گذر زمان و تحول سیاسی من

احمد علی مسعود انصاری :

                                 بنام خداوند بخشنده مهربان

                                   با توکل بخداوند انشالله

                                زلال ،پاک و با اخلاص باشیم

                   برای مخلوق جز خالق اوهیج   وجودی نیست

            خداوندا پناه به تو میبرم از شر وسوسه های شیطان مردود

خداوند در سوره “الحدید” آیه 20 می فرماید: بدانید که زندگانی دنیا به حقیقت بازیچه‌ای است طفلانه و لهو و عیّاشی و زیب و آرایش و تفاخر و خودستایی با یکدیگر و حرص افزودن مال و فرزندان. در مثل مانند بارانی است که گیاهی در پی آن از زمین بروید که برزگران  را به شگفت آرد و سپس بنگری که زرد و خشک شود و بپوسد. و در عالم آخرت  عذاب سخت جهنم و  آمرزش و خشنودی حق نصیب است. و باری، بدانید که زندگانی دنیا جز متاع فریب و غرور چیزی نیست. (۲۰).

 نگرش سیاسی من قبل از انقلاب چگونه بود؟

1– دوران بچگی و حزب خدا .

از نظر اجدادی کیستم؟

خداوند، تقدير( آنچه خداوند مقدر فرموده و مقدر مي فرمايد)، ايمان، تكامل، وجود، ظرفيت وجود، خانواده، اعتقادات، عمل و ……. مي تواند آنچه هستيم را تعريف كند. در اينجا به صورت مختصر و تا آنجا كه به روشن شدن مطالب اين نوشته كمك ميكند، به برخی از  نكات اشاره میکنم.

به لطف و بزرگی خداوند من فرزند محمد علی مسعود انصاری و مریم دریابیگی(مسعود انصاری) هستم. پدرم از نوادگان میرزا مسعود گرمه رودی است. عده ای بیان کرده اند که میرزا مسعود خان از نوادگان جابربن عبدالله انصاری و در نتیجه از خانواده شیخ مرتضی انصاری است و گروه دیگر معتقدند که نسب آمیرزا مسعود خان به خواجه عبدالله انصاری و درنهایت به خالد بن زید (ابو ایوب انصاری) می رسد. به عقیده نگارنده بنا به دلایلی نظر دوم به صحت نزدیک تر است.

میرزا مسعود بواسطه تسلط بر زبان فرانسوی هنگامی که عُمال فتحعلیشاه در پی یافتن شخصی فارسی زبان و مسلط به زبان فرانسه بودند تا سخنان سفیر ناپلئون را ترجمه کند، در سمت مستوفی عباس میرزای ولیعهد، به دربار فتحعلیشاه راه یافت. پس از فوت فتحعلیشاه  و ازدواج با ضیاءالسلطنه (دختر فتحعلیشاه) بیش از پیش به دربار قاجار نزدیک شد. او حدود ۱۵ سال، تمام دوران محمد شاه (نوه فتحعلیشاه و پسر عباس میرزا) و اوایل سلطنت ناصرالدین شاه، وزیر امور خارجه بود. وی سرانجام در روزگار ناصرالدین شاه قاجار به دستور شاه  پست وزارت خارجه را ایجاد کرد(۱۲۶۳- ۱۲۶۲ق). پس از او برادر، فرزندان و فرزند زادگان او به جز چند استثناء در این منصب روزگار گذراندند.

مادر پدرم از خاندان رجالی  و از نوادگان امام چهارم امام زین‌العابدین(ع) بود. پدر مادرم  اقای جواد دریا بیگی ،سید جعفری و  از نوادگان عباس میرزا بود . مادر مادرم خانم فاطمه قطبی (دریابیگی) از نوادگان قطب الدین شریف لاهیجی و ابوسعید ابوالخیر و خواهر بزرگ خانم فریده قطبی(دیبا)مادر فرح دیبا (پهلوی) بود.   به شکر، لطف و اراده خداوند در خانواده ای بدنیا امدم که عارف، سلطنت طلب و یا  نزدیک به سلطنت بودند. به شکر خداوند با توجه به خانواده وتربیت خانوادگی  از دید سیاسی  تا سن 37 سالگی سلطنت طلب بودم. 12 ساله بودم که فرح با شاه ازادواج کرد و از سن 15 سالگی شاه را از نزدیک میدیدم و او را دوست داشتم. تا انقلاب 57 به سیاست خیلی فکر نمی کردم زیرا اگر مشکل و یا ظلمی  میدیدم با شاه و فرح مطرح میکردم و در اکثر موارد ایشان در حل آن مشکل مرا همراهی میکردند. به شکر خداوند بسیاری از افراد را از زندان آزاد کردم و اگر ظلمی میدیدم تا انجا که خداوند قدرت آن را عنایت فرموده بود  ایستادگی کردم و به لطف خداوند همیشه پیروز بودم. شرح بسیاری از این موارد در کتابهای من و خاندان پهلوی، من و رضا و ناگفته های تاریخ معاصر آمده است. چون در اندرونی شاه بودم بسیاری از مطالبی که بعد از انقلاب مطرح شد بر من آشکار نبود. در ضمن چون سخت سلطنت طلب بودم و کسی در حکومت شاه به سلطنت طلب بودن من اعتراض نمی کرد از آزادی کامل سیاسی برخوردار بودم در نتیجه  عدم آزادی سیاسی را حس نمیکردم ضمنا علاقه بسيار زيادی به شاه داشتم و دوست داشتن زياد انسان را كور ميكند. به شکر خداوند از روزی که خود را میشناسم خداوند به من نعمت ایمان عطا فرمود. تکامل دینی و عرفانی من نقش اساسی در تحول سیاسی من داشته و دارد (انشالله در نوشته دیگری در مورد تکامل دینی و عرفانی خود عرض خواهم کرد). در این نوشته من تنها به یک مورد آن که به بیداری من در مورد علاقه ای که به سیستم سلطنتی داشتم کمک اساسی نمود اشاره میکنم.  در چهار و پنج سالگی هر گاه از من سئوال میشد که در زندگی چه میخواهی بکنی جواب من این بود که خواهان ایجاد حزب خدا هستم. در طول زمان سلطنت طلب بودن، سخت مذهبی  بودم و قبل از انقلاب مرا به خاطر عقاید مذهبی در خارج از دربار “مومن ال فرعون” و در داخل دربار احمق، عقب افتاده ، اُمل و دیوانه میخواندند. در زمان انقلاب رابط میان آیت الله شریعتمداری و شاه بودم و بعد از انقلاب تا فوت شاه با او ایستادم و قصد بازگرداندن شاه به سلطنت را داشتم.

