عبدالستار دوشوکی مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن :
آقای شهرام همایون مدیر تلویزیون کانال یک که معرف همگان است و در طی دو سال گذشته تلویزیون خود را تبدیل به پاتوق طرفداران رژیم کرده است در جواب مقاله روشنگرانه بنده با رندی و زرنگی خاص خودشان با فرار به جلو دست پیش گرفته تا پس نیفته. ایشان با تجاهل و طفره رفتن, انتقادات بنده را (که دقیقا همان انتقادات هزاران هموطن برانداز و آزادیخواه دیگر نیز است) به این مسئله نادرست و کذب ربط داده که چون حضور هفتگی بنده در این تلویزیون مورد موافقت واقع نشده, لذا بنده “دل شکسته” شده ام و از روی لج و کینه و یا بغض و غبطه آن مطلب را نوشته ام. در حالی که بنده سالهاست از کانال یک انتقاد تند می کنم.
البته توضیح جانبدارانه و یکطرفه سردبیر محترم سایت گویا در دفاع از کانال یک را نادیده می گیرم ـ نه از این جهت که ماهاست تلویزیون کانال یک و یوتیوب آن برای تبلیغات در سایت گویا پول فراوانی می پردازند و لذا “نمک گیر” شده است, و یا اینکه بنده جواب قانع کننده ای ندارم, بلکه از آن جهت که بقول ما بلوچها “یک کاسه آب خوردی, صد سال وفا کن”. لذا در مقابل محبت های بیست ساله سایت گویا و طرفداری نابرازنده کنونی آن از کانال یک؛ سکوت اختیار می کنم.
اجازه بدهید بخش هایی از پیامی را که هفته گذشته برای “تلویزیون کانال یک” فرستادم در اینجا اضافه کنم:
ـ باید بگویم متاسفانه نظر نهایی من در مورد آقای همایون اکنون بدینجا رسیده که برای ایشان نه خاندان پهلوی و نه اصولا ایران آزاد مطرح است. یا وگرنه شبانه روز تلویزیون خود را مثل رحم اجاره ای به “هر کس” و ناکس و هر عامل ضدایرانی رژیم و تجزیه طلب و متوهمین دروغگو و چاخان و مشکوک و مظنون برای پول و یا کینه توزی کرایه نمی داد. اینک محرز شده است که برای همایون مولفه ای به نام “وطن” آنگونه که ما می دانیم وجود ندارد.
ـ بهر حال آقای همایون در انتهای مسیر خود در ته کوچه بن بست جمهوری اسلامی گیر کرده است و راه برون رفتی ندارد. نام های ساختگی مثل شراره موتوری و ماشین ممدلی و غیره ظاهرسازی هایی برای تامین و توجیه منابع مالی بیش نیستند. به همین دلیل با رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی در حمایت از گروه تروریستی حماس (تحت بهانه دفاع از فلسطین و آزادی و غیره) همسو شده است.
ـ بنده روز روزگاری بعنوان عضو ارشد کابینه دولت در تبعید تلویزیون کانال یک توسط شهرام همایون دعوت شدم و چندین جلسه تلفنی با “بقیه اعضای پیشنهادی کابینه” داشتیم که آن را رد کردم و مضحک دانستم. مسئولین گروه “ما هستیم” و آقای دکتر کنگرلو شاهد هستند. حال چطور شد کسی که قابلیت عضویت در “دولت در تبعید شهرام همایون” را داشت, اکنون ارزش یک مهمان بودن یک ساعت در تلویزیونی را ندارد که در آن دهها کس و ناکس برنامه دارند؟ لذا این دروغ آنقدر عیان است که واقعا جواب دروغگویان مثل ابلهان خاموشی است. در ضمن در تعطیلات کریسمس سال گذشته زمانی که شهرام همایون برای چندین هفته به تعطیلات رفته بودند, از بنده دعوت شد که بجای ایشان برنامه اجرا کنم.
ـ در ضمن قِلق آقای همایون را هم خوب می دانم. کافی است یه هندونه کوچک دوزاری زیر بغلش بگذاری تا شما را هر روز (نه هر هفته) به تلویزیون دعوت کند. بنده هرگز مسائل سیاسی را شخصی ندیده و نمی بینم. و در گذشته دور گفته بودم که حضور من انتقادی خواهد بود چون آقای همایون از همه خطوط قرمزها عبور کرده است.
در گذشته آقای همایون بارها به بنده پیشنهاد کرده که مثل خیلی های دیگر بعنوان مجری برنامه یک ساعته ویژه خودم را در تلویزیون کانال یک داشته باشم. بارها جواب داده ام که این کار را قبلا در تلویزیون اندیشه تجربه کرده ام و برای من ثابت شده که اهل “مجری گری” نیستم؛ لذا فقط بعنوان میهمان شرکت می کنم. حال چطور شد من ی که قابلیت عضویت در کابینه دولت در تبعید کانال یک را داشتم و آقای همایون هم اصرار داشت, اینک به ادعای نادرست و کذب ایشان حتی در جایگاهی نیستم که بعنوان مهمان در تلویزیونی دعوت شوم که درش بر روی هر کس (از جمله عوامل رژیم) و افراد ناشناخته و گمنام و با عقبه های نامعلوم و مشکوک و مظنون باز است. واقعا با چه زبانی از چرخ گردون گله باید کرد؟
اگر رادیو تلویزیون ها, روزنامه ها و رسانه های جمهوری اسلامی (2) (3) را در طی دو سال گذشته بررسی کنید, به این نتیجه آشکار می رسید که شهرام همایون و تلویزیون کانال یک بیشترین خوراک تبلیغاتی برای رژیم و بهانه و دستاویز تخریب و حمله به اپوزیسیون برون مرزی را فراهم نموده است. پدیده ای که اتفاقی نیست بلکه یک استراتژی هدفمند و فکورانه است که همایون برای بی اعتبارسازی مخالفین رژیم (از جمله در راس آن بزرگترین سرمایه ء اپوزیسیون یعنی شاهزاده رضا پهلوی) را مجدانه, محیلانه, موشکافانه, رندانه و هنرمندانه دنبال می کند ـ آن هم با پلتفرم دادن به همه عناصر عقده ای ضد شاهزاده تحت عنوان آزادی بیان. بنده با قاطعیت می گویم همایون ابدا به آزادی بیان اعتقاد ندارد, بلکه در لفافه این عذر به ظاهر موجه, اهداف دیکته شده را به پیش می برد.
سخن آخر: بنا به نصیحت و اندرز دوستان, این آخرین مطلب من در مورد آقای همایون و کانال یک خواهد بود و در آینده هیچ جوابیه یا نوشته ای منتشر نخواهد شد. زیرا کاین ره که تو میروی به ترکستان است. چون حقیقتا همایون در انتهای مسیر کاسبی “پرچم فروشی” به ته کوچه بن بست جمهوری اسلامی رسیده و کنگر خورده و لنگر انداخته و راه برون رفتی ندارد. لذا از آن دسته محدود هموطن محترم و ایرانگرای انگشت شمار (پنج شخصیت محترم, که ذکر اسامی آنها ضروری نیست) تقاضا دارم در باب مشارکت خود در برنامه های شهرام همایون و تلویزیون وی بصورت جدی تجدید نظر کنند. زیرا در فرایند روانشناختی این تلویزیون یک پارادایم شیفت یا تغییر اساسی در عملکرد و الگوی فکری و باور و نگرش بوجود آمده است که برای هر ایرانی آزادیخواه و برانداز باید مایه نگرانی و سبب دوری باشد.