گویا سریال پرویزثابتی ادامه داراست و این بار شاهین نجفی با کسی که او را «شاعرو نویسنده و فلفسه دان» خوانده نه فقط مدعی هستند که ادعای شکنجه ساواک توسط جریانهای چپ روایت سازی دروغ و غیرواقعی است و مطلقا چنین چیزی حداقل اثبات نشده است (البته همراه با تناقضاتی که درهمین رابطه ناخواسته ابراز می دارند) و درهمین ارتباط با وقاحتی بیمانند و به نمایش گذاشتن چندتا باصطلاح سندنخنماشده پیرامون چپ ها و هنرمندان، دقیقا به همان شیوه ساواک و ساواما والبته بسی رقت انگیزتر و حتی منحط تر از آنها گوی سبقت را از شیوههای آشنای ساواک و جمهوری اسلامی می ربایند. آنچه را که بهردلیل خودثابتی و با کارگردانی منوتو نخواست و نتوانست پیرامون چپ ها تا این اندازه دریده و شرم آور بزبان بیاورد حالا از زبان اینتهی شدگان بیان می شود. اما نقطه ثقل پروپاگاندای این مهارپاره کردگان، کانون نویسندگان است که حقا در این عرصه بدون هیچ مبالغهای نقش بهترین و صمیمی ترین متحد و همکار حکومت اسلامی را بازی می کنند. ناگفته نماند که هدف و آماج اصلی آنها باصطلاح شست وشوی مغزنسل های جدید و جوان است که چه بسا ذهنیتی از تاریخ گذشته و سرکوبهای وحشیانه ساواک نداشته باشند. آنها هم چنین مشغول تغذیه گرایشهای شبه فاشیستی سلطنت طلبان به مددمدیاهستند. بنظر می رسد که باهمه ناشی گریها و اجرای نازل و تهوع آورشویشان، ماموریت تازهای باشد که در پی آفتابی شدن پرویزثابتی باین حضرات محول شده باشد. روشن است که رسالت اصلی پروپاگاندای آن ها علیه چپ و هرچیز و نهاد و شخصی باشد که بنظرشان رنگ و بوئی از چپ داشته باشد. آن ها فکر می کنند که بهرحال رژیم کنونی یا رفتنی است یا کنارآمدنی، و به تصورشان ازهمین حالا باید علیه چپ ها واندیشه های آن ها که طبعا در زندانها و دانشگاهها و کارگران و معلمان و زنان و دگرجنسگراها و مردمان تحت ستم مضاعف نفوذ دارند و بیانیه ها و کنشگری این مجامع مؤید آن است، شمیشر را از رو بست!
براستی وقتی که یک مدعی هنر در کسوت «مقام امنیتی» بهروی صحنه می رود چقدر چندش آور میشود!
*- با شاهین نجفی – ساواک و کانون نویسندگان؛ از واقعیت تا دروغ