بعد از انقلاب ابتدا با خود استدلال میکردم که مردم ما را نمی خواهند و این حق ایشان است و در استخاره ای که آیت الله غروی برای من انجام داد سوره عنکبوت آیه 56 آمد که خداوند میفرماید” این بندگان با ایمان من،  زمین من بسیار وسیع است در این صورت  مرا منحصرا به اخلاص پرستش کنید. (۵۶).” بعد از انقلاب با توجه به اعدام ها و غصب اموال و سایر اعمالی که آنها را به حق نمیدانستم فکر کردم که باید مملکت را پس بگیریم. تا زمانیکه شاه در قید حیات بود برای باز گرداندن سلطنت با او همراهی کردم. بعد از فوت شاه ، فرح  بر اساس اینکه نایب سلطنه بود جانشین شاه شد و کنترل خانواده را در دست گرفت.  چون من  فرح و یاران او را  اقلابیون درباری و مسبب پیروزی انقلاب می شناختم و با ایشان از نظر فکری کاملا  مخالف بودم سیاست را رها کرده و به نزد خانواده برگشتم.  یکسال بعد از فوت شاه فرزند او از من خواست که به او بپیوندم که به او گفتم که تنها وفاداری من به خداوند است و به غیر از خداوند رئیس و اربابی ندارم تا روزی که او راه خدا را برود مانند یک برادر  با او خواهم ایستاد و اگر نرود با او خواهم جنگید که او از شنیدن این سخن من  گریه کرد. تا سال  1985که هنوز سلطنت طلب بودم برای باز گشت سلطنت با رضا پهلوی همکاری کردم .

چرا دیگر سلطنت طلب نیستم؟

بعد از سال57 ،انقلاب و   صحبت های درباريان و  اطرافیان نزدیک به سلطنت ، من را در اين مورد مطمئن كرد که باید  به سیاست فکر کنم. در اوایل همکاری با رضا متوجه شدم نوع عمل ایشان با آنچه من به خاطر آن به ایشان پیوسته ام همسویی ندارد. روزی در خانه مقابل آینه برای اصلاح صورت ایستاده بودم. به خداوند عرض کردم که من براي مبارزه با ظلم و احیا حق به این جمع پیوسته ام ولیکن آنچه در این جمع میبینم با آنچه برای آن به میدان مبارزه آمده ام هم خوانی ندارد. آن روز در بالای سر خود  در آینه عنکبوتی را دیدم كه از سقف آویزان شده بود . هر بار در این مورد فکر میکردم عنکبوتی بالای سر من از سقف آویزان میشد. مسئله را در ماشین در شهر کنتیکت برای رضا(پهلوی) تعریف کردم عنکبوتی میان ما از  سقف جلوی ماشین آویزان شد خلاصه متوجه شدم که میباید سوره عنکبوت آیه 41 را بخوانم که خداوند میفرماید”

مثل حال آنان که خدا را فراموش کرده و غیر خدا را به دوستی و سرپرستی برگرفتند  حکایت خانه‌ای است که عنکبوت بنیاد کند و اگر بدانند سست‌ترین بنا خانه عنکبوت است. (۴۱).” با دیدن این آیه متوجه شدم که اصلا نباید به غیر از خداوند به کسی یا چیزی توجه کنم و در طول سالهای83 تا 85 بسیار در مورد مسائل سیاسی فکر کردم وبه ‌شکر خداوند و به لطف و عنایت او در سال ١٩٨٥ میلادى به دلایلى که عرض خواهم کرد پس از چندین سال اندیشیدن و بیرون کردن افکار اکتسابى از خانواده و محیطى که در آن تربیت و رشد پیدا کرده بودم، تصمیم گرفتم که دیگر سلطنت طلب نباشم.

