حسین جعفری:
از قرار، کشورهایی که سرنوشت سوریه را دردست دارند، به این فکر افتاده اند که خود را از بشاراسد آسوده کنند اما آنها نگران دوره بعد از اسد هستند و کری نیز با نگرانی وخیال ناراحت گفته است: باید به فکر پیداکردن جایگزینی برای اسد باشیم.
به اعتقاد من اگر حسن نیت دربین باشد، با یک انتخابات درست و حسابی که زیر نظارت دقیق سازمان ملل و نمایندگان چند کشور، ازجمله آمریکا و روسیه صورت گیرد، قطعا میتوان شخص مطلوبی را برای ریاست جمهوری سوریه انتخاب کرد.
اصولا اسد، ازابتدا هم شخص بسیار نامناسبی برای اداره سوریه بود. البته پدراو حافظ اسد آدم بسیار سیاس، بندبازی ماهر، باهوش و بهموقع شخصی با انعطاف بود که میدانست کجا کوتاه بیاید وعقب نشینی کرده و امتیاز بدهد و کجا یک تنه دربرابر کشورهای عربی بایستد و برنده هم بشود. مثلا هزینهای را که او برای مقابله با اسرائیل درطول تمام مدتی که برسرکاربود، تقبل کرد، مقایسه کنید با هزینه بقیه کشورها که دراین راه تلف کردند. اسد برای مقابله با اسرائیل و پس گرفتن بلندیهای جولان حتی یک تیر هم به هدر نداد. نمونه سیاست بسیار درست و بجای او، رابطه ایست که با جمهوری اسلامی درآن شرایط حساس اتخاذ کرد وتا میتوانست از مزایای آن هم خود برخوردار شد و هم فرزند بی دست و پایش، البته همه ازخزانه مملکت ما به زیان و ضرر مردم کشورما.
اگر آن حادثه برای پسر وجانشین حافظ اسد پیش نمی آمد، قطعا اکنون بشاراسد به حرفه ای اصلی اش مشغول بود و چه بسا درآن حرفه نیز، مانند شغل فعلیاش، پزشک موفقی ازآب در نمیآمد.
ازهمین روی باردیگر تاکید میکنم اگر حسن نیت برای حل مشکل سوریه دربین باشد که هم بهنفع جامعه جهانی است، هم به نفع آمریکا و شوروی، به ویژه کشورهای اروپای غربی، معضل سوریه به خوبی قابل حل است وبا موفقیت هم توام خواهد شد. اما حکومت تازه باید بدون دخالت قدرتهای بزرگ، اما زیر حمایت نظامی آنها تقویت شود. شاید اقامت دائمی نیروهائی مرکب ازکشورهای گوناگون زیر نظارت سازمان ملل، برای مقابله با خطرهای احتمالی ضروری باشد. معضل اصلی در سوریه داعش است که خطری است بسیار بزرگ هم برای منطقه و کشورهای آن و هم برای اسلام و اروپا. اما فراموش نشود که داعش با حادثهای که روز جمعه آفرید، تقریبا میتوان گفت که گورخود را کنده است. همان بلائی برسر داعش نازل خواهد شد که پس از حمله سپتامبر بر دوقلوهای نیویورک، برسر القاعده نازل شد.
اکنون دنیا به این نتیجه رسیده است که باید نسل داعش کنده شود، هرچه زودتربهتر، آنها مخل تمدن بشری بوده خطری جدی به شمار میروند. البته اگر کارخانههای سازنده و دلالان فروش اسلحه بگذارند که آرامش به سوریه بازگردد. به هرحال باز تاکید میکنم اگرنیت خیر برای حل معضل سوریه دربین باشد ونه البته گرفتن سهم ازاین کشور بدبخت و مردمان آسیب دیده آن به بهانه کمک به سوریه، قطعا معضل سوریه قابل حل است.
یکی از ماموریت های اصلی پوتین در سفر به تهران مجاب کردن رهبرجمهوری اسلامی است که تا او دست از حمایت پسرخوانده خود بردارد که وقتی او گفته بود بشار اسد برای من مثل مجتبی است و باید تا میتوانیم ازاو حمایت کنیم که درقدرت بماند. البته بشار کربزی و سنگدلی فرزند آقا را ندارد و مجتبی از جنمی دیگراست تا جائی که حتا کشت و کشتار تابستان ۸۸ او را راضی نکرده و معتقد بود که باید تمام مخالفان را درآتش انداخته میسوزاندند و ازشرآنان خود را خلاص میکردند.
ترکیه، عربستان و جمهوری اسلامی نیز باید و حتما ازسوریه کناربکشند وعربستان و بقیه کشورهای عربی اگر خواستند همتی به خرج دهند، شاید بتوانند با کمک های بلاعوض مالی، به اقتصاد از پا افتاده ولرزان و تقریبا ازبین رفته سوریه ر تا مدتی یاری داده و تقویت کنند. ازقبیل همان کمکهائی که به مصر میکنند و تقریبا بدون چشم داشت قابل توجه ازمصر.
من نیز امیدوارم که تشکیل دولتی ملی و به دنبال آن انجام انتخاباتی زیر نظر موئلفین و نمایندگان سازمان ملل راه حلی باشد برای باتلاقی که درسوریه ایجاد شده و بسیاری را در خود فرو می برد.
از سوی دیگر، باز هم امیدوارم در تحلیل خود، زیاده راه خطا نرفته و خوشبینی بیش ازحد، ازخود نشان نداده باشم. در نهایت، باز تاکید میکنم که حل معضل سوریه به نفع تمام کشورهاست و همه از این موضوع سودمند خواهند شد و اگر این طرح صورت تحقق به خود بگیرد، باید این راه حل برای سوریه را حقیقتا «برد-برد» نامید.