علی سلطانی :
شاهنامه فردوسی، از سکولاریسم رستم ، تا داعش اسفندیار.
فردوسی،یک قهرمان و شاعرملی، فیلسوف هومانیست،ویک پیامر ایرانی است.
تاریخ تولد و مرگ فردوسی،خالق کتاب شاهنامه را بین سالهای 934-1026 میلادی گمان زده اند،در دانشنامه های غربی ولی زمان بین 940-1020م. را ثبت کرده اند.او شاعر کلاسیک ایرانیان،حماسه سرا، استاد زبان هنری،و چهره ای ملی و نبوغ آمیز چون زرتشت است.کتاب شعر شاهنامه یک حماسه ملی قهرمانی است که بین سالهای 982-1014 میلادی سروده شده. این کتاب طبق اسناد غربی، با 55هزار بیت شعر بعد از کتاب شعرحماسی هندی “مهاباهاراتا “بزرگترین حماسه ملی جهان است که بشکلی شاعرانه هنرمندانه و بر اساس اسطورهها و افسانه های فرهنگ ایرانی؛ودر پایان بشکل تاریخی و واقعگرایانه،بخشی از تاریخ پرفراز و نشیب فلات ایران و ساکنین آنرا توصیف میکند.آغازاین کتاب با داستان تشکیل کره زمین شروع و پایان آن با انقراض سلسله ساسانیان در سال 651 م . خاتمه می یابد.
موضوع اصلی کتاب شاهنامه،اعمال قهرمانی شاهان باستان ایران و سوارکاران و جنگجویان و عیاران و شوالیه های آنان است.گزارش اعتراض و شورش های توده ای دهقانی در یک جامعه طبقاتی فئودالی علیه دیکتاتورها و حاکمیت بیگانه و جنگ و نبرد ابدی میان نیکی و بدی که اغلب با پیروزی نیکی خاتمه مییابد، از دیگر موضوعات این کتاب است.گرچه زبان شاهنامه امروزه طبیعتی “آرکائیک” دارد ولی در طول قرون گذشته تاثیرمهمی روی تحولات زبان و ادبیات فارسی داشته است.موضوع اصلی کتاب گزارشی است پیرامون تاریخ ایران با کمک اطلاعات شفاهی واسناد کتبی.
علاقه فردوسی به حوادث و دورانهای عیاری و شوالیه گری کهن،عشق به عظمت وطن،غم اصالت و نظافت زبان مادری بعنوان وسیله ای برای حمل و نقل فرهنگی، مبارزه با هجوم بیگانگان عرب و ترک و توران و روم و هند،در این کتاب بصورت شعربیان شده اند.درزمان فردوسی هرج و مرج های سیاسی،جنگ با اقوام ترکمن مهاجم آسیای میانه،که فرهنگ و کشور ایران را بخطر انداخته بودند،از دیگر موضوعات کتاب است.فردوسی نبوغ شاعرانه اش را درخدمت مردم و خلق خود قرار داد. او استاد شخصیت پروری ادبی روایتی و میدان نبرد است و با تکیه بر احساسات انسانگرایانه عمیق خود قادر است شرایط و حالات قهرمان را در میدان جنگ احساس وبیان کند. زبان آهنگین،توانایی توصیف محیط و طبیعت و میدان نبرد موجب شد که او شاعر خلقی ایرانیان گردد.
کتاب شاهنامه شامل 50 بخش است با طول و حجم های مختلف درباره شاهان پیشین ایران و جنگ هایشان با همسایه ها و مخالفان. این اثر را میتوان همچون یک رمان هیجان انگیز نیز مطالعه کرد.نبرد رستم، قهرمان ملی با مخالفان و رقیبان و دیوها و اژدهاها از جمله جالبترین اشعاراین کتاب است.یکی دیگرازاشعارداستانی جالب وپرهیجان این کتاب داستان زندگی اسکندر مقدونی است که فردوسی او را شاهزاده ای ایرانی معرفی میکند تا احساسات و غرور ملی ایرانیان را جریحه دار ننماید. بخش پایانی کتاب شاهنامه که تاریخی و واقعگرایانه است به موضوعاتی مانند کشف شطرنج،تحول استراتژی جنگی،توطئه های درون دربار،لذ ت شکار،کشفیات علمی و فرهنگی،فقز و نیاز تودههای مردم، و هنر دیپلماسی میپردازد.غالبا شرح و توصیف های تاریخی حوادث از طریق موضوعات جدید مانند ناپایداری سعادت و شکایت از جبر سرنوشت،قطع میشوند. او فراموش نمیکند که مهمترین هدف زندگی باید رضایت و موفقیت و سعادت دولت حاکم باشد. گوته مینویسد گرچه تمایلات اصلی کتاب تقویت وحدت و غرور ملی است با اینهمه شاعر، صفات ایرانیان را هنرمندانه و با کمک شعر نیز بیان نموده و به نقد میکشاند. در اروپا بخش هایی از این شاهکار فرهنگی هنری تاریخی تمام ادبیات شرق، از دوره رمانتیک مورد احترام بوده و ترجمه شده چون حجم کتاب غالبا برای مترجم و خواننده عظیم بوده.
سومین منبع تهیه این مقاله، کتاب “شاهنامه،کتاب مقدس ایرانیان” در 360 صفحه، نوشته سهراب چمن آرا، محقق فردوسی و شاهنامه،ساکن امریکا است؛ که آن نیز خلاصه ای از کتب سایر شاهنامه شناسان؛از جمله کتاب ارشمند ایرج گلسرخی با عنوان “روایت شاهنامه به نثر” در 850 صفحه است که به صورت داستان و متنی خواندنی منتشرشده.
