا کار آمد است ، این واقعیت نه بخواست من و شما و یا ارزوی نیک و بد سیاستمداران مربوط است .
امروز قدرت اقتصادی، بزرگترین سیمان بوجود آورنده همبستگی اجتماعی است و بزودی افتخارات ملی و تاریخ مشترک مذهبی و دینی و قومی بعنوان عامل حفظ ملتها عمل نخوهد کرد. با چنین معیاری بسیاری از ملتهایی که از توان بالای اقتصادی برخوردار نباشند ، در معرض فروپاشی و کشورهایی که دارای گسلهای قومی ، مذهبی و سیاسی و اجتماعی عمیقتر باشند بازهم بنحو شدیدتری در معرض فروپاشی و انفجار از داخل خواهند بود و کشور ما ایران با توجه به فاصله عمیق اجتماعی میان اقشار سنتی و متجدد (سنتی های ما همانقدر به سنت وفادارند که « صمد آقا» سنتی بود و متجددین ما نیز به انداره «عین الله» مدرن هستند ) و نگرش دشمنانه این دوبخش به یکدیگر از امکان زیادی برای رودر رو قرار گرفتن آنها بر علیه یکدیگروفعال شدن دیگر آتشفشانهای قومی و مذهبی و طبقاتی و اجتماعی برخوردار است ! ..
” گاندو” تیغ تیز در دستان زنگی مست ولایت !
روحانیت و اقشار سنتی در ” سریال گاندو” با هزار زبان و ایما و اشاره نشان میدهند که چاقو را برای گلوی نه فقط روشنفکران که اقشار متجددو اصلاح طلب و هر گونه دگر اندیش تیز می کنند . ما صاحبان واقعی این کشور باید از تیغ تیز در دستان زنگی مست ولایت بر خود بلرزیم .