پژوهش و نگارش : کریم قصیم
درس قاطعيّت
درنیمه دوم اوت سال 37 ، دو بحران جنگی وشدت یابنده، صلح و امنیت اروپا را تهدید می کرد. یکی جنگ داخلی اسپانیا، که ازیک سال پیش به آن سو ادامه داشت و دیگری ادامه آتشباری دردریای مدیترانه و حمله« دزدان دریائی » به کشتیهای تجاری بین المللی، که از هفته دوم اوت شروع شده بود و مرتب دامنه و شدٌت آن افزایش می یافت! این دو بحران به هم مربوط و هردو برآمده از طرح و توطئه دیکتاتوریها، و البته اغماض و چشم پوشی مماشتگران بود. عامل خارجی نقش تعیین کننده و مهمی یافته بود، چه به صورت مداخله گسترده و سنگین نظامی هردو دیکتاتور ( خصوصاً موسولینی)، و چه به طورسیاسی، یعنی به واسطه همان سیاست مزورانه « عدم مداخله »، که توسط انگلستان هدایت می شد.
صف بندی جنگ داخلی اسپانیا درتابستان سال 37 به صورت زیربود:
دولت قانونی جمهوری و بخش های وفادار نیروهای مسلح، بعلاوه میلیشیای مسلح کارگری وابسته به طیف نیروهای سیاسی دموکراتیک و چپ؛ درمقابلشان بخش کودتاچی وفالانژ ارتش بعلاوه چند ده هزارنیروی نظامی فاشیستم ایتالیا و لژیون کوندورهیتلر که سریعاً ازهمان تابستان 36 وارد صحنه شده بودند وكنار قواي فرانكو مي جنگيدند. ازبین دولتهای خارجی، تنها اتحاد شوروی، درحدٌی که قابل مقایسه با کمکهای فاشیستها به نیروهای مقابل نبود، به یاری دولت جمهوری آمده بود. ملت و دولت قانونی جمهوری اسپانیا عملاً تنها مانده بودند. مداخله سهمگین فاشیستها دراسپانیا خشم و خروش آزادیخواهان و مبارزان انقلابی در جهان را برانگیخته بود. درسال 37، افراد و گروههای روبه افزایشی از آزادیخواهان جهان ، متشکل در« بریگاردهای بین المللی» که دفاترمرکزی آنها اکثراً درپاریس تشکیل شده بودند، به یاری جمهوری و دموکراسی اسپانیا می شتافتند. ازارنست همینگوی1 نویسنده آزاده آمریکائی و ویلی برانت سوسیالیست آلمانی گرفته تا آرتورکستلرکمونیست مجاری مخالف استالین و همین طور شمار کثیری ازآزادیخواهان انگلیسی, فرانسوی و آلمانی… جملگی دست خالی به اسپانیا رفته بودند که از دموکراسی آن کشوردرمقابل هجوم غیررسمی ولی همه جانبه و سنگین فالانژها و مداخله نظامی دولتهای نازی / فاشیستی دفاع کنند.
اما، دودولت دموکراتیک انگستان و فرانسه و حتی جامعه ملل( تحت فشارآن دو)، رسماً اقدامی برای دفاع ازدولت دموکراتیک و قانونی اسپانیا به عمل نیاوردند، درحالی که طبق مفاد اساسنامه جامعه ملل به چنین پشتیبانی از یک دولت عضو و منتخب مردم تعهد داشتند.
درطرف مقابل، دیکتاتوریهای بزرگ اروپا ( آلمان هیتلری و ایتالیای موسولینی) ازهمان هفته های نخست کودتای فالانژیستی دراوائل تابستان سال 36 ، به طورغیر رسمی، ولی با نیروی نظامی قوی و فزاینده اعم ازهوائی، دریائی و زمینی، به حمایت از فرانکو برخاستند و در نتیجه یک کودتای ابتداً ورشکسته قد راست کرد و کار به یک جنگ داخلی طولانی تبدیل شد.
جالب است که دولتهای مداخله کننده و مماشتگران مخالف «مداخله»، همگی، به طور رسمی در « کمیته عدم مداخله » به مدیریت انگستان عضو بودند و مرتب در لندن جلسه تشکیل می دادند! درواقع ، این«کمیته» هم وسیله شیٌادانه ای بود برای حفظ ظاهردرمقابل فشار افکار عمومی و هم ابزاری مرضی الطرفین برای بند و بست و جلوگیری ازگسترش جنگ. 2
هیتلر و موسولینی، و دیگرسران نازی / فاشیست، حتی مدیران عالی رتبه وزارت خارجه آنزمان آلمان، که سرسپرده ایدئولوژیکی نازیها به شمارنمی رفتند، همگی در موضعگیریهای رسمی خود، چه درکادر «کمیته عدم مداخله»، و چه در متون و تماسهای سیاسی- دیپلماتیک، پیوسته هدف دولتهای خود را مقابله با بلشویکی شدن اسپانیا و جلوگیری از تبدیل آن به یک « اسپانیا ی شوروی» اعلام می نمودند . این حرفی بود که هیتلرو موسولینی ازهمان لحظه نخست مداخله جارزده بودند و ازفریبهای بزرگ سیاسی تبلیغاتی آنها بود. حتی سیاستمداران قدیمی چون ارنست فون وایتسزکر نيز همین را می نوشتند:
« هدف آلمان ونیزهدف ایتالیا در درجه اول یک آماج سلبی است. ما یک اسپانیای شورویستی نمی خواهیم.»3
موسولینی درابتدای دخالت نظامی دراسپانیا فکرمی کرد که( درصورت عدم مداخله نظامی انگستان و فرانسه)، دولت قانونی جمهوری توسط گردانهای داوطلب ایتالیایی بعلاوه نیروهای جرّار لژیون کوندور هیتلر سریعاً به هزیمت افتاده و فرانکو زود پیروز می شود . وبعد، به واسطه توازن قوای جدید (واغماض هیتلر)، هژمونی فاشیسم ایتالیا برکل حوزه مدیترانه محقق می شود. اما، با مقاومت دولت منتخب جبهه خلق اسپانیا و بسیج مردمی و میلیشیای کارگری و همبستگی بین المللی افکارعمومی جهان آزاد و… این برنامه فاشیستی نقش برآب شد و جنگ داخلی به درازا کشید.4
ازهمان اواخرسال 36 معلوم شد که کار ارتجاع دشوارشده و يك پیروزی سریع درکارنیست. حتی درمراحلی جمهوریخواهان و گردانهای کارگری با رشادت و دلاوری شگفت انگیز پیشرویهای آشکارداشتند و شکستهای سختی به نیروهای فالانژو متحدان نازی/ فاشیست آن وارد کردند واگرمورد حمایت متناسب قرارمی گرفتند به طورقطع پیروزمی شدند. دراثر شکستها و ناکامیهای متعدد اردوی ارتجاع دراسپانیا ، مخالفت درحزب فاشیسم ایتالیا و نیز در بخشهائی ازقوای مسلح آن کشور( مشخصاً درنیروی دریائی که اغلب تحت فرماندهی ژنرالهای قدیمی بود) بارزشد و«سیاست مداخله» زیرفشاررفت. واکنش موسولینی به این فشارها عبارت بود از مداخله سنگینترو تدارک طرحها و تمهیدات نظامی جدید!
