به یاد اعضای زندانی کانون نویسندگان ایران رضا خندان‌، بکتاش آبتین، کیوان باژن، گیتی پورفاضل و آرش گنجی!

 

بهرام رحمانی  :

مقدمه


انتشار نظر، انتقاد و خواست‌های مدنی و سیاسی در جوامع برخوردار از آزادی بیان شیوه‌ای مرسوم است و کسی بابت آن نه تنها بازداشت که مواخذه هم نمی‌‌شود. در ایران اما این معمول‌ترین شکل آزادی بیان، این پایه‌ای‌ترین حق آدمی با دستگیری و زندان پاسخ می‌گیرد. فارغ از قضاوت در باره‌ محتوای تولیدات فرهنگی، انتشار آن حق هر شهروند است و مقابله با آن سرکوب آزادی بیان.

اما جمهوری اسلامی ایران، نه تنها هیچ‌گونه انتقاد و مخالفتی را تحمل نمی‌کند بلکه حتی منتقدان و مخالفان خود را زندان و شکنجه و اعدام و ترور هم می‌کند. بنابراین در حاکمیت چهل و دوساله این جمهوری جهل و جنایت، مطلقا آزادی بیان و اندیشه و فعالیت مستقل متشکل خطرناک بوده است اما با این وجود، جنبش‌های اجتماعی و بسیاری از نویسندگان، روزنامه‌نگاران، هنرمندان و هم‌چنین فعالین سیاسی و اجتماعی مرعوب این فضای رعب و وحشت و وحشی‌گری جمهوری اسلامی نشده‌اند و آگاهانه بهای این جسارت و استقامت و فعالیت پیگیر خود را نیز می‌پردازند!.

کانون نویسندگان ایران تنها تشکل نویسندگان مستقل و آزادی‌خواه و برابری‌طلب ایران است که پشت سرش بیش از نیم قرن فعالیت پرافتخار دارد. درست به دلیل همین آزادی‌خواهی و برابری‌طلبی، کانون همیشه زیر تیغ سرکوب و سانسور حکومت‌ها قرار داشته و به طبع آن نمی‌توانسته به طور پیوسته و پیگیر فعالیت کند. این گسستگیِ زمانی، فعالیت کانون را ناگزیر به سه دوره جدا از هم تقسیم کرده است: اول از ۱۳۴۷ تا ۱۳۴۹، دوم از ۱۳۵۶ تا ۱۳۶۰، و سوم از ۱۳۶۹ تا کنون.

اما بحث مهم‌تر و اساسی‌تر در باره کانون نویسندگان ایران نوع و ماهیت و اهداف این تشکل دموکراتیک نویسندگان و مترجمان و پژوهش‌گران است. اعتلای فرهنگی جامعه از راه دفاع پیگیر از آزادی بیان و نشر و گسترش انواع و اقسام اندیشه‌ها و عقاید، و مبارزه بی‌امان با سانسور و سرکوب برای رشد و شکوفایی فرهنگ بالن

ادامه مطلب