دکتر سعید صالحی نیا :
مقدمه:
شاید چند ماهی است پیش بینی کرده ام که ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری امریکا شکست خواهد خورد و بواقع خودش خودش را شکست خواهد داد.
در نظر سنجیهای مدیای امریکا چه فاکس و چه سی ان ان و شعبات انها تردیدی نمانده که به جهت رای پاپولر یعنی رای مستقیم مردم امریکا ترامپ حتما شکست خواهد خورد.او در سال 2016 هم از کلینتون در این موضوع شکست خورد و 3 میلیون کمتر به او رای دادند.
پیروزی ترامپ در سال 2016 بخاطر نظام دوگانه رای دهی بود که نامش الکتورال کالج است.در این نظام “نمایندگان احزاب دو قلوی دموکرات و جمهوریخواه” بصورت سهم ایالتی رای می دهند و نه مردم .این نظام در تعیین ریاست جمهوری امریکا حرف اخر را می زند.
این نظام دوگانه یکی از انواع نیرنگهائی است که طبقه حاکمه در قانون اساسی پیش بینی کرده تا رای مستقیم مردم کنار زده شود.با این مکانیزم ترامپ شارلاتان بر کلینتون شارلاتان پیروز شد!
در سال 2016 کلیننون بود که از خودش شکست خورد .تنفری که جامعه امریکا از او داشت باعث شد که ترامپ با رای قشر عقب مانده جامعه امریکا در ایالتهای حاشیه ای به پیروزی برسد.
اما از دید من ترامپ در قدرت عامل مهمی بوده تا مردم امریکا ماهیت واقعی طبقه حاکمه امریکا را بسیار بهتر بشناسند.همانطور که بقدرت رسیدن رژیم اسلامی در ایران بهترین ابزار شد تا جامعه ماهیت واقعی اسلام در قدرت را بشناسد و جنبش سکولاریزم بطور طبیعی نهایتا الترناتیو حکومت اینده ایران باشد .
4 سال بعد از بقدرت رسیدن ترامپ مردم امریکا بسیار وسیعتر از هر زمانی ماهیت طبقاتی حاکمیت را دریافته اند و خوداگاهی طبقاتی بسیار پیشرفت کرده.”طبقه متوسط” که دروغ طبقه حاکمه امریکا بود و با تزریق ثروت تلاش داشت لایه ای از طبقه کارگر را در رفاه نگه دارد و مانع انقلاب شود ،
چند روز دیگر انتخابات ریاست جمهوری امریکا به سرانجام می رسد . سیل بی سابقه مردم متنفر از ترامپ به حدی است که نزدیک به 80 میلیون نفر زودتر از روز معمول انتخابات یعنی سوم نوامبر رای داده اند و پیش بینی می شود نسبت رای به بایدن دو به یک به نفع بایدن باشد.
لذا انچه از دید من مسلم است پیروزی بایدن در سطح رای پوپولر حتمی است. این می ماند که بقیه داستان چه خواهد شد؟ و سوال مهمتر اینست که در صورت شکست ترامپ چه وقایعی را در امریکا و جهان پیش رو خواهیم داشت؟ در این مقاله به این سوالات خواهم پرداخت:
(1)رقابت ترامپ و بایدن سر ایالتهائی که در سال 2016 باعث پیروزی ترامپ شدند:
در سال 2016 همانطور که گفتم ترامپ با استفاده از نظام دوگانه رای دادن در امریکا توانست به رغم 3 میلیون کمتر رای از مردم به ریاست جمهوری برسد .رازش این بود که در ایالتهائی مثل پنسیلوانیا یا فلوریدا یا وسیکانسین یا تگزاس یا اوهایو که ایالتهای عقب مانده ای هستند رای بیشتر بیاورد.
نظر سنجی های اخیر نشان می دهد ترامپ خود را در بسیاری از این ایالتها شکست داده و مردم از تنفری که از او دارند به بایدن رای می دهند.
همانطور که گفتم ترامپ بعید است بتواند اینبار از نظام الکتورال برای خودش نمدی بسازد. زوزه های اخر را می کشد.