طرح بلوکاد بنادر جمهوری!
اواخرپائیزسال 36 وقتی آشکارشد که جنگ داخلی اسپانیا به درازا می کشد، ازنظرموسولینی اعزام نیروهای بیشترو سلاحهای سنگینتربه صحنه جنگ الزامی شد. برای جلوگیری از شک و شبهه های جدید غرب و ممانعت از هرگونه مداخله ، یا حتی نزدیکی سیاسی انگستان / فرانسه به جمهوری اسپانیا، موسولینی خط مشی جدیدی را دردستورکار قرارداد. درطرح تازه از یکسو می بایست مناسبات با انگستان( که دراثرجنگ حبشه مخدوش بود) تنش زدایی و باردیگرگرم شود و ازسوی دیگر نوک تیزحملات تبلیغاتی به « خطرکمونیسم دراسپانیاو حامی آن شوروی» نشانه رود. موسولینی، به منظور خواب کردن دولتهای غرب و پنهان نگهداشتن / بی خطرجلوه دادن تجهیزات نظامی خود درسواحل و جزایرمدیترانه، به پروسه « مذاکره با انگستان» روی آورد و خیلی زود طرح «توافق جنتلمنها» را پیش کشید و(دوم ژانویه 37) به اتفاق انگستان آن را امضاء کرد. زیرپوشش این امضاء، گردانهای جدید « داوطلبان» را به اسپانیا فرستاد و نیروی هوائی و دریائی خود درنزدیکی ساحل اسپانیا را تقویت کرد و طرحهای تازه و تدارکات سنگین لازمه آنها را درحوزه مدیترانه پیش برد. با روی کارآمدن چمبرلین، مذاکره جوئی فریبکارانه موسولینی بخت توفیق بیشتریافت. به محض آن که آمادگیهای نظامی لازمه تمام شدند، درماه اوت سال 37 ، دوهفته پس ازآن « مکاتبه سران» با چمبرلین و جوٌسازی صلح آمیز جهت پوشش تبلیغاتی تهاجمات نظامی فاشیستها دراسپانیا، موسولینی دستور اجرای « طرح بلوکاد بنادرجمهوری اسپانیا» و ناآرام کردن کل دریای مدیترانه را صادر نمود. طبق این فرمان زیردریا ئیها، ناوشکنها و رزمناوهای «ناشناس» و یا تحت پرچم فرانکو، دستورداشتند هرکشتی را که بخواهد به بنادرتحت کنترل جمهوری اسپانیا نزدیک شود بلافاصله مورد حمله قراردهند و آن را غرق کنند! همین طور، با حمله به کشتیهای تجاری دیگر کل فضای کشتیرانی درمدیترانه را بحرانی سازند. علاوه براین، قراربود دستگاههای تبلیغاتی و رسانه های تحت کنترل و نفوذ ایتالیا و آلمان با تبلیغات <سرخها> را مسئول این آتشباریها معرفی کنند.بلافاصله پس از صدورفرمان پنهانی موسولینی،«دزدان دریائی ناشناس»، با هواپیما ورزمناو و زیردریائی و… وارد صحنه شدند. ابتدا سواحل مقابل مراکز جمهوری اسپانیا، به ویژه نزدیک بندروالنسیا5 ، و سپس سراسرمدیترانه نا آرام شد. تعداد زیادی از کشتیهای جمهوری اسپانیا، به طورناشناس، مورد حمله قوای برتر « دزدان دریائی » واقع و غرق شدند. طرح بلوکاد به لحاظ نظامی درکوتاه مدت موفقیت آمیزبود. شمارکشتیهائی که مرتب شکارمی شدند افزایش می یافت. هیچ دولتی هم نمی توانست ( به لحاظ سیاسی / نظامی) به تنهائی سرتاسردریای مدیترانه را گشت مسلحانه بگذارد و برای یک جنگ دریائی احتمالی با متجاوزان مجهز به تمام سلاحهای سنگین آن زمان، یک تنه به میدان آید. آمادگیهای نظامی و شماررزمناوها و زیردریائیهای بریتانیا و تجهیزات مربوطه نیز به اندازه ای نبود که بتواند کل دریای مدیترانه را تحت نظارت و حفاظت قراردهد. غفلت قیمت سنگینی پیدا کرده بود. بنابراین علیرغم واکنش سیاسی سریع دولت و صدور دستورالعملی در نیمه ماه اوت ( زیرفشار فزاینده سیتی لندن) مبنی برتهدید متجاوز، عملاً کارزیادی از انگستان به تنهایی ساخته نبود. درنیمه دوم ماه اوت هنوزحمله های مسلحانه « ناشناس» به کشتیهای تجارتی امپراتوری بریتانیا ادامه داشت و فشارسیتی لندن افزایش یافته بود. دربرابرمراجعه و اعتراض مکرر نمایندگان برآشفته غرب، پیوسته انگشت اتهام ایتالیا به سمت <سرخها> دراز بود ، درحالی که يادداشتهاي روزانه در تقویم خودِ چیانو (1937/38)، طی یادداشت مورٌخ 31 اوت37 ، درباره هویت دزدان دریائی کاملاً صراحت داشت:
« بلوکاد دریائی اسپانیای سرخ آثار قابل توجهی نشان می دهد: چهار کشتی متعلق به روسها و یا اسپانیای سرخ غرق شده اند، یک کشتی یونانی توقیف شده و یک کشتی دیگراسپانیائی طوری مورد حمله توپهای ما واقع شد که ناگزیر می بایست به یک بندرفرانسوی پناه ببرد.»
