به مناسبت دهمین سالگرد انقلاب مصر!

 

محسن ابراهیمی :

25 ژانویه امسال دهمین سالگرد شروع انقلاب مصر است. انقلابی که جرقه اش را کارگر دستفروشی به نام محمد بوعزیزی در تونس زد. جوانی که وقتی ماموران نظام مافیایی بن علی گاری دستفروشی اش را مصادره کردند و اجازه ندادند حتی با دستفروشی نان سفره یک خانواده تهیدست کارگری را تامین کند، جسم و جانش را به شعله های آتش خشم و نفرت و استیصال سپرد. شعله هایی که زبانه کشید و آتش در کاخهای ستم دیکتاتورهای منطقه انداخت. دیکتاتورهایی که شغلشان حفاظت از منافع اقلیت میلیاردر در مقابل میلیونها انسان فقر زده بود. شعله های آتشی که بوعزیزی در تونس بر جان خود انداخته بود، در میدان تحریر قاهره به مشعلهایی سوزانی تبدل شد و به جان باندی افتاد که به سرکردگی مبارک 85 میلیون مردم مصر را چندین دهه زیر پا لگدمال کرده بودند.

کسانی که در لحظات به یاد ماندنی 2011 به میدان تحریر خیره شده بودند میدانند که این میدان به قلب تپنده یکی از شکوهمندترین و قدرتمندترین اعتراضات سیاسی برای عدالت و برابری و آزادی و حرمت انسانی در اول قرن 21 تبدیل شد. انقلاب مصر که قلب گرمش میدان تحریر بود، در همان 17 روز اول دیکتاتور را ساقط کرد و به اولین هدفش رسید اما در نیمه راه متوقف شد. به پیروزی نهایی نرسید. نتوانست آرمانهای انسانی توده های تهیدست و تحت ستم و مردم بپاخاسته مصر را متحقق کند. نتوانست مصر را از چنگال میلیاردرهای مفتخور و نظام سیاسی فاسد و ساختار سیاسی مستبد تماما رها کند. اما آن زمینه های اقتصادی و سیاسی که موجب انقلاب شده بودند همچنان هستند و به تبع آرمانها و آرزوهایی که میدان تحریر را خلق کردند برسرجایشان هستند و بی تردید جنبش برای تحقق آن آرمانها و آرزوها زیر پوست جامعه در جریان است و دنبال شکافی برای بازگشت به سطح جامعه و ادامه تلاش برای زندگی انسانی است.

مساله این است که تجربه انقلابات 2011  و مشخصا تجربه مصر سرشار از آموزش برای نسلی است که خود بازیگر آن انقلابات بودند و امروز میتوانند با کمی فاصله به جبنش خودشان،  به مبارزه شورانگیزی که پیش بردند، به نقطه ضعفها و نقطه قدرتهایشان نگاه کنند و این بار قدرتمندتر و آگاهتر نسبت به موانع راه و ملزومات پیروزی، مبارزه حق طلبانه شان را پیش ببرند.

لازم است به مناسبت دهمین سالگرد انقلاب مصر در مطلبی جداگانه به موانعی که در مقابل انقلاب مصر بودند و به درسهایش پرداخت. در این فرصت و در ده روز باقیمانده به شروع انقلاب مصر در 25 ژانویه 2011، مایلم هر روز یکی از سلسله یادداشتهایم در آن روزهای سرشار از اعتراض و همبستگی و شور و شوق رهایی از اسارت و بندگی و تبعیض را مجددا منتشر کنم. بعضی از این یادداشتها فقط روی اتفاقات یک روز معین مکث کرده است اما جدا از یادداشتهای مربوط به روزهای قبل و بعدش هم قابل انتشار است.

لازم به ذکر است که در باز انتشار این یادداشتها در موارد بسیار جزیی اصلاحات تایپی و انشایی انجام گرفته و گاها جملاتی برای تدقیق اضافه شده اند.

15 ژانویه 2021

لحظه های انقلاب مصر: روز سیزدهم

(4)

میدان تحریر: کشمکش ارتش و انقلاب!

 

کشمکش انقلاب و ضد انقلاب در لحظه حاضر ظاهرا در چهار جبهه پیش میرود: میدان تحریر، “اپوزیسیون”، کریدورهای حکومت و محافل حکومتی در غرب. اما عملا و به طور واقعی اینجا دو جبهه هستند که در مقابل هم صف آرایی کرده اند. میدان تحریر به نمایندگی از انقلاب و برای  تغییر و کریدورهای دولت و محافل حاکم غرب و “اپوزیسیون” به نمایندگی از ضد انقلاب و برای حفظ نظام.

اینجا میخواهم فقط به دو اتفاق در جبهه میدان تحریر اشاره کنم.

همسبتگی علیه حکومت!

