
مهدی اصلانی :
گزمههای اجارهای – ترانههای ناتموم
چرا تو فال قهوهمون – ستارهها پرپرشدن
پس از نمایش مستند ترانه، کسانی آنرا پسندیده و دیگرانی نه!
اما این تمام ماجرا نیست. بر پیکرهی اپوزیسیون ایرانی هر از چندی زخمی کهنه که به خوره پهلو میزند، سرباز میکند. بهظاهر دیگر هیچ شیمیدرمانی قادر به علاج آن نیست.
هر بامداد به جای نوشیدن قهوه و چای، روغنِ اسلحه سر می کشیم!
تا قادر به زخم زدن. زخم خوردن و زخمی کردن باشیم!
درگیری از این نوع هم حرمت میشکند هم حریم میزند.
امروز کسی از کارورزان سیاسی در نقد مستندِ ترانه نوشته بود:
چرا ترانه در مقابل دوربین از نسلکشی در غزه نگفته!
کس دیگری ترانه را نماد هنر رانتی و دولتی خوانده!
و آن دیگری، مستند را بازیی امنیتیها و بیت برای سرپوش گذاشتن بر گرانی و قیمت دلار خوانده!
و ناکسی دیگر پروژهی تازهی اطلاعات برای رهبرتراشی!
همصدایی پیشکش
اپوزیسیونِ ایرانی در کلیت خود هنوز بلدِ بد بودنِ با دیگری نشده
که بد بودن با دیگری بلدی میخواهد







