نصرت واحدی :
درهفته گذشته توجه به فرصتی شد که روزگار در اختیار مبارزین “راه آزادی” گذارده است.
این مبارزه را که می بایستی “هجوم و تسخیر” نام داد و آن را با “پرچم سفید” یعنی پاکی مبارزین (نه مادّی و نه فردی بلکه آزادی و امنیت خواهی برای همه) تجسم کرد، براستی غالب شهروندان ایران با تهی دستی و تنی عریان، اما دلی پُر جرئت و قلبی پُر از عشق به میهن پیش برده و پیش می برند.
صحنه های مبارزهﻯ شبانه آنها حکایت از این دارند که مکان و زمان برای ولایت فقیه هر روز تنگ تر می شود. فشار این تنگی با حمایت مردم جهان از زنان شیر دل ایرانی که نام آرتیمس و ژاندارک را زنده می کنند بطور چشم گیری افزایش یافته است.
پس این فرصت را می بایستی غنیمت شمرد و راه سودجوئی از آن را به خاطر رهائی ایران زمین جستجو کرد.
متأسفانه تا بحال نه گروههای اپوزیسیون و نه رسانه های بیرون از کشور به درستی به وظیفه خودشان در این مهم عمل نموده اند. به عکس در رسانه های جمعی شعر خوانی و در گروههای اپوزیسیون سخن از پول جمع است. یعنی رسانه های گروهی کماکان به وقت کُشی مشغول و رفتار آنان که به دنبال جمع پول اند توهینی بزرگ به مبارزان درون کشور است.
از دید انسان گرائی (هومانیسم) ایرانیانی که با وجود جور زندان، آزار و شکنجه ای که هر آن می تواند برایشان سرنوشت ساز باشد باز هم جان برکف برای رهائی از این استبداد مذهبی با ولایت فقیه به ستیز برخاسته اند مسئله مادّی هرگز نمی تواند مطرح باشد. آنها که به این گوهر معنویت پاسخی مادّی می دهند هنوز معنی آدمیت را درک نکرده اند. آخر شرم وحیا هم اندازه ای دارد.
صرفنظر از این پرسش که آنها این پول را چطور می خواهند به مردم برسانند، صرفنظر از اینکه پول در مبارزه چه نقشی می تواند داشته باشد؟ این کار میان مبارزان درون کشور تفرقه می اندازد و بر ادعای ولایت فقیه ” خارجی ها در این شورش دخالت دارند ” نیز صحهّ می گذارد.
آخر ایرانیان درون کشور که پول نمی خواهند ، آنها حمایت لازم دارند. همینطور مبارزین درون کشور رهبر نمی خواهند. زیرا این مبارزه خود رهبراست.
اما چه حمایت و چه رهبریت نه به یک شکل بلکه به اشکال متعدد، شاید هم بیشمار، می تواند ممکن گردد. پس رهبریت و حمایت Contingence اقتضائی و یا بهتر “جلوه” دارند :
حُسن روی تو به یک جلوه که در آینه کرد این همه نقش درآیینه اوهام افتاد
از این رو آنچه ایرانیان می بایستی در بیرون از کشور بکنند مدد دهی به گزینش گونه رهبریت، راهبرد از یکسو و گونه حمایت از سوی دیگر است که می بایستی به مدد رسانه های گروهی صورت بگیرد.
انجام چنین کاری تنها با ایجد یک اتاق فکر ممکن می شود.
بعلاوه تصّور می رفت پس از گذشت چهار دهه ایرانیان خارج از کشور همه مردمسالار شده باشند. اما مردمسالاری به حرف نیست بلکه در عمل می بایستی آن را مشاهده نمود.
بنابراین اگر رسانه های گروهی درجهت مبارزه “هجوم و تسخیر” عمل نکنند لازم است مردم آنها را تحریم کنند، آنها را نگاه نکنند تا به دلیل پائین آمدن قدرت فرستنده خودشان مجبور بشوند یا به میل مردم عمل نمایند و یا دکان خود را تعطیل کنند.
چنین پیشنهادی را گاندی نیز در مورد “خرید کالاهای ساخت انگلیس” به هندیان نمود. آنها فورأ بدان عمل نمودند و نشان دادند که هم خودشان مردم سالار و هم خود و نه ارباب کار مدیر مملکت اند.
بیآئیم نشان بدهیم که از زمانه درس آموخته ایم.