«طرح بلوکاد» موسوليني چند آماج داشت:
- هرچه می تواند کشتیهای جمهوری اسپانیا را غرق کند و نیز به ناوگان شوروی دردریای مدیترانه صدمه زند،
- درعین حال یک بحران بین المللی تجاری بیافریند و موذیانه آن را به گردن شوروی و « اسپانیای سرخ» ، و گاهاً مصرو… بیندازد،
- ازطریق آتشباری کشتیها و بستن راه ورود/خروج کشتیها به بنادرجمهوری، دولت جبهه خلق را به لحاظ نظامی و سیاسی به طورفزاینده تضعیف کند و جنگ را در جبهه مقابل باخته و تمام شده جلوه دهد،
- و همزمان، با پیشروی نظامی قوای فرانکو و متحدان ایتالیائی/ آلمانیش درشمال اسپانیا، قوای جمهوری را درمراکز کلیدی شمال اسپانیا به شکست و هزیمت کشاند،
- دریک کلام، درصورت تداوم موفقیت آمیز«طرح بلوکاد»، جنگ داخلی اسپانیا را به نفع فرانکو و جبهه متحدان فاشیستی/ نازی به سرعت خاتمه دهد و گریبان خود را ازآن همه خرج و مایه گذاری سنگین و فشارداخلی پیروزمندانه خلاص کند.
- …
در لندن و پاریس و دیگر پایتختهای اروپا، مراکزسرمایه داری بزرگ بین المللی، که کشتیها و میلیونها تن محموله های تجاریشان به طورفزاینده درمعرض حمله مسلحانه و مداوم« دزدان دریائی ناشناس»و غرق واتلاف قرارداشت، ازادامه این اوضاع به شدت برانگیخته و خواهان حل و فصل سریع ناآرامی درمدیترانه بودند. اوقات تلخی صاحبان سرمایه بزرگ شدت می گرفت. ازآن طرف دولت ایتالیا، پس از تبادل نامه میان چمبرلین و موسولینی، به ادامه مذاکره و بهبود روابط با انگستان اصرارمی کرد. ایدن در این باره چنین می نویسد:« حکومت فاشیستی( موسولینی) مدام حاضربه مذاکره با ما بود، به شرطی که این مذاکرات به هیچ وجه سیاست خارجی و برنامه های آن حکومت را مخدوش نکند! ولی مذاکراتی که چنان سیاستی را تحت تأثیر قرارندهند برای دولت بریتانیا فاقد ارزش بودند. برای همین بود که انجام گفت و گوها و قرارمذاکره مرتب به عقب می افتاد و یا منتفی می شد.» 6
تصرف سانتاندر
هفته آخراوت سال 37، دراوضاع و احوالی که جوٌ سیاسی اروپا و بخصوص فضای افکارعمومی انگستان و فرانسه منحصراً حول بحران دریای مدیترانه و غرق شدن کشتیها دور می زد، فالانژهای فرانکو به کمک قوای مجهز ایتالیائی حمله بزرگی را درشمال اسپانیا علیه نیروها و مراکز جمهوری شروع کرده بودند. قطع شماری از خطوط کشتیرانی به بنادرتحت اختیار جمهوری، نیروهای جبهه خلق را به تنگنای مواد غذائی و مهمات دچارکرده بود. شايد توده مردم خبرنداشتند، ولی دولتمردان انگلیس و فرانسه خوب می دانستند پشت این توطئه کیست ولی درمنتهای بی طرفی(!) و « عدم مداخله »، برای حفظ تعادل جبهه و جلوگیری ازافت و شکست دولت قانونی اسپانیا دست روي دست گذاشتند و هيچ کاری نکردند. حتی یک بیانیه خشک و خالی به منظور اعتراض صادر نكردند, حتي با حصر موادغذائی و آب شهر پرجمعیت سانتاندر, توسط فاشیستهای ایتالیائی, مخالفت ننمودند. درحالی که اطلاعات کافی راجع به بلوکاد و عواقب آن داشتند:
« روشن بود که متحدان ژنرال فرانکو بودند که نمی گذاشتند مهمات، نفت و مواد غذائی به طرف مقابل فرانکو، در والنسیا و بارسلون، برسد »7
روز 25 اوت سال 37 سانتاندر، شهربندری شمال اسپانیا و یکی ازمراکز پرجمعیت آزادیخواهان سقوط کرد. این جا مجالی برای شرح جزئیات آن فاجعه نیست، برای مستند کردن واقعه و مسئولیت نظامی آن صرفاً به چکیده یادداشتهای 24 الی 26 اوت 1937 كنت چیانو، که به ترتیبی فرمانده سیاسی کل این پروژه بود، توجه می دهیم:
« 24 اوت 37 : …. دراسپانیا کاربروفق مراد پیش می رود. روند حمله و پیشروی با موفقیت ادامه دارد. دستور اکید صادرکردم که آب را به روی شهر سانتاندر به بندند، تا تسلیم و تصرف آن شهر که به هرحال ظرف چند روزآینده پیش می آید، تسریع شود. ای بسا همین فردا سانتاندررا بگیریم. ….