براى این تصمیم هم دلایل متعددی داشتم. نخست اینکه در ان زمان  به این نتیجه رسیدم که  دولت‌ خدمتگذار و نوکر مردم است. مردم براى انجام امور عمومى خدمتگذاران خود را انتخاب می‌کنند و آنها وظیفه خدمت در چهارچوب خواسته‌ها و تصمیم‌های مردم را دارند.

پس دولت و حکومت نوکر مردم خواهد بود و نه ارباب آنها، البته این امر دائماً باید به خدمتگذاران یاد آورى شود. حال اگر فردى در راس این دولت قرار گرفته، خود را اعلیحضرت خوانده و جایگاه خود را از همه بالاتر بداند، این موضوع با تأکید اینکه شما نوکر مردم هستید و نه أرباب آنها، مغایرت دارد.

دلیل دیگر این است که به جز سرسسله‌ها در هر خاندان سلطنتى، بقیه اعضاء سلسه سلطنت را به ارث می‌بردند و ممکن است علاقه اى به اینکار نداشته باشند.

براى مثال محمدرضاشاه در آخرین مصاحبه خود با فریدون صاحب جم إظهار می‌دارد « این رضا که علاقه‌اى به سلطنت ندارد و امیدوارم که اشتباه کرده باشم» و یا پس از آغاز همکارى رضا با سازمان سیا آقاى «کیسى»  رئیس وقت این سازمان پس از چند هفته همکارى و بازخوانى بسیارى از افراد این سازمان که براى کمک به برگرداندن رضا به سلطنت ایران به نقاط مختلف فرستاده شده بودند اظهار کرد« این مرد جوان که علاقه‌اى ندارد». پس از آنکه من در سال ١٩٨٥ به رضا اعلام کردم که دیگر سلطنت طلب نیستم و در نتیجه قصد جدایى از او را دارم، از من خواست تا به عنوان دوست و مشاور مالى او بدون دخالت در امور سیاسى، با وى همکارى داشته باشم که متاسفانه قبول کردم.

خود رضا بعد از انجام نطق‌هاى تلوزیونى و حملات خود به جمهورى اسلامى در جمع خودمانى فریاد میزد «ولم کنید ولم کنید احمد بدادم برس» اما وابستگان و نزدیکان رضا پهلوی، وى را تحت فشار گذاشته و می‌گفتند: «به عنوان ولیعهد باید نقش تاریخی خود را انجام دهی». من نیز، به خاطر اینکه از سوى طرفداران سلطنت متهم به تغییر نظر رضا پهلوی نشوم سکوت می‌کردم.

دلیل دیگر موروثى بودن سلطنت است . هیچ دلیلى وجود ندارد که فرزندان فردى خصوصیات اخلاقى او را به ارث ببرند حضرت نوح پیامبر بود ولیکن فرزند او با کفار غرق شد. یکی از خصوصیت‌هاى رضا شاه، شجاعت بود در صورتی که چنین خصوصیتى در اکثر فرزندان او دیده نمی‌شد.  از دیگر مشکلات نظام سلطنتی این است هر فرد در زندگی شخصی متحمل رنج و سختی می‌شود و به این ترتیب مانند آهن آبدیده می‌شود . این سختى‌ها و تجارب است که باعث رشد ما می‌شوند و فرد نیز قوی و مقاوم خواهد شد اما ولیعهدها چون در حصار زندگی می‌کنند و تجربه مستقیم از زندگی و رنج‌ ندارند رشد پیدا نمی‌کنند و در برخی جنبه‌های زندگى کودک باقی می‌مانند یکی از مشکلات من در مدت همکاری با رضا پهلوی این بود که با خصوصیات  کودکى او روبه ‌رو بودم . مشكل دیگری که باید به آن توجه کرد این است که تا شما خود مسائل را تجربه نکنید قادر به درک درست ان نخواهید بود. بطور مثال انسان تا صاحب فرزند نباشد نمی‌تواند محبت  داشتن فرزند را درک کند تا خود شخص بی‌پولی را درک نکند نمی‌تواند درد فقیران را متوجه شود. ولیعهدها عموما به این دلیل که در پرده شیشه‌ای و محافظت شده رشد می‌کنند با مسایل روزمره آشنا نیستند درد مردم را نمی‌فهمند.

بشکر خداوند با تکاملی که خداوند در طول زندگی  تا به امروز به من  عطا فرموده و انچه را که تا به امروز  به من  آموخته و انشالله این تکامل و آموختن تا حد ظرفیتی که خداوند عنایت فرموده و میفرماید ادامه داشته باشد، به خداوند ایمان داشته و  اعتقاد دارم كه تنها خدا را می پرستم وتنها عاشقانه خداوند را مي پرستم و تنها به درگاه خداوند وسيله تقرب مي جويم. اعتقاد دارم كه تنها يار و نگهبان من  خداست و براي نگهباني و ياری من كافی است.