رسانه ها تصویر میدهند که در میدان تحریر اقشار مختلف و مردم از هر جریانی حضور دارند: مسلمانان، مسیحیان، مارکسیستها، جوانان، پیران، زنان و کارگران. حتی لحظاتی را نشان میدهند که مسلمانان حفاظ درست کرده اند تا مسیحیان با خیال راحت عبادت کنند و از این تصاویر شگفت زده شده اند! از این بگذریم که شاید میدان تحریر با این حرکتش عملا دارد به بمب گذاران اسلامی در اسکندریه دهن کجی میکند که چندی پیش تعداد زیادی را در کلیسایی به خون کشیدند. اما شگفتی رسانه ها قابل درک است. یادشان نرفته است که چگونه دموکراسی خونین موشکی آمریکا در عراق میدان را شخم زد تا گنگها و گنگسترهای قومی و مذهبی جامعه را به خون بکشند و همین رسانه های رسمی هم این تخاصم خونین را به حساب ماهیت و روحیات قومی و مذهبی مردم این منطقه گذاشتند و از این همه “توحش مردم خاورمیانه” در اول قرن بیست ویک انگشت حیرت گزیدند! همین رسانه ها هستند که امروز از اتفاقات میدان تحریر حیرت زده میشوند چون عملا می بینند که تصویر بدقت مهندسی شده دول غرب از روحیات و مردم این منطقه یک شیادی سیاسی نفرت انگیز بوده است! می بینند که وقتی مردم زمام امور زندگیشان را حتی در یک میدان بدست بگیرند همدیگر را به نام مذهب و قومیت نمی درند. دیدند که تخاصم و خشونت  و خونریزی قومی – مذهب کار حکومتهاست نه مردم!

آنچه که در میدان تحریر میگذرد جای شگفتی نیست. میدان تحریر الان قلب تپنده انقلاب است و در قلب تپنده انقلاب انسانها نمیتوانند به خاطر افکار و و عقاید و مذهبشان مورد تعرض قرار گیرند. یک رکن مهم آرمان انقلاب مصر این است که به بساط تقسیم انسانها به اسلامی و مسیحی، مذهبی و غیر مذهبی، و مهمتر از این آزار انسانها به خاطر افکار و عقایدشان نقطه پایان بگذارد!

ارتش دستش را رو میکند و معترضین مقاومت میکنند!

میدانید که ارتش سعی کرده است در سیمای پلیس خوب ظاهر شود تا نظام را نجات دهد.

اما در میدان تحریر، امروز اتفاق مهمتری رخ داد که قابل توجه است: در حالیکه، انقلابیون حاضر در میدان، با سنگهای خونین باقیمانده از تهاجم شترسواران حکومت در “چهارشنبه خونین”، نمایشی از هنرهای تجسمی راه انداخته بودند، ارتش به دو حرکت دست زد: اولا، تانکهایش را به سمت میدان روانه کرد با این توجیه که میخواهد بخشی از میدان را برای “فعالیتهای بعدی” باز کند! ثانیا، از انقلابیون میدان خواست که باریکادهای اطراف میدان را برچینند چون دیگر نیازی به این سنگرها نیست! معلوم نیست چگونه نیاز انقلاب را یک نهاد عمیقا ضد انقلابی تشخیص داده است؟ انقلاب، این دو حرکت ارتش را فورا مشکوک تلقی کرد و در مقابلش  ایستاد و با مقاومتش اعلام کرد: میدان تحریر سنگر انقلاب است؛ محل نمایش قدرت انقلاب است؛ باریکادهای اطراف میدان هم حفاظی در مقابل تعرض بعدی نظامی است که مورد تعرض انقاب است. اعلام کرد که نه میدان را پس میدهد و نه باریکادها را. معترضین جسور میدان تحریر در مقابل تانکهای ارتش دراز کشیدند تا از هرگونه حرکت بعدی ارتش برای بازپس گرفتن میدان تحریر ممانعت کنند. این مردم جان به لب رسیده و مصمم با این حرکت به سران ارتش اعلام کردند که اگر میخواهید برخلاف ظاهری که تا الان نشان داده اید به حریم انقلاب تجاوز کنید، باید از روی جنازه ما رد شوید!

و به این ترتیب، صف انقلاب، هم میدان تحریر و هم باریکادها را به طور کامل حفظ کرد. انقلاب که در چهارشنبه خونین در مقابل شترسواران شخصی پوش و چماقدار حسنی مبارک  به میدان تحریر مقاومتی شور انگیز سازمان داده بود؛ این بار هم دست ارتش تاتک سوار را از دست اندازی به این سنگر مقاومت و تعرض انقلاب عقب زد.

در باره نقش میدان تحریر و نقش ارتش در سطح ماکرو باید مفصلتر صحبت کرد.*

6 آوریل 2011 – بعد از ظهر یکشنبه،  بوقت قاهره