25 اوت 37 : امروزبالاخره سانتاندر درحمله لژیونهای ما از پای درآمد. درفرودگاه… خبر را به دوچه دادم، ازشنیدن آن خیلی خوشحال شد… به واقع یک پیروزی بزرگ است. فکرمی کنم فراتر از 50 هزار نفر اسیرخواهیم داشت…
26 اوت 37 : پیروزی سانتاندر ابعاد گسترده ای یافته است. گرچه هنوز این موفقیت به معنای آغاز پایان ( جنگ داخلی) نیست – و این پایان هنوز درافق دورقراردارد – ولی با این حال پیروزی اخیر ما ضربه ای شدید براسپانیای سرخ بوده است. امروزدستوردادم هواپیماهای ما درواحد پالما شبانه شهر والنسیا را بمباران کنند[ والنسیا، شهربندری شرق اسپانیا و محل استقراردولت جمهوری اسپانیا که ازمادرید به آن جا کوچ کرده بود]. ازفرصت فعلی باید خوب استفاده کرد….»
موسولینی، که خود را صاحب علهٌ این پیروزی می دانست، بلافاصله به فرانکو تلگرام تبریک زد و ابراز امیدواری کرد که طی نبردهای بعدی کل حوزه مدیترانه را« از دیگر قدرتها و هرآن چه تمدن مشترک ما را تهدید می کند…» پاک کند! یک رجزخوانی آشکارسیاسی- ایدئولوژیک علیه دموکراسی و دولتهای غرب. ولی مستر چمبرلین و مسترایدن به روی خودشان نیاوردند، سیاست آنها «عدم مداخله» بود!
کنفرانس نی یون Nyon
همان طورکه گفتیم به لحاظ نظامی طرح بلوکاد درماه نخست اجرای آن یک پیروزی تاکتیکی کامل بود. اما، عدم تمایزدرهدف گیری وافزایش تعداد نفتکشها وکشتیهای بریتانیائی/ فرانسوی که مورد حمله قرارمی گرفتند، موجب خشم و نارضایتی شدید همان طرفی شد که قراربود حامی اپیزمنت با موسولینی نیز باشد : سیتی لندن! این جا دیگرمسأله خسارات فزاینده برای سرمایه بزرگ امپریال مطرح بود، منافع مستقیم و عظیم « تجارٌمحترم» به خطر افتاده بود! دولت باید می جنبید. تماسهای لندن با پاریس شتاب گرفتند و اواخراوت، یادداشتی ازسوی دولت فرانسه به ایدن رسید حاوی پیشنهادی جهت تشکیل یک کنفرانس از قدرتهای دریای مدیترانه ( فرانسه ،انگستان، یوگسلاوی، یونان، ترکیه و مصر) درژنو. فرانسویها می خواستند دعوت به این کنفرانس مشترکا از طرف انها و بریتانیا صورت گیرد. دستورکارکنفرانس: بررسی مسأله حمله های مسلحانه دریائی و این که به چه ترتیب از تردد کشتیها و خطوط هوائی مدیترانه حفاظت شود. علاوه براین، صحبت شد که قدرتهای حاشیه دریای سیاه نیز به این کنفرانس دعوت شوند( یعنی روسیه شوروی، بلغارستان و رومانی). ایدن بلافاصله ازاین پیشنهاد فرانسه استقبال و درخواست کرد که ایتالیا نیز حتماً دعوت شود ولی کمترین حرفی از دعوت دولت قانونی اسپانیا که بیشترین خسارت مادی و سیاسی نظامی را متحمل شده بود درمیان نبود!
چمبرلین، زیرفشار «سیتی لندن» و کل فضای عمومی، با تشکیل چنین کنفرانسی موافقت کرد. ایدن چنین گزارش می دهد:
« من با پیشنهاد فرانسه موافق بودم و به نویل چمبرلین زنگ زدم و گفتم بهترست پیش از حرکت به سمت ژنو یک جلسه کابینه تشکیل شود. نخست وزیر(که مرخصی بود) موافقت کرد و گفت خودش نیز برای شرکت دراین جلسه خواهد آمد. درضمن پیشنهاد مرا پذیرفت که رزمناوهای ما دربخش غربی مدیترانه تقویت شوند. درروز تشکیل جلسه کابینه یعنی دوم سپتامبر37، رزمناو انگلیسی هوک درصد کیلومتری جنوب بندر والنسیا (محل استقراردولت جمهوری ) مورد حمله یک زیردریائی ناشناس قرارگرفت…»8
رزمناو انگلیسی آسیبی نديد و به حمله جواب داد. اما بار ديگر هیچ کس مسئولیت حمله را به عهده نگرفت. درآن نزدیکی تصادفاً یک کشتی مصری درحال گذربود.
همان روز چیانو، وزیرخارجه موسولینی دردفترخاطراتش یادداشت جالبی می نويسد:
« عملیات نیروی دریائی مان زیاد شده: سه حمله با اژدر و تصرف یک کشتی. افکارعمومی بین المللی دارد داغ می شود، بخصوص درانگستان، به دنبال شلیک به رزمناو هَوک… به دوچه اطلاع دادم، اما طوری وانمود کرد که انگاریک کشتی مصری مورد حمله ما بوده، اثبات کردم که نخیر، روی کاغذ نوشته اند مصر، درواقع رزمناو مورد حمله انگلیسی بوده، او گفت نه! من مارک مصر را لازم دارم، به خاطر دعوائی که درآینده مطرح می شود باید شروع کنیم به تبلیغ این مسأله که مصر در تیره کردن مناسبات مقصربوده است…»9
بهرحال، روزدوم سپتامبر، هنوز نشست کابینه تشکیل نشده، به دولت انگستان خبررسید که نفتکش بریتانیائی وودفورد هم از طرف یک زیردریائی مورد حمله قرارگرفته و اژدرخورده است. یک سرنشین کشتی کشته و یک نفرهم مجروح شده بود. نفتکش که شدیداً آسیب دیده بود ، درنزدیکی ساحل جنوب اسپانیا غرق می شود. باردیگر این پرسش بی پاسخ می ماند که چه قدرتی پشت این حمله هاست. لیکن، بررسی مسائل مربوطه و شواهد گوناگون، انظار دولتها را متوجه ایتالیا می کند.
