رضا سحری :
آقا جان سلام
سید اولاد پیغمبر ، گندش درآمده آقا جان، مردم دیگر حتی آن پیرمرد هایی که دستشان را بر روی تصویر شما در تلویزیون می کشیدند و بر صورت خود به نیت شفا میمالیدند هم فهمیده اند که تصویر شما اگر کور نکند یقینا شفا هم نمیدهد.
آقا جان ، گند دانشگاه پاتریس لومومبا بد در آمده ، گند ادامه ی جنگ بعد از فتح خرمشهر در آمده دیگر همه فهمیده اند هدف از ادامه جنگ آزاد سازی قدس نبود، هدف خالی شدن انبار های سلاح آمریکایی و روسی به خرج ایران و عراق بود و رهاندن اروپا و آمریکا از بحران مالی و اقتصادی.
آقا جان ، مردم فهمیده اند که آن جوانان تکه تکه شده برای آزادی قدس و کربلا گوشت دم توپ نشدند ، برای خوش خدمتی شما نزد اربابان قدرت از بین رفتند.
آقا جان ، گند داستان منتظری و سید احمد خمینی و هاشمی رفسنجانی در آمده ، همه فهمیده اند که تاریخ مصرف آنها تمام شده بود.
آقا جان ، گند داستان در آمده و همه فهمیده اند امام راحل آنچنان راحل هم نبود بلکه مرحول بود و درست بعد از تغییر قانون اساسی مرحولیده شد که شما دستتان باز شود.
آقا جان ، گندش در آمده و ملت فهمیده اند ترور های بهشتی و رجایی و مطهری و ….کار منافقین کور دل نبود بیشتر جاده را برای شما باز نمودند که در هنگام جایگزینی امام مرحول کسی جز شما گزینه ی انتخاب نباشد.
آقا جان قربان جدّ بزرگوارت، گند کار بد در آمده ، مردم همه فهمیده اند که شما هم الان دیگر زیاد نقشی ندارید و دستورات از کرملین توسط سپاه به شما میرسد . آقا جان ، بد گندش در آمده .
آقا جان ، حکایت روسای جمهور ۲۴ سال اخیر بدجور گند کار را در آورده ، مردم همه فهمیده اند که آنها مترسک سر جالیز بوده اند و تصمیم گیرنده واقعی شما بودید.آنها عمر شما را افزون نمودند فقط.
>> آقا جان ، حکایت قتل های زنجیره ای یادتان هست؟ آقا جان گند این داستان نیز در آمده آقا جان.
آقا جان ، مدتی میگفتیم نام بد از خود در تاریخ به جا مگذار ، الان دیگر کار از نام ننگ گذشته آقا ، گند کار به جایی رسیده دارند به شما در خیابان میگویند پفیوز ، آقا جان نگرانیم دامنه این الفاظ رکیک به خواهر و مادر شما نیز اصابت کند.
آقا جان ، این سرداران جان نثار تقریبا همه شان حد اقل دو تابعیتی هستند و تقی به توقی بخورد از کنار شما به مکان امن خود میروند و شما میمانید و این ملتی که به خون شما تشنه هستند . آقا جان روز بروز وضع دارد خراب تر میشود.
آقا جان نگران شما نیستیم بیشتر نگران خودمانیم، آخر میدانید ما جهان سومی هستیم شما هم که بروید کسی دیگر هم که بیاید به کمک ما که نمیاید به کمک آنهایی میاید که شما را آوردند. مگر شما به کمک ما آمدید؟
آقا جان ، ما ترجیح میدهیم خودتان زحمت بکشید و تغییر کنید تا کسی دیگر را دوباره در ماه ببینیم و چهل سال دیگر داستان حماقتمان ادامه یابد ، آقا جان خودتان یک جام زهر بنوشید و تغییر نمایید آقا جان حوصله یک انقلاب دیگر و چند سال خونریزی دیگررا نداریم.
آقا جان نمیگویم تا دیر نشده ….خودتان هم خوب میدانید که اندازه کافی دیر شده …فقط لطفا بفرمائید جام زهرتان چینی باشد یا کریستال…و زهرتان را با مزّه مینوشید یا با خاک کف کفش دوستانی که شما را رهبر کردند؟
آقا جان زود باشید ……