رضا مقصدی :
پیش از تو یک توماج ِدیگر بود
هم قد ِ من ، هم سن ِ آوازم .
شادا که می خواهم
تا ماجرای تازه ی دل را-
با تو بیاغازم.
توماج ِ دیروزم
در خاطرات ِ خون وُ غم گم شد.
اما
پیدا تراز پیدا تر از پیدا
آماج ِ مردم شد.
امروز
توماج ِ آوازم
این نغمه خوان ِ مست
در ترکمن صحرای دردم آمد وُ بنشست.
آنگونه با هیجان ِجانم گرم می خوانَد
تا انتهای باورم زیباست.
آراست آبی های شادم را .
وقتی کبوترهای ما پرواز می کردند-
رنگین کمان ِتازه زد بر بامداد ِما.
آوازهای سبز وُ سرمست اش
هم با تو دستا دست می رقصند
هم با تو از جان، مهربان هستند.
توماج !
توماج ِ دلتنگم !
وقتی دلم از درد می ترکد
شعری بخوان از جنس ِیک لبخند.
وقتی درودی یا سرودی نیست –
حرفی بزن مهتاب هم از خواب برخیزد
با ما در آمیزد .
………………………………………………….
دوست شریفم “شیرمحمد درخشنده ی توماج” از رهبران مردم ترکمن به همراه سه تن دیگراز رهبران خلق ترکمن در 29بهمن 58 خورشیدی درشبی شُوم، توسط مزدوران جمهوری اسلامی به خاک وُ خون کشیده شدند.