درانگستان افکارعمومی به شدت برانگیخته شده و خواهان اقدامات قاطع و مؤثربر علیه « دزدان دریائی» بود. درچنان جوٌ ملتهبی جلسه کابینه دولت چمبرلین به منظور رسیدگی به پیشنهاد کنفرانس جمعی تشکیل مي شود. شخص نخست وزیراز جوانب گوناگون زیرفشار بود که کاری کند. ایدن پیشنهاد اعزام علنی رزمناوهای تازه را می دهد. جالب است که چمبرلین ( که قبلاً تلفنی با این خواست موافقت کرده بود) درآن نشست سکوت می کند، و تعدادی ازوزیران استمالتگر، حتی درآن شرایط،، در مخالفت با عملیات دفاعی و تقویت قوا درمدیترانه سخن می گویند و هنوزهم راه چاره را دردادن امتیاز به موسولینی می بینند:
« آنها به این استدلال ساده لوحانه متوسل می شدند که اگر ما اکنون برای دفاع از کشتیهایمان رزمناوهای بیشتری به دریای مدیترانه اعزام کنیم، این طوری هدفهای تازه ای دراختیار ایتالیائیها( که بی تردید عمداً به کشتیهای ما حمله می کردند) قرارمی دهیم!…می گفتند راه درست آنست که امتیازی را که موسولینی می خواهد،( یعنی به رسمیت شناختن دِژور تصرف حبشه را) به وی بدهیم تا آرام گیرد…»10
کابینه به پیشنهاد مطروحه ( تشکیل کنفرانس برای مقابله با بحران مدیترانه) رأی مثبت داد و ایدن هم بلافاصله به رسانه ها و افکارعمومی اعلام نمود فوراً رزمناوهای
دیگری به سمت مدیترانه به حرکت در مي آيند.
روز5 سپتامبر، دولتهای فرانسه و انگستان دعوتنامه هائی برای ممالک حاشیه مدیترانه ، به علاوه شوروی و ایتالیا، فرستادند و برای 10 سپتامبر به کنفرانس دعوت کردند. محل تشکیل کنفرانس به علت مخالفت ایتالیا با ژنو، به شهر کوچک نی یونNyon درسوئیس منتقل شد. ایدن برای کار کنفرانس متنی درچهارماده به همراه داشت : مواد دوم و سوم این متن موضع قاطع بانیان آن را به صراحت بیان می داشت:
«.. 2- هرزیردریائی که یک کشتی تجاری رامورد تعرض قرار دهد باید بلافاصله مورد حمله قرارگیرد و درصورت امکان غرق شود….3 – هرزیردریائی که نزدیک یک کشتی مورد حمله دیده شود، باید بلافاصله مورد حمله قرارگیرد و درصورت امکان غرق شود…» 11
درنشست 8 سپتامبرکابینه، دیگر دولت چمبرلین سخت زیر فشار همه جانبه سیاسی قرارداشت. ناگزیر متن ایدن پس از یک جرو بحث کوتاه تصویب شد. درهمین روزچرچیل هم نامه ای برای ایدن فرستاد و به وی اطلاع داد با لوید جورج ، از بزرگان حزب کارگر، صحبت کرده و هردو به این نتیجه رسیده اند که اگر وزیرخارجه ( ایدن) درجریان کنفرانس نی یون محکم بماند، آن دو درداخل و خارج پارلمان ازموضع وی حمایت خواهند کرد. بدین ترتیب، یک اجماع وسیع پارلمانی هم روی موضع ایدن و طرح او به وجود آمده بود.
روز 9 سپتامبر، دولت فرانسه نیز اعلام کرد برای تقویت نظارت و حافظت کشتیهای تجاری رزمناوهای تازه ای وارد مدیترانه می کند. در این ضمن خبررسید که ایتالیا آمادگی ندارد به کنفرانس بیاید.12
همان روز، ایدن به اتفاق لرد چتفیلد، فرمانده نیروی دریائی بریتانیا، عازم محل کنفرانس شدند.بین راه درپاریس توقف کوتاهی داشتند. آن جا هم شاهد برانگیختگی افکارعمومی و تمایل یکپارچه به برخورد قاطع با متجاوزان بودند. ونسیتارت درپاریس به هیأت بریتانیا پیوست و به اتفاق به نی یون رفتند. درآن جا ، ُنه هیأت شرکت کننده مورد استقبال شهردار شهرقرارگرفتند.
نكته تأسف بار اين كه از جمهوري اسپانيا هيأتي در كنفرانس حضور نداشت. دعوت نشده بودند. روز ده سپتامبر سال 1937 کنفرانس تشکیل و پس ازسخنرائیهای اولیه شروع به کارکرد.
