حضرت خضر، چپ ما، و جبههء ملی

سام قندچی :

مرحوم پدرم در کودکی قصه ای برای ما می گفت که حکایت چپ و جبهه ملی در انقلاب ایران است. می گفت مردی هر روز صبح زود از خواب بر می خاست و کوچه را جارو می کرد چون شنیده بود اگر 40 روز این کار را بکند حضرت خضر پیامبر ظاهر می شود و هر آروزیی را داشته باشد، برآورده میکند. همسرش هم که اعتقادی به این حرفها نداشت هر روز از او می پرسید “چی شد، حضرت خضر را امروز دیدی؟،” او هم با سری افکنده می گفت، خیر! اما یک روز صبح وقتی داشت کوچه را جارو می زد پیرمرد ژنده پوشی را دید که از کوچه رد می شود. به او گفت زودتر برو که منتظر حضرت خضرم. پیرمرد گفت که من خود حضرت خضرم. مرد تصور کرد که پیرمرد شوخی می کند و نگاهی به درب باز خانه خود انداخت و به بیلی که در کنار حیاط داشت، اشاره کرد و گفت اگر حضرت خضر هستی این بیل را به پارو تبدیل کن. لحظه ای نگذشت که بیل به پارو تبدیل، و پیرمرد هم غیب شد. مرد وقتی مثل هر روز به خانه بازگشت، همسرش مثل همیشه از او پرسید “چی شد، امروز حضرت خضر را دیدی؟” او هم در پاسخ گفت بله دیدم. همسرش پرسید آرزویت مستجاب شد؟ مرد هم ماجرا را تعریف کرد. همسرش گفت پس از اینهمه زحمت عجب موفقیتی داشتی، بیل چند صد تومانی را با پاروی چند تومانی عوض کردی!

سی و هشت سال است که رژیم قرون وسطایی رژيم اسلامی در ایران حکمرانی می کند و از دومین سال رسیدن به قدرت، اساساً چپ، جبهه ملی و بقیه سکولارهای ایران را در عرصه سیاسی ایران حذف کرده است، اما اکثریت چپ و جبهه ملی از جناح های مختلف رژیم اسلامی حمایت کرده اند، اول از دانشجویان خط امام و تظاهرات در برابر سفارت آمریکا و بعد هم حمایت از سازمان مجاهدین خلق(1) و دست آخر هم حمایت از اصلاح طلبان. اصلاح طلبان اسلامی هر مشکلی که با رژیم داشته اند به هرحال همه این سالها در قدرت سیاسی سهیم بوده اند. هشت سال سید محمد خاتمی مهمترین شخصیت اصلاح طلب ایران، رییس جمهور کشور بود. شخصیت دیگری که به هر حال مورد حمایت اصلاح طلبان بوده یعنی مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی، پیش از خاتمی دو دوره رییس جمهور بود و در همه دوران حیات خود نیز در قدرت شریک بود، اما چپ، جبهه ملی و بقیه سکولارها که نه اجازه دارند حزبی قانونی در ایران داشته باشند و نه نماینده مجلسی شوند، در نتیجه باید گفت که بدتر از اصلاح طلبان اسلامی عمل کرده اند چون اصلاح طلبان بالاخره حمایتشان از رژیم رژيم اسلامی در داخل و خارج کشور به معنی داشتن سهمی در عرصه قدرت سیاسی جامعه بوده است. جالب توجه است که هر روز در ایران افراد مختلفی به دلائل سیاسی به زندان می افتند و خبرش در رسانه های فارسی زبان بین المللی حتی مطرح نمی شود(2)، در صورتیکه چند روز پيش تا فائزه هاشمی بازداشت شش ماهه می گیرد، فوراً صدای آمریکا خبر را منتشر می کند(33). منظورم این نیست که نباید از فائزه هاشمی حمایت کرد، منظورم زبونی اکثریت سکولارهای ماست که برای خود ارزشی قائل نیستند.

