شمی صلواتی :
بهار برای دفن
این زمستان سخت
همراه با برفهای سنگین و-
کولاک و روزهای تار
با غرور
میآید…
تا آب برف ها
کوهستانهای ما را، بشویند
برای یادی از سواران آزادی
که در تلاش بی وقفه در راه رهائی از ستم،
جان باختند …
تا همراه با دل دادن به زیبائی،
برای آغازی تازه به امید،
با بهار رسيده از راه
بدور از ترس، تجربه کنند زندگی را
پایاننامه جنگها را بايد نوشت
با آرمانهای از عشق بجا مانده
از خاطرات صبوری از آزار جنگیدن
برای شروعی
از دوباره با هم زیستن
دوباره باهم بودن
*در کوهستانهای خونين ما
با وداع از زمستان
بهار
امید به زندگی را می زایید
تا آرامشی برای مادران جانباخته باشد
التیامی بر دل سوختشان
برای زندگی آری از خشنونت،
همراه با سعادت،
بدور از جهل…
بدور ار هر گونه استبداد….
در عشق و آزادی، نهایت خوشبختی باشد…