درابتداء هیأتهای شرکت کننده چندان شورو امیدی به كسب توافق و اتحاد عمل مؤثري نداشتند. رئیس هیأت نمایندگی شوروی علناً انگشت گذاشت روی غائبین ( آلمان و ایتالیا) و اعلام کرد یا اینها خودشان مسئول تجاوزهستند و یا یار نزدیک متجاوزاند. بعد کشمکشهائی پیش آمد راجع به روال کار که چه باید کرد. رفته رفته شور و حرارت همبستگی در کنفرانس فزونی گرفت. به محض آن که حضارمتوجه شدند دو دولت انگستان و فرانسه جدٌی هستند و با تمام فوا حاضربه اقدامند، هیجان خاصی کنفرانس را فراگرفت. فرصت برای محکوم کردن متجاوز و مجازات بین المللی آن آماده بود. ولی دولتهائی که می توانستند چنین روندی را پیش برند، نسبت به ایتالیا سیاست دیگری را درنظرداشتند. انگستان و فرانسه دنبال اثبات اتهام و مجازات مجرم نبودند. می خواستند امنیت سرمایه هایشان را تأمین کنند، همین و بس. لذا خیلی زود روی طرح ایدن توافق حاصل شد. دشواری درچگونگی اجرای آن بود. درهمان روز اول یک بحث مشکل ایجاد کرد و آن مسأله تفویض مسئولیت گشت و حفاظت به ناوگان شوروی بود. کشورهای شرق مدیترانه، بخصوص ترکیه و…حاضرنبودند ناوگان شوروی نقش اصلی درمنطقه ساحلی آنها را عهده دارشود. روزدوم ( 11 سپتامبر) برای این که مشکل مزبور کارکنفرانس را منحرف نکند، به همت فرانسه طرح دیگری پیشنهاد شد. فرانسه اعلام آمادگی کرد خیلی بیشتر ازآن اندازه ای که انتظارمی رفت قوای رزمی وارد میدان کند و به شرطی که بریتانیا بپذیرد، به اتفاق هم، کل مسئولیت اجرائی «قرارداد نی یون» را عهده دارشوند. البته درهرمنطقه به کمک کشور ساحلی مربوطه، و درصورت لزوم امداد گرفتن ازناوگان شوروی. خلاصه، درظرف مدت کوتاهی روی این طرح و نقشه اجرائی و جزئیات مربوطه توافق حاصل شد، طوری که نیمه شب آن روز کنفرانس با تصویب یک قرارداد قاطع و نقشه اجرائی آن به اتفاق آراء، با موفقیت به پایان رسید. موسولینی که انتظارنداشت کنفرانس نی یون به این سرعت به نتیجه رسد و طرح بلوکاد را خراب کند، اول خیلی عصبانی شد. چیانو می نویسد:
« 11 سپتامبر: اولین اخباری که ازنی یون می رسند دوچه را سخت عصبانی کرده اند…»
با وجودی که طرح اجرائی قرارداد نی یون مشکلات زیادی ایجاد می کرد، ولی اراده و الزام سیاسی مشگل گشا بود و کار تصویب قرارداد درنیمه شب روز دوم خاتمه یافت:
« حوالی نیمه شب 11 سپتامبر به توافق کامل رسیدیم که با بیش از 60 رزمناو [ 35 رزمناو انگلیسی و 28 رزمناو فرانسوی] سرتاسر این دریا و آبراه بین المللی را تحت گشت و نظارت و حفاظت قرار دهیم و به همان ترتیب که درطرح آورده بودم، هرکشتی یا زیردریائی متجاوزی را بلافاصله مورد حمله قراردهیم و غرق کنیم… »13
روز 12 سپتامبر مفاد مصوبه قرارداد نی یون به ایتالیا تحویل داده شد. هیچ حرفی ازمجرمیّت و مسئولیت دولت موسولینی دربین نبود. چیانو که از توفیق نی یون جا خورده بود، وقتی دید محکومیتی درکارنیست و قدرتها حاضرند امکان « حفظ آبرو» هم به ایتالیا دهند بلافاصله طلبکارشد و در خواست برابری قوا با دولتهای مسئول اجرای طرح را پیش کشید! انگستان و فرانسه ابتدا نپذیرفتند. ایتالیا هم بی اعتنائی کرد. طرح بلافاصله به مرحله اجرا گذاشته شد و. ظرف 48 ساعت سرتاسردریای مدیترانه امنیت و صلح خود را باز یافت. لزومی نداشت که به « دزدان دریائی» امتیاز دهند.
ولی ده روز بعد سیاست اپیزمنت در اجرای همین قراردادی که جوهراً بطلان آن سیاست را ثابت می کرد، مجدداً خودش را نشان داد. چیانو می نویسد:
« 21 سپتامبر37 : بلوندل و اینگرم [سفرای فرانسه و انگستان دررم] یادداشتی را به من تحویل دادند که درآن کلی خواسته های ما درمورد مرتبه ي برابر قوای گشتی ما مراعات شده … این یک پیروزی بزرگ است. ما که متهم بودیم دزد دریائی هستیم و درمدیترانه اژدر پرتاب می کنیم، حالا به نیروی پلیس مدیترانه تبدیل شده ایم. آنها روسهای کشتی غرق شده را هم کنار گذاشته اند.»14
قاطعیت ” نی یون” و مظلومیٌت جمهوری اسپانیا
قراداد نی یون و بخصوص نقشه اجرائی و روندعملی قاطع، سریع و مؤثرآن، بلافاصله تأثیرات عملیاتی و سیاسی متعددی از خود به جای گذاشت. نخستین دستاورد آن جازدن سریع وکامل موسولینی دردرياي مدیترانه بود. دستپاچگی وزارت خارجه ایتالیا دربرخورد با این قراردادِ امنیت جمعی و تن زدن ازامضای آن، به لحاظ سیاسی دست فاشیسم موسولینی را رو کرده بود. نیازی نبود دولتهای غرب به فاشیسم ایتالیا امتیازدهند. ولی سیاست اپیزمنت حتی درموقع قاطعیت نیز سست عنصریهای خود را دارد. قاطعیت نی یون درارتباط با حفظ صلح مدیترانه برای کشتیهای تجاری و رضایت خاطر سیتی لندن و دیگر پایتختها بود. به منافع دموکراسی و به خصوص به ملت مظلوم اسپانیا و خسارتهای ادامه یابنده دولت قانونی جبهه خلق کاری نداشت. برای همین دولت جمهوری را هم به بازی نگرفته بودند.