اعتقاد دارم که تمام پیامبران خدا از حضرت ادم(ص) تا حضرت محمد (ص) همه بندگان و فرستاده شدگان از طرف خداوند هستند.

اعتقاد دارم  که دین اسلام از حضرت نوح (ص) شروع و به حضرت محمد (ص) تمام می شود و این سیر تکاملی یک دین است.

اعتقاد دارم در هر جمعي خوب و بد هست و در هر انسانی خوب و بد وجود دارد. باید خوبی ها را بگیریم و گسترش دهیم و بدی ها را از ميان ببریم و این را از وجود مبارك خودمان آغاز کنیم. هرعملی در خودش مستقل است و قضاوت هم با خداوند است. اگر کسی دیروز عمل بدی کرده و امروز می خواهد عمل خوبی انجام دهد، باید او را تشویق کنیم، چون هدف ما گسترش خوبی است. ما نبايد بگذاريم گذشته ، آينده را نابود كند. اگر کسی بدی کند در حقیقت  به خودش بدی کرده و اگرخوبي کند نیز  به خودش خوبي کرده است. هنگامی که کسی در ظاهر  بدی می کند،  تنها زمانی به ما ضرر می زند که ما درعکس العمل کاربد او، فکر بد يا عمل بد بکنیم. پس تنها فکر و عمل بد ما  می تواند در باطن  به ما ضرر بزند. تنها راه این است که در مقابل عمل بد دیگران، فکرخوب و عکس العمل خوب داشته باشیم. در اكثر موارد، اين عمل خوب باعث مي شود كه طرف مقابل ، فكر و عمل خوب داشته باشد و در نتيجه خوبی ها گسترش يابد.باید مورد به مورد به مسائل نگاه کنیم.  هر کاری به تنهایی در خود مستقل است و تمامی مسایل نسبی هستند. به شكر خداوند قضاوت با خداست. پس  من نمیتوانم مخالف و یا موافق كسى و يا مملكتى باشم . من میتوانم مخالف و یا موافق عمل مشخصی باشم. اعتقاد دارم نقش ما در این جهان پرستش خداوند، رضایت خداوند و تکامل در حدی که سقوط نکنیم، است. رضایت خداوند در درستی، عدالت، شفافیت، عمل خیر، دین خالص…….و انتخاب آخرت بر این دنیا می باشد و تنها رضایت خدا شرط است.

اعتقاد دارم كه هيچ قدرتي مگر قدرت خداوند نيست و قدرت خدا به اسباب عادي احتياج ندارد و قدرت خداوند بی نهایت است. اعتقاد دارم كه خداوند آسمانها و زمين را خلق كرده و لحظه به لحظه مسائل آن را تدبيرمي كند و همه کارهای خداوند براساس حکمت و مصلحت است. خلقت خداوند یک خلقت زنده است. خداوند از قدرت خود لحظه به لحظه به ما عطا میفرماید و در لحظه بعد هیچ قدرتی مگر قدرت خدا نیست و ما در لحظه بعد  هیچ قدرتی نداریم و همه کارها را خداوند به مصلحت خود  حرکت داده یا امکان حرکت آن را فراهم می سازد . وجود خداوند بی نهایت است. اعتقاد دارم  كه در همه امور عالم باید به خداوند توکل کنیم و كار ما را خداوند به جز نقشی که در شرایطی برای ما تعیین فرموده، انجام مي دهد و بهترين را پيش مي آورد و اميد من تنها به خداوند بوده و امیدم  به رحمت بی انتهای خداوند کامل است.اعتقاد دارم  كه  بنده و نوكر خداوند هستم  و تنها رئیس و ارباب من  خداست و تنها به خدا وفادارم و تنها به فرمان خدا هستم .

اعتقاد دارم که باید دین خود را برای خداوند خالص کنیم. آفریننده، روزی دهنده، قدرت، ارباب ،یار و نگهبان ما مخلوقات، تنها خداوند است. تنها امین ، امان ، هادی، شفیع و مددکار ما خداوند است – تنها از خدا باید بخواهیم -تنها از خدا باید بترسیم –  تنها باید به رحمت خداوند امیدوار باشیم . تنها به درگاه خدا تقرب بجوییم-  تنها رضایت خدا را در نظر بگیریم- تنها به فرمان خدا باشیم-  تنها تسلیم خداوند باشیم- تنها به خدا مسئولیم –  تنها به خداوند محتاجیم- تنها توکل به خداوند داریم-  تنها به خداوند وفاداریم- تنها به خدا تکیه داریم-  تنها از خداوند انتظار داریم مگر از خودمان که مطیع و فرمانبردار خدا باشیم-تنها به خداوند ایمان داریم-  تنها به خداوند اطمینان داریم- تنها او را میپرستم – تنها از او یاری می جوییم-تنها شاکر درگاه خداوند هستیم –  تنها به درگاه خداوند استغفار میکنیم.

