اکوایران :
خیز برای عصر پسانفت؛ سودای سنگاپوری بنسلمان
لی کوان یو، نخست وزیر پیشین سنگاپور، همیشه به سان خاری در چشم انسانگرایان غربی بوده است. او در دهه 1960، از جهنمی که مالاریا ساخته بود، فرصتی ایجاد و در دهه 1990 سنگاپور را به یکی از مرفه ترین کشورهای جهان تبدیل کرد؛ بازیگری که در راس شاخص های کیفیت زندگی قرار دارد.
رویکرد لی حول سه محور شایسته سالاری، کارآمدی و حکمرانی خوب تعریف شد، اما گزاره دموکراسی در این چارچوب لحاظ نگشت. همین نادیده انگاشتن دموکراسی زمینه ساز تنش میان سنگاپور و غرب شد.
آنگونه رابرت کاپلان، استراتژیست برجسته در نشریه نشنال اینترست نوشته، برای دههها لیبرالهای غربی با این فرض که سنگاپور استثنا است، خود را دلداری میدادند.
اکنون عربستان که دهه ها به ظلم، تروریسم و رفتار وحشیانه با زنان شهره است، ولیعهد بعد از رسانه ای شدن ماجرای قتل جمال خاشقچی عریان تر شد. این رخداد، حداقل از منظر غرب موجب گشت تا شایستگی تکنوکراتیک و آزادسازی اجتماعی در ریاض بی شباهت به طنز نباشد.
یکی از مقام های سعودی که نخواست نامش فاش شود، در این باب گفت که بن سلمان خود را با لی کوان یو مقایسه می کند و از همین رو بر جزئیات بالاخص مسائل مرتبط با زیبایی شناسی و برنامه های توسعه بیش از اندازه متمرکز است.
همزمان چهره هایی که به طور منظم با ولیعهد دیدار دارند نیز نه تنها از بن سلمان هراسی ندارند بلکه می گویند که از ذهنیت عمیق ولیعهد و توانایی اش جهت تشخیص نقایص در بحث های پیچیده وحشت زده شده اند. به باور این گروه هیچ گاه انگیزه ها برای اجرای سیاست های اصلاحی و لیبرال به اندازه امروز قوی نبوده است.
مهمترین جنبه چشم انداز 2030، ضرورت آزادی زنان برای تسهیل کارآفرینی و رقابت است؛ گزاره ای که بدون آن جامعه عربستان قادر نخواهد بود عصر پسا نفت را طی کند. ایمن المطیری در این باب گفت: فارغ از جنگهای خاورمیانه، فارغ از ویرانیهای بهار عربی، پادشاهی همچنان پابرجاست.