درد ترامپ فقط از شکستش در انتخابات نیست بلکه او بخوبی می داند که بعد از اخراج از کاخ سفید به دادگاه کشیده خواهد شد .موارد قانونی زیادی در دادگاه بر علیه او اقامه خواهد شد . حساس ترین انها ممکنست عکس العمل او در مقابل شکست در انتخابات باشد:
(2)بزرگترین اشتباهی که ترامپ می تواند مرتکب شود :
چند روز پیش ترامپ علنا گفت گه “فقط اگر پیروز شود انتخابات را برسمیت می شناسد !” او طی 4 سال گذشته مهملات بسیاری گفته دروغهای زیادی .بیش از 20 هزار دروغ! دروغگو ترین رئیس جمهور امریکا و منفورترین آنها .
اما این قمار اخر ترامپ ممکنست به قیمت یک جنگ داخلی تمام شود و طبیعتا او را به زندان خواهد کشید.ترامپ احمق هست اما امید همه ادمهای عاقل اینست که به قیمت خون مردم امریکا خود خواهیش را سیراب نکند.
من فکر نمی کنم حامیان لمپن او بطور واقعی توان توسعه جنگ داخلی را داشته باشند اما ممکنست در سطحی خونریزی و بحران را در امریکا توسعه دهد.
حامیان ترامپ از میان باقیمانده های نژاد پرستان و کودنهای سیاسی اجتماعی هستند .بسیارشان حتی پرچم “ایالتهای جنوب” را که در جنگهای داخلی امریکا از ابالتهای شمالی شکست خوردند هنوز به دوش می کشند و در قرون گذشته زندگی می کنند.
ترامپ نه تنها در مقابل مردم قرار دارد بلکه در مقابل نظام حاکم امریکا خواهد ایستاد و راهی بجز رفتن به زندان نخواهد داشت.
(3)چرا ترامپ شکست می خورد؟
همانطور که گفتم تردیدی ندارم ترامپ شکست سختی در رای گیری پاپورال خواهد خورد. دلیل اولش سیاستهای او و شخصیت ننگنیش و اما یک دلیل دیگری هم هست اینجا بیشتر می شکافم:
عامل جنبش های اعتراضی مردم امریکا:
ماهها قبل گفتم که اگر جنبشهای اعتراضی امریکا در خیابان بمانند ترامپ شانسی برای انتخاب مجدد نخواهد داشت.
خوشبختانه چنین شد.جنبش اعتراضی بر علیه خشونت پلیس بر علیه سیاهان تمامی امریکا را در نوردیده . جنبش برنی سندرز خواستهای اصلی بهداشت رایگان و اموزش رایگان را جلوی صحنه گذاشته و طبقه کارگر امریکا بیشتر از گذشته حق افزایش حقوق را در سطحی وسیع مطرح کرده است.
بحران کورونا هم عامل دیگریست که دارد ترامپ را در خود خرد می کند:
جنبش اعتراضی مردم امریکا بر علیه سیاستهای عقب مانده ترامپ در مقابله با کورونا بعد دیگری است که ترامپ را در خود می بلعد.
(4)کورونا و بحران مالی امریکا ضربه های اخر به ترامپ و حکومتش:
ترامپ تا قبل از بحران کورونا مدعی بود که وضعیت مالی امریکا را بهتر کرده. طبیعتا امریکا از دید او واال استریت است و طبقات سرمایه دار که حتی از کورونا برای خود سودهای افسانه ای برده اند.
بنا به امار کمپانیهای بزرگی مثل امازون میلیاردها سود برده اند در حالیکه وضعیت اکثریت مردم امریکا رو به سقوط است و بیکار شده اند و میلیونها میلیون در معرض بیکاری قرار دارند.
بحران اقتصادی امریکا تازه در اغاز است و هیچ اقتصاد دادن عاقلی روی بهبود اقتصاد امریکا شرط نمی بندد.
ریشه بحران اقتصادی امریکا حتی بدون کورونا در بحران سرمایه داری در جابجائی مراکز تولیدی از امریکا به کشورهای جهان سوم استوار است .روندی که غیر قابل برگشت است و نتیجه اش کاهش مداوم حقوق و مزایا و وضعیت معاش اکثریت مطلق مردم. کورونا اما جامعه امریکا و نظام سرمایه داریش و دموکراسیش را در مقابل فشار شدیدی قرار داد که بی سابقه بود.
