از تفرقه بپرهیز

 

رها اخلاقی :

بنگر به حال ایران سرتاسرش شرنگ است
گر متحد نگردیم میهن فنا به جنگ است
هان تفرقه چو طوفان طوفان خرابی و مرگ
همبستگی بباید جایز نه این درنگ است
ای هموطن به خود آی شیخ است به منبر خون
بی شرم و بی حیا و مکار و هم زرنگ است
گر ما به خود نیاییم نابود خاک و فرهنگ
هر کس به «من» قناعت دان حرف وی جفنگ است
ایران اگر نباشد آواره در جهانیم
نیمی به ناکجاها نیمی اسیر جنگ است
«از نام آن نماند جز قصه ای به تاریخ»
گر ما به خود نیاییم این «جمله» ننگ ننگ است
برخیز و همتی کن گو یا (مدد وطن) را !
وحدت به جان دشمن همچون که یک خدنگ است
چند نسل گشته نابود عمری بجا نمانده
گر ما به خود نیاییم نامی ز ننگ به سنگ است
گویند میهنی بود با ملتی پریشان
این قصه را نگویید بر سینه ام فشنگ است
از هر گروه و دسته با هر مرام و فکری
دستان هم بگیریم همبستگی پلنگ است
*روبه که شیخ رذل است یک نعره ما بر آریم
شک می نکن که روبه از نعره پا فلنگ است
کرد و بلوچ و آذر یا هر مرام و قومی
شانه به شانه هم  وحدت بِهین تفنگ است
ای هموطن به خود آی باقی نمانده راهی
بنگر گذشته عمری وقت تنگ تنگ تنگ است!
چون شیخ گشت نابود شورا شود به مجلس
مجلس مکان بحث و افکار رنگ به رنگ است
گوید «رها» یکی شعر شعری به رنگ خورشید
شعری در آن سراید ایران جقدر قشنگ است
 
*واقعا و صادقانه با پوزش از روباه این حیوان ظریف و زیبا
 

۱۸ امرداد ماه ۲۵۸۳ ایرانی

۱۸ مرداد ۱۴۰۳ خورشیدی

۸ ماه اوت ۲۰۲۴ مسیلادی