اعتقاد دارم که  باید دین خود را کامل کنیم.  اعتقاد دارم که تنها یک نمک هست انهم نمک خداوند است ، تنها یک نمکدان هست آن هم نمکدان خداوند است. خداوند از ما میخواهد که در راه حق و بر علیه ظلم بجنگیم و اگر غیر از آن بکنیم نمک خورده و نمکدان شکسته ایم.  اعتقاد دارم که برای مخلوق جزء خالق او هیچ وجودی نیست. اعتقاد دارم که باید امید خود را به رحمت بی نهایت خداوند کامل کنیم.

هدف من چیست؟

هدف من در زندگی نزدیک کردن خود و همه به خداوند می باشد زیرا تنها خوشبختی دو جهان را در این هدف میبینم. در زبور داود نبی صلوات الله علیه آمده است: “ای داود، هر که با من تجارت کند، سودمندترین تجارت کنندگان است و هر که دل به دنیا ببندد و دنیا او را بر زمین افکند و زیانکارترین زیانکاران است .”

خداوند به حضرت موسی(ص) فرمود ” بندگان من خوشبختی را تنها در من پیدا خواهند کرد.”

در انجیل به روایت متی ، فصل ششم روایات 31 تا 33   از قول حضرت عیسی (ص)  میگوید: 31″ پس نگران نباشید و مگویید چه بخوریم یا چه بنوشیم یا چه بپوشیم . “32 “تمام ملل جهان برای بدست آوردن این چیز ها تلاش میکنند. اما خداوند می داند که شما به همه این  چیز ها  احتیا ج دارید. “33” لیکن اول   ملکوت خدا و عدالت او را بطلبید آن وقت همه چیز به شما داده خواهد شد.”

خداوند در سوره زمر آیه 10میفرماید” ای رسول ما بگو به امت ای بندگانی که بخدا ایمان آورده اید خدا ترس و پرهیزکار باشید که هر کس در دنیا متقی و نیکوکار است در دنیا هم  نصیبش نیکویی و خوشی است و زمین خدا بسیار پهناور است که خدا صابران را بحد کامل و بدون حساب پاداش خواهد داد”

خداوند در سوره فصلت آیه 33 میفرماید: “در جهان از آن کس که خلق را به سوی خدا خواند و نیکوکار گردید و گفت که من از تسلیم شوندگان خدایم، کدام کس بهتر و نیکو گفتارتر است؟ (۳۳)

خداوند متعال در سوره فاطر، آيه 10 ميفرمايد:” هر كه طالب عزت است،  تمام عزت، خاص خدا و خداپرستان است و كلمه نيكوي توحيد، به سوي خدا بالا رود و عمل نيك خالص آن را بالا ببرد و بر آنكه به مكر و تزوير، اعمال بد كند، عذاب سخت خواهد بود و فكر ومكرشان به كلی نابود خواهد شد.

هدف من رضایت خداوند است.هدف من رسیدن به روزی است که مخلوقات خداوند در چهار چوب یک دین و یک امت تنها  خدا را بپرستند. هدف من این است که حقیقت را به صورتیکه آن را دیده و شخصا  تجربه کرده ام  بیان کنم.

از سن 37 سالگی که تصمیم گرفتم دیگر سلطنت طلب نیستم چون نمیدانستم که چه هستم بر اساس آنچه خداوند در طول این سالها به من آموخت سعی کردم که اگر عمل خیری از من ساخته بود(جلوگیری از جنگ،  آزاد کردن افراد بیگناه، ایجاد صلح، ایجاد تفاهم در چهار چوب عدالت و درستی ،خیر و شفافیت ، دین خالص و الویت داشتن اخرت بر این دنیا  و انچه که موجب رضایت خداوند است)  را مورد به مورد، در  زمان و مکانی  که خداوند مقدر فرموده بود انجام دهم.

از نظر سیاسی بر اساس اعتقادات خود  چه فکر میکنم؟

خداوند درسوره التغابن آیه 13 میفرماید: خدا یکتاست که جز او خدایی نیست و تنها برخدا درجمیع اموراهل ایمان توکل کنند.

خداوند درسوره المجادله آیه 10 میفرماید: همیشه نجوی و راز گفتن از شیطان است که می خواهند مومنان را دلتنگ و پریشان خاطر کنند درصورتیکه هیچ زیان به آنها نمی رسانند جز آنکه امر خدا باشد مومنان همیشه باید برخدا توکل کنند.

خداوند درسوره مباركه زمر آيه 38 ميفرمايد: “و ای رسول اگراز اين مشركان بپرسيد كه زمين و آسمانها را كه آفريده است البته جواب دهند خدا آفريده پس به آنها بگو چه تصور ميكنيد؟ آيا جز خدا همه بتهايي كه مي خوانيد اگر خدا بخواهد مرا رنجي رسد آن بتان می توانند مرا دفع كنند و يا اگر خدا بخواهد مرا به رحمتی رساند می توانند آن رحمت را ازمن باز دارند بگو خدا مرا كافی ايست كه متوكلان عالم بر او توكل مي كنند”.