ترامپ اگر جائی کشور امریکا را به رتبه اول رساند ، همین میزان ابتلا و مرگ و میر بخاطر کورونا بود.
ترامپ و یارانش با انکار بنیادی علم حتی پزشکان را متهم کردند که کورونا را ابزار سود خود کرده اند!
انکار سیستماتیک علم و تجربه بشری نه تنها در مورد کنترل کورونا بلکه در موضوع بسیار حیاتی تغییرات اب و هوائی و نقش مخرب نظام سرمایه داری در آن.
این روزها وال استریت در حال سقوط است.پولدارها هم صدای سقوط ترامپ را خوب شنیده اند و زرنگتر هستند که با او سقوط کنند!
(5)خیمه شب بازی 14 میلیارد دلاری “انتخابات امریکا” و اینده بعد سقوط ترامپ:
دموکراسی امریکائی به حدی سقوط کرده که دو “نامزد ” انتصاب شده توسط طبقات حاکم هردو شارلاتان و الوده هستند. این دموکراسی حتی نتوانست برنی سندرز را تحمل کند و او را با کودتائی مخملی به حاشیه کشند.
نظام حاکم امریکا حتی تحمل سوسیال دموکراسی نیم بند را ندارد.هیچکدام از کاندیدها اجازه نمی دهند مردم از بهداشت و تحصیل رایگان بهره ببرند.
سقوط ترامپ و ترامپیزم اما به معنی پیروزی بایدن و گرایش حاکم در حزب دموکرات نخواهد بود.جنبش اعتراضی مردم امریکا چهره ها و شخصیتهائی مثل خانم کورتز و جوانانی که جتی از برنی سندرز پیشرو تر هستند به جلو خواهد فرستاد.این جنبشها محبورند دیر یا زود خود را در حزبی فراگیر سازمان دهند.حزب دموکرات امریکا بارها ثابت کرده که پتانسبل رادیکالیزه شدن ندارد.
لذا از دید من پایان ترامپیزم اغاز مرحله بسیار رادیکالتری از جنبش مردم امریکا برای ازادی و برابریست.
نظام دموکراسی امریکا نظامی پوسیده است.قانون اساسیش بسیار از نیازهای جامعه امروز عقبتر است.سیاست خارجی امریکا بن بست کشیده شده و دوران قدر قدرتی نظامی امریکا پایان یافته.توان مالی امریکا در سطح دنیا زیر سوالست و طی 10 سال اینده امریکا از این جهت هم سقوط خواهد کرد.
حکومت امریکا با دست ترامپ در سطج جهانی جتی در میان متحدین خود به انزوا کشیده شده و گریز از مرکز اروپا و کشورهای متحد امریکا مدتی است تسریع شده است. این تغییرات واقعی و ماهوی است و از دید من غیر قابل برگشت.
بایدن و حزبش امکان ندارد بتوانند امریکا را به دوران قبل ترامپ برگردانند .لزوم تغییر ماهوی نظام در امریکا بر گرده هر فرد و حزبی که بعد انتخابات به کاخ سفید برود سنگینی خواهد کرد.
دوران ترامپ عامل مهمی بود که چپ بتواند خود را بیشتر و گسترده تر سازمان دهد.ترامپ جامعه امریکا را بشدت قطب بندی کرده و این قطب بندی برگشت ناپذیر است.جامعه ای که کمتر از یک در صدش صاحب بیش از 30 در صد کل قروت هستند در حال شکستن است و نیاز به تحول رادیکال انرا به لرزه انداخته.
خلاصه اینکه سقوط ترامپ را نباید پیروزی بایدن دانست بلکه این نیروی مردم امریکاست که پیروز واقعی خواهد بود.مردم امریکا از تضاد بین گرایشات ارتجاعی حاکمیت دارند سود می برند و خود را برای قدمهای بزرگتری اماده تر می کنند.شکست ترامپ جشن پیروزی مردم امریکا و جهان خواهد بود.صاحب این پیروزی حزب ارتجاعی دموکرات و بایدن و شرکایش نخواهند بود.