بعد دلیل می آورند که این رژیم رژيم اسلامی در مقابل امپریالیست های آمریکا و اروپا ایستاده است. اگر آمریکا و اروپا انقدر بد است چرا خود این دوستان نمیروند در کوبا و ویتنام زندگی کنند. تازه حتی کره جنوبی که کشوری کوچک و آسیایی است بیش از ایران مستقل است، قوانین گمرکی را به نفع خود برقرار می کند، و مردم قادر بودند رییس جمهور خود را همین تازگی به دلیل تخلف از قانون، به زیر کشند، و صاحب بزرگترین شرکت کشور یعنی سمسانگ را به دلیل فساد مالی توقیف می کنند و او باید خسارت بپردازد. چرا فکر می کنیم با اسلامگرایی به استقلال رسیده ایم. سکولاریسم را هم که از دست داده ایم و دموکراسی هم که گویا یعنی روسری بجای چادر. خیر با اسلامگرایی راهی را رفته ایم که طالبان به افغانستان تحمیل کرد و شکست خورد، داعش تلاش کرد در سوریه و عراق تحمیل کند و شکست خورد، اما در ایران به رغم همه توسری که داعش شیعی برسر چپ و جبهه ملی زد، به برکت حمایت اکثریت چپ و جبهه تحت لوای کمک به اصلاح طلبان، رژیم اسلامگرا توانست نه تنها در قدرت بماند، بلکه در صحنه بین المللی نیز قوی تر شود.

واقعاً باید به حال سکولار های ایران، بویژه چپ ایران گریست که اکثریت آنها نه تنها در مطبوعات خود بلکه هر جایی نظیر صدای آمریکا در رسانه های فارسی زبان بین المللی نفوذی داشته اند، به مشاوران رژيم اسلامی تبدیل شده اند(4). لطفاً به مصاحبه های آنها در آن رسانه ها درباره مسائل مختلف دقیق گوش کنید. مرتب رژيم اسلامی را نصیحت می کنند که این کار و آن کار را بکند و برخی از آنها هم به روشنی می گویند که اپوزیسیون نیستند و باز هم بعنوان سخنگویان اپوزیسیون به آن برنامه ها دعوت می شوند، یکبار هم نمی گویند که در همه زمینه هایی که بحث می کنند، آنچه اینها امیدوارند که رژیم با مشاوره آنها انجام دهد، مثلاً تقلیل حمله به بد حجاب ها، جامعه ایران بیش از 50 سال قبل از رژيم اسلامی، آزادی نوع لباس داشته است. بعد هم متعجب هستند که چرا هنرمندان ایرانی در لوس آنجلس نوستالژی رژیم پهلوی را دارند. اگر این سکولارها، خودشان قدری عقل داشتند می دیدند که نه تنها در تعویض رژیمی سکولار به رژیمی واپسگرا نقش داشته اند بلکه بعد از آن هم در همه این 38 سال به مشاوران نابود کنندگان جامعه سکولار در ایران تبدیل شده اند و همکاران قاتلان اصلاح طلب خود شده اند(5).

به امید رژيم آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران

سام قندچی، ناشر و سردبیر ایرانسکوپ

http://www.iranscope.com

http://www.ghandchi.com

بیست و ششم اسفند ماه 1395  –   March 17, 2017

_____________________________________________________

1 1. مجاهدین درون اپوزیسیون نیست، داعش شیعی است
http://www.ghandchi.com/1332-mko-shiite-daesh.htm
Mojahedine Khalgh, a Shiite Version of Daesh
http://www.ghandchi.com/343-MKOEng.htm

 

  1. حکم اعدام مرجان داوری و بیانیه جدایی کامل حکومت و مذهب در ایران
    http://www.ghandchi.com/1345-marjan-davari.htm

 

  1. فائزه هاشمی دوباره به ۶ ماه زندان محکوم شد
    http://ir.voanews.com/a/iran-human-rights-faezeh-hashemi/3770411.html

 

  1. چرا ستاره درخشش انتخاب بدی برای مدیریت صدای آمریکا بود
    http://www.ghandchi.com/1347-setareh-derakhshesh.htm
    Why Setareh Derakhshesh was a bad Choice for a VOA Director
    http://www.ghandchi.com/1347-setareh-derakhshesh-english.htm

 

  1. از انقلاب ارتجاعی 57 تا قهقرای اصلاح طلبی نود و چهار
    http://www.ghandchi.com/1135-ghahgharaaye94.htm

 

http://www.ghandchi.com/1351-chap-jebhemelli.htm