درد مشترک

 

رها اخلاقی :

نه برقی مانده و آب و هوائی
به ما مانده فقط «حقّ» را گدائی
ز صبح تا شب مثالِ سگ دوانیم
برایِ لقمه ای نان جان کنانیم
تمامِ شهرغم و افسردگی پر
پراکنده زند هرکس جدا غُر
یکی مال باخته و دیگرکه بیکار
«یکی» ست «دشمن» دهد ما را که آزار
«پرستاران» بنالند تک و تنها
به تابستان زمستان فصلِ سرما
دهند دائم شعار، هان سفره خالیست
نگاهِ «دیگران» بس بی خیالی ست
معلّم داد و فریاد آن سرِ شهر
ز«کار مانده» تحصن جایِ دیگر
خلاصه هرکسی تنها به«خویش» است
همین تنها به خویش «ملّا» به پیش است
همین در فکرِ «خود بودن» به «تن» هاست
که شیخ نزدیکِ نیم قرن است که برپاست
به خارج نیز چنین ست عینِ داخل
ز دردِ مشترک جملّه چه غافل
همین ظلم و ستم بر ما روا هست
که تا دستها جدا گشته، نه پیوست
 

 

۱۷ خرداد ۲۵۸۴ ایرانی

۱۷ خرداد ۱۴۰۴ –   ۷ ماه ژوئن ۲۰۲۵ میلادی