گل پر پر شده

 

 رها اخلاقی :

گل پرپر شده، سروده ای برای تمامی دختران و پسران جوانی که عشق خویش را فدای عشق میهن کردند

دوش رفتم نگهی قبرستان 
خفته بودند بسی پیر و جوان 
چشمم افتاد به سنگی تنها
زیر آن سنگ یکی دخت جوان
روی سنگ بود دو تاریخ شده حک
نو گلی خفته،چه کوتاه زمان
عمر وی هشت و دهی بیش نبود
بر سر سنگ جوانی گریان
اشک می ریخت چو باران بهار
اشکهایش همه با درد و فغان 
ناله می کرد گلم پر پر‌گشت
ای بهاری که شده زود خزان
به ادب عرض سلامی کردم
پاسخم را به الم داد به جان
اشک من چهره او را دیده 
گشت جاری به رخم بس چه روان
شرح حال غم وی پرسیدم
آهی از دل بکشید گفت نالان
آن پری عشق من و’ من عشقش
هر دو بودیم به این عشق شادان
هر دو سرشار ز آن عشق بودیم
شیخ بیرحم مرا برو زندان
بیش از آن منتظر گفتارش 
نقل کرد  قصه عشقش به عیان
گرچه ما لیلی و مجنون بودیم
عشق اصلی به دل ما ایران
در پی جنبش زن در میهن
روز و شب بود چو شیری غران 
هر دو بودیم به ضد ملا
عاقبت شیخ مرا برد زندان 
شدم آزاد به چند شرط و شروط
بهر دیدار گلم من خندان  
دیده شد عکس رخش بر دیوار
نا نگفته همه چیز گشت بیان
ستم شیخ گلم پر پر کرد
زین سبب هست دو چشمم گریان
آهی از دل بکشید و نالید 
جگرم سوخت از این شرح و بیان
گفتمش نیست رهی جز که نبرد
به اشارت سر خود داد تکان 
پاسخم داد که در این پیکار
هر دو بستیم به هم این پیمان
بو سه ای هر دو زدیم بر چهره
هر دو رفته به سوی شهر دوان
شرح هر سنگ که دیدم آنجا
فرصتی بود بگویم داستان 
ای <رها> این همه درد  آتش کن 
آتشی سخت به جان شیخان
 
رها اخلاقی

۲۶ اردیبهشت ۲۵۸۲ ایرانی

۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ خورشیدی 

۱۶ ماه می ۲۰۲۳