
رها اخلاقی :
https://image.mojahedin.org/images/2025/3/4fc4d84f-4495-4af3-8476-73f804ee393f.jpg
چرا از نامِ این مرد ترس دارید ؟
اگر نه، پس چرا مرگ وی نثارید ؟
همین مرد بود که کرد آرام ایران
اگر بهتر ز وی بود نام بیارید
در آن دوران که ایران غرقِ دزد،خان
همین مرد بود که «امنیت» بکارید
کنون راهی شده پیدا به میهن
بجایِ همرهی ناسازگارید
اگر داری رهی گو تا شویم یار
به بن بست خورده اید بی حال و زارید
بگفتی« شش مهِ» کار را تمام است
به «پنجاه» هم رسیده در حصارید
مرتّب کنفرانس و داد و فریاد
شده با شیخ که همره یک «شعارید»
چرا نامی ز تو «رهبر» به گوش نی ؟
اگر در خاکِ میهن بی شمارید
کجا کارِ رژیم است این شعارها ؟
نمی دانم کر و کور یا خمارید !؟
خمینی دشمنی داشت با «رضا شاه»
فراموش کرده یا در عمقِ غارید ؟
به «ملّت» می کنید «توهین» شب و روز
که یعنی کودن و گُو هم «صغارید» !!
شده «ملّت» عروسک دستِ «شیخان» ؟
که یعنی ملّتی بی اختیارید !!!
بس است توهین به این ملّت که داناست !
که فردا بیش ازین حتم شرمسارید
چرا «عکسِ» تو را هیچ جا نه پیدا
اگر تنها تو شیخ را در شکارید ؟
مرتّب «شاه و شیخ» را مرگ گویید
تو با «شیخ» یابه «شه» در کارزارید ؟
کجا «شه» همترازِ «شیخ» باشد ؟
بر این اسبِ جهالت سخت سوارید
نه شاهی در میان، نی تاج و تختی
چرا از نامِ وی سخت در فشارید ؟
چه گشته اینچنین در واهمه ترس ؟!
که با«جمعه امامان» هم «هوار ید» ؟
تمامِ دردتان «شهزاده» است، هان ؟
اگر این نیست چرا سخت ناگوارید؟
شنیدید شعر را گوید به این سان :
پدر فاضل، تو را حاصل چه «دارید» ؟ *
کمی انصاف کمی وجدان «برادر»
چرا از واقعیت در فرارید؟
اگر کارِ رژیم ست،این تجمّع
هواداران خود را جمله آرید
دهند نامِ «تو» را فریاد در آن جمع
و ملّت را بهمراهی کشانید
شود ملّت بهمراه شمایان
اگر دارای نام و اعتبارید
بس ست این تفرقه،دشمن مکن شاد !
وگرنه عاقبت بیش خوار و زارید
همان بهتر کنید خود کارِ خویش را
اگر حقّید سرانجام افتخارید
اگر هم گشته اید سدِّ ره خلق
به تاریخ سویِ قبرستان گذارید
بگفتم من «رها» این را نصیحت
بدانید شیخ را همکار و یارید
* اشاره به بیت شعر :
گیرم پدر تو بود فاضل
از فضل پدر تو را چه حاصل ؟