اما اقدام قاطع ( قرارداد نی یون) آشکارا بطلان سیاست اپیزمنت و صحت مشی دفاع و امنیت جمعی را نشان می داد. برخلاف نظر استمالتگران انگلیسی، دفاع جمعی همراه با قاطعیت اجرائی، سریعاً به نتیجه رسيد و این رویکرد بود که سريعاً موجب عقب نشيني فاشیسم موسوليني شد. برجسته شدن لزوم همكاري عليه تجاوز و اعتلاء حیثیت سیاسی دو دموكراسي بزرگ اروپا در آن زمان نتيجه ديگر اين كنفرانس بود.
چمبرلین,اما,ازاین تجربه مهم زمانه نه تنها درس نگرفت، بلکه حتی درآخرین دقایق سعی كرد سنگ درراه بیندازد, که خوشبختانه توفیق نيافت. ایدن می نویسد:
« قرارداد نی یون باعث تقویت نفوذ و اعتلای آبروی انگستان و فرانسه شد… بعداً مطلع شدیم که چمبرلین توسط یک نامه به وزارت خارجه درآخرین دقایق خواسته بود که نظر وزرای مخالف نیز منظور شود. ولی نامه او هنگامی رسید که دیگر قرارداد امضاء شده بود و طرحهای عملی جهت اجرای آن پیشرفت کرده بودند و هیچ جای تغییر و تبدیلی باقی نبود.» 15
با وجود کم و کسری که قرارداد نی یون درباب مشارکت دولت اسپانیا داشت، افکار عمومی درتمام ممالک غیرفاشیستی خوشحال و راضی شدند و روحیه مقاومت علیه دیکتاتورها قوت گرفت. همین طور، استقبال ایالات متحده ازاین قرارداد و اجرای قاطع آن موجب همسوئی تازه سیاسی( علیه سیاستها و اعمال فاشیستی) دردوسوی اقیانوس گردید.
علاوه براین دستاورد، به لحاظ آن « خواست موسولینی» ، یعنی شناسائی تصرف حبشه نیز درجامعه ملل کاملاً جوٌ عوض شد. چند روزبعد، اجلاس جامعه ملل نشان داد که کشورهای عضو جامعه، دستکم در آن زمان، ترسشان از هیبت فاشیسم ایتالیا ریخته بود و حاضرنبودند به فشارهای گوناگون موسولینی برای جا انداختن پروژه امپراطوری تن دهند:
« درنشست جامعه ملل ( 16 سپتامبرسال 37 ) معلوم شد که کسی حاضر نیست تصرف حبشه را به صورت رسمی بپذیرد! حتی وزیرخارجه اتریش که ازجانب دوچه تحت فشار قرارگرفته بود که دراین مورد ابتکارعمل به عهده گیرد، اعلام نمود که چنین کاری هیچ چشم انداز توفیق ندارد.»16
نقطه ضعف آشکار قرارداد نی یون این بود که دو بحران موجود را ازهم جدا کرد. توانست مشکل امنیت سرمایه درخطوط دریائی مدیترانه را قاطعانه حل كند. اما مشکل تجاوز فاشیسم به سواحل و کشتیهای جمهوری اسپانیا و دولت جبهه خلق را به حال خود واگذاشت.این ظلم بزرگ به ملت و دموکراسی اسپانیا پس از ان نیز به صورت افزایش یابنده ای ادامه یافت. عدم ممانعت از مداخله نظامي فاشيستها در اسپانيا و تماشاي كمكهاي نظامي سنگين آنها به كودتاچيان از جمله ستمهاي آشكار بر آزاديخواهان و جمهوري آزاد اسپانيا بود. در مداخله نظامي به نفع فرانكو, فاشيستها عملاً دست باز داشتند. در يادداشتهاي روزانه چیانو, وزيرخارجه فاشيسم ايتاليا, می خوانيم:
« فرانکو تقاضا دارد که ما 4 زیردریائی دراختیارش قرار دهیم. دو تای آنها را حالا برایش می فرستیم و دوتای دیگر را درآینده نزدیک. »17
بازگشت به مطلب پیشین 25
منابع و توضیحات
1- همینگوی رمان معروف خودبه نام « زنگها برای که به صدا درمی آیند» را برپایه خاطرات همین دوره نوشت. از روی این رمان بعدها فیلمی به همان نام ساخته شد، با شرکت اینگرید برگمن و گاری کوپر.