خداوند متعال در سوره طلاق، آيه 3 مي فرمايد:” و از جايي كه گمان نبرد، به او روزي عطا كند و  هر که بر  خدا توكل كند، خدا او را كفايت خواهد كرد كه خدا امرش را نافذ و روان مي سازد و بر هر چيز، قدر و اندازه اي مقرر داشته است.”

خداوند در سوره احزاب ایه 3 میفرماید:

“در کار ها بر خدا توکل کن ،خدا برای مد د و نگهبانی کفایت است(3).”

به شکر خداوند  مومنان  همیشه و در همه حال باید  بر خدا توکل کنند .

توکل یعنی کارخودمان را به خدا می سپاریم که خداوند برای ما انجام دهد.  وقتی بر خداوند توکل میکنیم خداوند کار ما را انجام میدهد نه ما، مگر نقشی که او برای ما تعین فرموده و قدرت انجام آن را در اختیار ما میگذارد و ما به درگاه خداوند مسئول هستیم تا نقش خود انجام دهیم. وقتی خداوند می فرماید که به من توکل کنيد، یعنی کار خود را به من بسپاريد تا من انجام دهم. وقتي بر خدا توكل مي كنيم، خداوند مسئوليت انجام كارما را قبول مي كند. خداوند به ما و ما به خداوند مسئول می شویم . خداوند به ما مسئول میشود تا کار ما را انجام دهد و ما به خداوند مسئول میشویم تا نقشی را که خداوند برای ما تعین نموده را انجام دهیم. ما نمی توانیم کار خود را به غیر خدا  سپرده و به جز او به کسی تکیه کرده و  از  غیر خدا  انتظار داشته باشیم. ما تنها به خدا مسئولیم ، در حد توانایی مسئولیم و مسئول عمل خود هستیم. حال اگر فرد دیگری در کنارما  قرار است نقشی را ایفا کند باید هردو به خداوند توکل کرده و تمامیت کار را به خداوند بسپاریم و هر کدام  نقش خود را بازی کنیم. ما به صورت فردی به خداوند مسئولیم تا نقش خود را بازی کنیم و ما مسئولیت عمل دیگری را به خداوند نداریم بلکه ما مسئول عمل خود هستیم.  خداوند کار ما را انجام میدهد نه ما، مگر نقشی که خداوند برای تک تک ما تعین فرموده  و قدرت اجرای آن را برای ما فراهم فرموده است. خداوند بهترین را پیش میاورد.   ما نباید امکانات انجام کار را در محدودیت قدرتی که خداوند از قدرت خود لحظه به لحظه عطا میفرماید محدود کنیم. قدرت خداوند به اسباب عادی احتیاج نداشته و نا محدود است.

-دعا

خداوند در سوره غافر ایه 60 میفرماید”وخدای شما فرمودکه مرا بخوانید تا دعای شما را مستجاب کنم و انانکه از دعا و عبادت من اعراض و سرکشی کنند زود با ذلت و خواری در دوزخ شوند.

خداوند در سوره بقره ایه 186 میفرماید”و چون بندگان من از دور و نزدیکی من از تو پرسند بدانند که من بانها نزدیک خواهم بود و هر که مرا خواند دعای او اجابت کنم پس باید دعوت مرا بپذیرند و بمن بگروند باشد تا بسعادت راه یابند.”

خداوند در سوره غافر ایه 65 میفرماید”او خدای زنده ابد است، جز او هیچ خدایی نیست، پس تنها او را بخوانید و به اخلاص در دین بنده او باشید، که ستایش و سپاس مخصوص خدای یکتا آفریدگار عالمیان است. (۶۵)”

خداوند در سوره اسرا، آيه 80 میفرماید ” وبگو بارالها مرا به قدم صدق داخل و با قدم صدق خارج کن و از جانب خود، حجت و بصيرت روشني که دائما یار و مددکار باشد، عطا فرما”.

خداوند در  سوره احقاف ، آيه 15 میفرماید  “خدايا  مرا بر نعمتی که بر من و پدر و مادرمن عطا فرمودي ، شكر بياموز و به كار شايسته اي كه رضا و خشنودي تو در آن است، موفق گردان و فرزندان مرا صالح گردان. خدايا من به دعا به درگاه تو باز آمدم و از تسليمان درگاه تو شدم.”

خداوند در سوره قصص ایه 21 میفرماید” موسی از مصر با حال ترس و نگرانی و مراقبت از دشمن بیرون رفت، گفت: بار الها، مرا از شر قوم ستمکار نجات ده. (۲۱).”

خداوند در سوره یونس ایه 85 میفرماید” پیروان موسی نیز همه گفتند: ما بر خدا توکل کردیم، بار الها ما را دستخوش فتنه اشرار و قوم ستمکار مگردان. (۸۵).”

خداوند در سوره ممتحنه ایه 5 میفرماید “پروردگارا، ما را مایه فتنه و امتحان کافران مگردان و پروردگارا، ما را بیامرز که تنها تویی که  بسیار مقتدری و  کاملا آگاهی. (۵).”

