
رها اخلاقی :
چیست آخر عاقبت؟
خسته گشتم چیست آخر عاقبت؟
چیست آخر سرنوشتِ مملکت؟
سالها خون ریخته شد عمرها گذشت
میرویم ما در کدامین ره جهت
سالها خوردید گروه ها، عمرِ ما
ای شما خالی زهرچه «معرفت»
ای «فدائی» چند بار شقه شدی؟
چند با نامِ تو رفتند بی جهت
مابقیِ دسته جات، هم همچنین
نامْ «پیکار» یا «مجاهد» هم صفت
رهبران جملّه فراری گشته خود
در بلادِ غرب سکونت عافیت
سالها بگذشت بدادید بس شعار
بی جهت نیست جملّگی بی منزلت
بگذریم زین شهرِ کهنه، نیست سود
بر همه آنان ز من یک تسلیت
چند جنبش شد، ولی سرکوب بگشت
سبز شد جنبش، ولی نی تقویت
ملّتی بس نا امید، در خود کشید
تا بشد «زن، زندگی و، حرّیت»
گرچه گشت سرکوب، هست در پوستِ شب
هست این جنبش که دارد «هویت»
چند سالی هست که این شیخِ کثیف
بس «سگانی هار» کردست تربیت
شهر رفته ظاهراً در خود فرو
با جهان در جنگْ شیخ، این وضعیت
ناگهان «شهزاده ای» میهن پرست
نعره ای از دل که ره «ایرانیت» !
جملّه را از چپ ز راست دعوت نمود
«وحدت» است راه علاج «شور مشروت»
آن گروه هایِ ز «ره» گمره شده
جملّه افتاده به وی در ضدّیت
چیست این «شهزاده» را جرمش که چیست؟
نیست با آنها یکی در سنخیت
عشقِ وی ایران، «کرملین نی حرا»
زین سبب محبوب هست در جمعیت
این میان «بی بی*» بزد سیلی به شیخ
نفعِ جنبش گشته، وی هرچه نیت
ملّت امیدوار و شاد گشته کنون
فرصتی داریم که ما زین موهبت
باز «شهزاده» به خیر دعوت نمود
از همه با هر گرایش قومیت
هان بیائید جملّگی یک تن شویم!
«وحدت» ست ره، مابقی بی خاصیت
گر شما در دل بود «ایران» که عشق
فرصتی پیش آمده، هان جدّیت!
وی نمی خواهد شود «شه یا رئیس»
عشقِ ایرانست به دل این مَنقِبَت**
جرمِ وی، تنها که خود شهزاده است
ای شمایان عاقبت در معذرت
گر ز «وی» گویم ز عشقِ میهن ست
جیزِ دیگر نیست بجز مسئولیت
گر کس دیگر به میدانست بگو!
تا زنم فریادِ آن حقانیت
ای «رها» شیخ است بسوی گور روان
ملّتند خود انتخاب را عاقبت
غم مخور برخیز، با پا و قلم
آنکه بد کردش، طلب وی مغفرت
۲۶ تیرماه ۲۵۸۴ ایرانی
۲۶ تیرماه ۱۴۰۴
۱۷ ژوئیه ۲۰۲۵ میلادی
* بی بی: منظور نخست وزیر اسرائیل نتانیهو است ملقب به «بی بی»
** مَنقِبَت : به معنای ستایش ، مدح