تاسیان یا تایتانیک

 

مهدی اصلانی :

سریال تاسیان ساخته‌ی تینا پاک‌روان را به‌دلیل کار متوسط و بالنسبه قابل قبول پیشین او (خاتون) دیدم.
امیر (خسرو) کارگر چاپ‌خانه یک دل نه صد دل به شیرین نجات دختر یک کارخانه‌دار دل می‌بندد. خسرو در راه رسیدن به معشوق (شیرین) توسط دوست صمیمی‌اش سعید به عضویت ساواک درمی‌آید! و ….
داستان ملغمه‌ای است چونان آشی خوش‌رنگ که خوردنش (دیدنش) دل‌پیچه آورده و نبات زعفرانی و چای نعناع می‌طلبد. در تاسیان هم توده‌ای هست هم حزب‌الله هم چپ هم سرمایه‌دار هم پرولتاریا.هم ساواکی و ضدانقلاب.
داستان از پیش از انقلاب می‌آغازد و در آستانه‌ی انقلاب با پیروزی‌ی حق بر باطل پایان می‌گیرد.
پایان تراژیک سریال با مرگ خسرو و شیرین (چونان منظومه‌ی بی‌بدیل نظامی) در کنار ‌‌و داخل استخری کم‌عمق رقم می‌خورد.
تاسیان با پایان‌بندی‌ی استخر و مرگ دو دلداده، نمادی از تایتانیک آبکی‌ی وطنی است با افزودنی‌های غیرِمجاز خسرو شیرین نظامی!
قایق آب‌گرفته و سوراخ‌شده‌ی تاسیان که پر از ادا و عضله است در استخر فرو می‌نشیند.
از بی‌ربط و بی‌‌منطق بودن شعر تیتراژ فیلم:
«در میان این همه غوغا و شر – عشق یعنی کاهش رنج بشر»
تا پایان سرهم‌بندی‌شده‌ی تایتانیکی و موسیقی‌ی «آداجیو» آلبینونی، در میانِ مزرعه‌ی گلِ آفتاب‌گردان در گیلان که تاسیان باشد