خداوند در سوره غافر ایه7 تا  9 میفرماید”فرشتگانی که عرش  را بر دوش گرفته و آنان که پیرامون عرشند به تسبیح و ستایش حق مشغولند، هم خود به خدا ایمان دارند و هم برای اهل ایمان از خدا آمرزش و مغفرت می‌طلبند که ای پروردگاری که علم و رحمت بی‌منتهایت همه اهل عالم را فرا گرفته است، گناه آنان که توبه کردند و راه تو را پیمودند ببخش و آنان را از عذاب دوزخ محفوظ دار. (۷)پروردگارا، تو آنها را به بهشت عدنی که وعده‌شان فرمودی با پدران  صالح و هم جفت و فرزندانشان و اصل گردان، که همانا تویی خدای با حکمت و اقتدار. (۸)و هم آن مؤمنان را از ارتکاب اعمال زشت نگاه دار، که هر که را تو از زشتکاری امروز محفوظ داری در حقّ او رحمت و عنایت بسیار فرموده‌ای و آن به حقیقت رستگاری بزرگ  خواهد بود. (۹)”.

خداوند از ما میخواهد که بدرگاه او دعا کنیم . خداوند دعای مومنان مستجاب میفرماید. با توجه بنعمت توکل و دعا خداوند انچه لازمه زندگی در دوجهان است را برای ما فراهم نموده. انشالله باید بخداوند توکل ، دعا و اطمینان  کنیم. باید تسلیم خداوند باشیم.

ایجاد حزب حق

در کار سیاسی همراهان ما باید  به آنچه عرض کردم اعتقاد داشته باشند تا بتوانیم به درگاه خداوند برای کار های جمعی خود  جمعا توکل و دعا کنیم. مومنان باید همیشه و در همه حال بر خداوند توکل کنند. تنها رضایت خداوند شرط است. هدف رضایت و اطاعت خداوند است. حکومت می باید بر اساس توکل جمعی که عرض کردم باشد. .اعتقاد مبنای آن است.اول باید ببینیم چه کسی هستیم. جمعا چه کسانی هستیم  تا بر اساس آن اهداف سیاسی خود را تعریف نماییم. باید ببینیم هدف چیست؟ آیا هدف به دست آوردن قدرت و یا رسیدن به حق است؟    هدف این است که دیگران نخورند ما بخوریم؟ دیگران ظلم نکنند و ما بکنیم؟ یا برای حق و حقیقت کوشش کنیم؟

خداوند را راضی کنید و خداوند شما را راضی خواهد کرد. تنها خوشبختی در رضایت خداوند است. باید خود و دیگران را بخداوند نزدیک کنیم. برای کار های شخصی همیشه و در همه حال باید بخداوند توکل و دعا  کنیم. برای کارهای جمعی، باید همه با هم به درگاه خداوند توکل و دعا کنیم. همه با هم برابریم. همه یک به یک به خداوند مسئول هستیم. قضاوت تنها با خداوند است و خداوند کارها را کفایت می فرماید. همه چیز در احاطه قدرت خداست. برای مخلوق جز خالق او هیچ وجودی نیست. همه  در آزادی کامل( چه مالی و چه سیاسی و چه غیره) خود انتخاب خواهند کرد. خداوند ما را آزاد خلق فرموده و به ما تشخیص انتخاب خوب و بد را داده و ما را راهنمایی فرموده که نیکو فکر، سخن و عمل کنیم و غیر او را در نظر نگیریم ، او را بپرستیم و از او یاری بجوییم، تسلیم او بوده و او را اطاعت کنیم. شاکر در گاه او بوده و از گناهان خود به درگاه او توبه و طلب بخشش کنیم. تمام این ها را ما در آزادی کامل خود باید عمل کنیم و تنها قاضی ما خداست.ما تحت هیچ عنوانی نمی توانیم نظرات خود را بر دیگران تحمیل نماییم.  خداوند در سوره بقره ایه 256 میفرماید:”کار دین به اجبار نیست، تحقیقا راه هدایت و ضلالت بر همه کس روشن گردیده، پس هر که از راه کفر و سرکشی دیو رهزن برگردد و به راه ایمان به خدا گراید بی‌گمان به رشته محکم و استواری چنگ زده که هرگز نخواهد گسست، و خداوند  شنوا و داناست. (۲۵۶).”

خداوند در سوره حجرات آيه 13 مي فرمايد :”  اي مردم ما همه  شما را از مرد و زني آفريديم آنگاه شعبه هاي بسيار و فرق مختلف گردانيديم تا يگديگر را بشناسيد. بزرگترين شما نزد خدا با تقوا ترين مردم اند و خدا ازحال شما كاملا” آگاه است”.

خداوند درسوره مائده آیه 8 میفرماید:” ای اهل ایمان درراه خدا پایدار و استوار بوده و شما گواه عدالت و راستی و درستی باشید و البته شما نباید عداوت گروهی برآن بدارد که ازطریق عدل بیرون روید عدالت کنید که عدل به تقوی نزدیکتر از هر عمل است و از خدا بترسید که خدا البته به هرچه می کنید آگاه است.”

