هیمه ، هیمه، شعله می کشیم.

رضا مقصدی :

زردیِ زمانه را زجانِ ما بَبَر !
سرخیِ ترانه های شعله بار را –
روی لحظه های بی قرارِ ما بریز !
ای تو یادگارِ روزگارِ دور دست !

 

در شبی که آتشِ خجسته را سلام می کنیم
با پیام روشنِ تو با تو ! سر خوشیم.

 

تا ترانه ی تو شادمانه تر، شود
پیشِ چشمِ چارشنبه ات
هیمه ،هیمه، شعله می کشیم.