2- درسال 1937 ، ارنست فون وایتسزکرErnst von Weizsaecker (پدر ریچارد وایتسزکر وزیر امورخارجه و بعد رئیس جمهورجمهوری فدرال آلمان)، رئیس بخش سیاسی وزارت خارجه بود (بعداً نیز مدیرکل این وزارتخانه از 1938 الی 1943 شد)، این جناب که آن زمان خود را «متخصص» مسائل اسپانیا دروزارت خارجه آلمان نازی می شمرد، در ص 137 کتاب خاطرات خود درباب ماهیت واقعی «کمیته عدم مداخله» کذائی چنین می نویسد:
« مسأله اسپانیا به کارتخصصی من تبدیل شده بود.” کمیسیون (یا کمیته) عدم مداخله” که محل کارش درلندن بود، مخلوق ما نبود ولی ما با جدیًت درآن کارمی کردیم. قدرتهای بزرگ توسط این کمیسیون راه و چاه لاپوشانی مداخله چند جانبه دراسپانیا و مشکل فرار از افکارعمومی را حل و فصل می کردند. این کمیسیون نمونه ای از عدم صداقت و ناراستی بود…»
Ernst von Weizsaecker, Erinnerungen, Paul List Verlag, 1950,
3- همان کتاب فوق، همان صفحه،
هیتلر و موسولینی ازهمان لحظه نخست مستمسک « خطربلشویسم دراسپانیا» را علم کرده دستاویز مداخله نظامی خود قرار دادند. ولی وقایع دهه سی (سیاست استالینی « سوسیال فاشیسم» علیه احزاب سوسیالیستی، کشتارهای وسیع از سران بلشویسم شوروی و نیز از رهبران احزاب کمونیست ممالک اروپای شرقی و دامن زدن به اختلافات فراکسیونهای کمونیستی دراسپانیا و کل اروپای غربی و…) ، و پژوهشهای انکارناپذیر بعدی و به ویژه گشوده شدن اسناد و مدارک آرشیوهای بلوک شرق سابق جملگی نشان دادند که شوروی زمان استالین درسالهای 1936 الی 1939، که از بالا غرق تصفیه های خونین حزبی بود ، به هردلیل بسیار محافظه کارانه عمل می کرد و حتی به عوامل سرسپرده خود دررأس احزاب چپ دیگر کشورها نیز حمایت کافی مالی – نظامی نمی داد، چه رسد به کلیت یک دولت دموکراتیکی مانند جمهوری اسپانیا که اهل دنباله روی کورکورانه هم نبود. تازه کمکهای نظامی مختصرشوروی به دولت قانونی اسپانیا ( که به تفسیر بسیاری از مورخان، به منظورمشغول نگهداشتن فاشیسم / نازیسم به دوراز اروپای شرقی صورت می گرفته) ،از همان سال 1937 رو به کاهش گذاشت و تعادل قوای صحنه رفته رفته به ضررآزادیخواهان و جمهوری اسپانیا اساساً بهم خورد. گالیاسو چیانو ، وزیرخارجه موسولینی و مسئول پروژه مداخله فاشیسم ایتالیا دراسپانیا، درکتاب خاطرات و یادداشتهای روزانه خود ، دریادداشت مورخ 30 اوت 37 چنین می نویسد:
« روسٌو[ سفیرایتالیا درمسکو] امروز به من گفت که شورویها به علت درگیرشدن درمسائل چین، می خواهند خودشان را از قضییه اسپانیا خلاص کنند و حمایتهایشان را به یک مینیموم کاهش دهند. این چشم انداز برای ما یک امتیاز بزرگ دربردارد.»
4- ازاین زاویه، مقاومت دموکراسی اسپانیا(دولت وملت ان) درمقابل کودتای فرانکوی فالانژ و تجاوز فاشیستهای ایتالیا/آلمان به خودی خود خدمت گرانقدری بود به دموکراسی و اروپای دموکراتیک آن زمان. ولی دولتهای حاکم براین دموکراسیها، به ویژه دولت بالدوین و سپس انگستان امدادی به حفظ دموکراسی اسپانیا نرساندند. حتی وینستون چرچیل هم با تز « عدم مداخله» موافق بود! سرانجام بعد ازسه سال جنگ داخلی و قربانی شدن دموکراسی ملت اسپانیا، برای مدت 35 سال بعد یک رژیم دیکتاتوری فالانژیستی بر ملت و کشوراسپانیا حاکم شد و سوای قربیان بی شمار، میلیونها نفرازمبارزان و آزادیخواهان نیز مجبوربه مهاجرت شدند.
5- دولت جبهه خلق جمهوری اسپانیا به لحاظ مصالح سیاسی- نظامی خود از مادرید به شهربندری والنسیا درشرق اسپانیا کوچ کرده بود.
6- ایدن , خاطرات,… ص 532,
7- همان جا، 533,
8- همان جا، ص 534 ،
9- یادداشت 2سپتامبر1937 درکتاب« یادداشتهای روزانه چیانو 1937/38 »، ترجمه های انگلیسی، آلمانی ،
دسیسه موسولینی درآن زمان آشکارنبوده است. ولی بعدها که همه این نوشته ها و اسناد علنی دردسترس عموم قرارمی گیرند. ایدن راجع به همین یادداشت دوم سپتامبرچیانو تفسیرجالبی می کند:
« دراین یادداشت با یک مثال کامل ازشیوه های عمل دیکتاتورها مواجه هستیم: اول یک قربانی انتخاب می شود[مصر] ، مورد حمله قرارمی گیرد و بعد، طی حمله های دیگر اعلام می کنند که همان قربانی خودش تحریک کننده و پروکاتور بوده است!»
10- ايدن, خاطرات, ص 537،
11- همان جا، ص 535,
12- گراف چیانو دریادداشت 8 سپتامبر خاطراتش می نویسد:
«ما ( و آلمان) نمی خواهیم کاری با نی یون داشته باشیم. برعکس، حاضریم مسأله [بحران مدیترانه] را درنشست کمیسیون عدم مداخله درلندن بحث کنیم.»
13- ایدن در همان کتاب خاطرات سیاسی اش، ص 543,
14- گراف چیانو درهمان کتاب یادداشتهای روزانه اش،
15- همان کتاب ایدن، ص 543 ،
16- همان جا، ص 545،
حال این واکنش اعضای جامعه ملل را مقایسه کنید با موضع چمبرلین و چند وزیری که درکابینه وی کماکان خواهان امتیازدادن به دوچه بودند! جالب است که به نوشته ایدن، چمبرلین حتی درآخرین ساعات کنفرانس نی یون نیز تلاش داشته مانع قاطعیت شود. به این ترتیب که نامه ای می نویسد به ایدن و تحت عنوان این که می باید «مراعات نظرجناح دیگر» را هم کرد، خواستارطرح و راه حل دیگری می شود. ولی این نامه موقعی به ایدن می رسد که قرارداد نی یون و نقشه اجرائی آن به تصویب همه طرفها رسیده بود. بعداً چمبرلین ، به ناچار، نامه تبریک کوتاهی به ایدن می نویسد و موفقیت او را درنی یون تبریک می گوید.
17- یادداشت مورخ 15 سپتامبر چیانو درهمان کتاب فوق الذکر،