انشالله قدم اول ایجاد حزب حق است که پیشنهاد  اساس نامه اولیه آن بر اساس آنچه ذکر شد مکتوب و  در اختیار عموم قرار خواهد گرفت.انشالله با توکل به خداوند در مورد ان اساسنامه بحث و مشورت شده و به تکامل کامل نزدیکتر گردد.  بر همین اساس و با توجه به اسقبال از آن در جوامع و ممالک مختلف، قدم بعدی که تاسیس حزب است آغاز می شود تا انشالله در همه ممالک تشکیل و به موفقیت رسیده و این احزاب  با هم یکی شده و به لطف و بزرگی خداوند و به هدف یک آفریننده ، یک دین و یک امت نزدیکتر  شویم.

خداوند در سوره شوری ایه 13 میفرماید”خدا شرع و آیینی که برای شما مسلمین قرار داد حقایق و احکامی است که نوح را هم به ان سفارش کرد و بر تو نیز همان را وحی کردیم و  به ابراهیم و موسی و عیسی هم آن را سفارش نمودیم که دین خدا را بر پا دارید و هرگز تفرقه و اختلاف در دین مکنید و مشرکان را که بخدای یگانه  و ترک بتان دعوت میکنی بسیار در نظرشان بزرگ میاید،خدا هر که را بخواهد بسوی خود بر میگزیند و هر که را به درگاه خدا بتضرع و دعا باز اید هدایت میفرماید.”

خداوند در سوره فتح ایات  28 و 29 میفرماید:”او خدایی است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر همه ادیان دنیا غالب گرداند و  گواهی خدا کافی است. (۲۸)محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلم) فرستاده خداست و یاران و همراهانش بر کافران بسیار قویدل و سخت و با یکدیگر بسیار مشفق و مهربانند، آنان را در حال رکوع و سجود نماز بسیار بنگری که فضل و رحمت خدا و خشنودی او را می‌طلبند، بر رخسارشان از اثر سجده نشانه‌های نورانیّت پدیدار است. این وصف حال آنها در کتاب تورات و انجیل مکتوب است که  به دانه‌ای ماند که چون نخست سر از خاک برآورد جوانه و شاخه‌ای نازک و ضعیف باشد بعد از آن قوّت یابد تا آنکه ستبر و قوی گردد و بر ساق خود راست و محکم بایستد که دهقانان را  حیران کند  تا کافران عالم را  به خشم آرند. خدا وعده فرموده که هر کس از آنها ثابت ایمان و نیکوکار شود گناهانش ببخشد و اجر عظیم عطا کند. (۲۹).”

انشالله به زودی و پس از نوشتن کتاب کامل زندگانی خود تا به امروز، به نوشتن کتاب حقیقت که شرحی از آفرینش و چگونگی زندگانی کردن در این آفرینش  است، خواهم پرداخت. این کتاب ها میتواند به  درک بهتر آنچه بر من گذشته ، انچه تا به امروز اموخته ام و نوشته های بعدی کمک کند. دراین فاصله و یا بعد از نوشتن دو کتابی که اشاره شد پیشنهاد اولیه  اساسنامه حزب حق نیز به رشته تحریر در خواهد آمد.  تا زمانیکه حزب حق قوت نگرفته است با توکل به خداوند روشی که بعد از سلطنت طلبی پیشه کرده ام  و آن را در همین نوشته  شرح دادم را ادامه خواهم داد.  خداوند یار و نگهبان مومنان است. نیکو یار و نگهبانیست و برای نگهبانی مومنان کافیست. در زمانی میتوانیم کار سیاسی جمعی انجام دهیم که همه بتوانیم با هم بخداوند توکل کنیم. تا آن زمان و بعد از آن خداوند مومنان را به لطف و بزرگی خود حفظ خواهد فرمود.

خداوند در سوره مائده ایه 105 میفرماید”ای اهل ایمان شما ایمان خود را محکم نگاه دارید که اگر تمام عالم گمراه شوند و شما براه هدایت باشید زیانی از انها بشما نخواهد رسید بازگشت همه بسوی خداست و خدا همه شما را بدانچه کرده اید اگاه میسازد”

خداوند در سوره محمد ایه 11 میفرماید”این  بدان سبب است که البته خدا یار و مولای مؤمنان است و کافران هیچ مولا و یاور و یاری ندارند. (۱۱).”

خداوند در سوره روم ایه 47 میفرماید:”و ما پیش از تو پیمبرانی به سوی قومشان فرستادیم و آنها معجزات و ادله روشن بر آنان آوردند، پس از کافران بدکار انتقام کشیدیم، و بر ما نصرت و یاری اهل ایمان حتم است. (۴۷).”

خداوند در سوره غافر ایه 51 میفرماید”ما  البته رسولان خود و اهل ایمان را هم در دنیا ظفر و نصرت می‌دهیم و هم روز قیامت که گواهان  به شهادت برخیزند . (۵۱).”

خداوند یار و نگهبان شما باشد.