“چمن آرا” در معرفی کتاب خود مینویسد این کتاب روایتی مختصر از شاهنامه فردوسی به نظم و نثر،ارزشمندترین گنجینه ادبی جهان وبزرگ ترین افتخار ادبی تاریخی وحماسی ایرانیان است.شاهنامه گنجینه ای مختلف از اندرزها و تعالیم اخلاقی انسان ایرانی نیز است.ازآنجمله نقل اشعار آشنای زیر است.
توانا بود هر که دانا بود ز دانش دل پیر برنا بود
میازارموری که دانه کش است که جان دارد و جان شیرین خوشست
خواننده فارسی زبان میتواند با کمک این کتاب با اسطورهها،داستانها و بخش هایی از تاریخ کهن سرزمین خود نیزآشنا گردد. این کتاب نه تنها سرگذشت مردم قدیم ایران بلکه تاریخ و فرهنگ مردمان کهنی است که در میهنی زیسته اند که از چین تا دریای مدیترانه وسعت داشته. ما ایرانیان بخاطر احیای هویت ایرانی و زبان فارسی بعد از حمله اعراب مدیون فردوسی هستیم. او در این مورد میگوید
از آن پس نمیرم که من زنده ام که تخم سخن من پراکنده ام
هرآنکس که دارد هش و رای و دین پس از مرگ بر من کند آفرین
“چمن آرا” در کتاب خود اشاره میکند که شاهنامه داستان شاهان نیست بلکه مجموعه کارنامه هایی است که داستان اجداد ماست و این که چطور زیستند،چگونه جنگیدن،برای پیروزی نیکی بر بدی چگونه قیام کردند،چگونه از طبیعت آموختندو آنرا رام کردند و چطور با جان و تن شان این سرزمین اهورایی را حفظ کردند.مطالعه شاهنامه انسان را به سه شعارمهم دین زردشت؛ یعنی گفتارنیک،کردارنیک،پندارنیک،بیش از هر کتاب دیگر تشویق میکند.نویسنده این کتاب ،با الهام از کارهای پر ارزش محققان دیگر ایرانی شاهنامه را خلاصه نموده تا بقول خودش جوانان را حداقل با روایتی ازداستانهای شاهنامه آشنا کند و آنان را متوجه و جلب عظمت این شاهکارفردوسی نماید.اوتعداد اشعار شاهنامه را حدود 60 هزاربیت شعر اعلان نموده و پیرامون اوضاع آن زمان ادامه میدهد که بعد از شکست ایران در جنگ قادسیه، ایرانیان به مدت 50 سال مقاومت کردند تا اسلام را پذیرفتند ولی هرگز برتری زبان و فرهنگ عرب را نپذیرفتند. فردوسی 4 قرن بعد از حمله اعراب در زمان سلطنت” سلطان محمود غزنوی” شاهنامه را به ایرانیان تقدیم نمود.هویت ایرانی و زبان فارسی، زنده شدن دوباره خودرا از هزارسال پیش تاکنون مدیون فردوسی و کتاب شاهنامه است که درشعرزیرآمده
بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی
ملت ها همیشه با جمع آوری و تدوین افسانه ها،داستانها،وقایع تاریخی اشان، هویت ملی خودرا ماندگارنموده اند.
ازآن پس نمیرم که من زنده ام که تخم سخن من پراکنده ام
هرآن کس که دارد هش و رای و دین پس از مرگ بر من کند آفرین
ازجمله شاعران پیش از فردوسی باید از رودکی؛متوفی در سال 941 میلادی و دقیقی نام برد. دقیقی پیش از فردوسی حدود هزاربیت شعردر باره گشتاسب و زردشت و حمله ارجاسب به ایران،سروده بود که فردوسی آنها را در کتاب خود نیز نقل نموده. دز کتاب اخیر پیرامون بیوگرافی فردوسی اشاره شده که او در حدود سال 319 هجری شمسی در روستای باژ؛از توابع شهر توس در خراسان بدنیا آمد چون پدرش از زمین داران مرفه یا کلان بود، از تحصیلات لازم برخوردار شد و غیر از آشنایی با فلسفه یونان، با زبانهای عربی و پهلوی نیزآشنا بود.وی احتمالا در سال 398 هجری شمسی درگذشت.فردوسی پیش ازمرگ چند بار به عمرسپری شده خود نیز اشاره میکند
اکنون عمرنزدیک به هشتادشد امیدم به یک باره بر باد شد
اکنون سال ام آمد به هفتاد وشش غنوده هم چشم می فشارمش
بعد از مرگ فردوسی جنازه او بدلیل اختلافات فرقه ای مذهبی بین شاه و او ؛ شاه طرفدار فرقه حنفی بود,اجازه دفن در فبرستان شهر نیافت و مجبور شدند او را در باغ دخترش دفن کنند.ازآن زمان تاکنون آرامگاه وی چندین بار دستخوش ویرانی و حوادث شد تا اینکه در سال 1263 شمسی به دستور وهاب شیرازی،والی خراسان،محل قبر او را تعیین و ساختمان آجری رویش ساختند . سرانجام در سال 1347 شمسی محل دفن فردوسی بشکل زیبای امروزی بازسازی شد .
فردوسی سرودن شاهنامه را بر اساس شاهنامه ابومنصوری در سن چهل سالگی شروع نمود. شاهنامه ابومنصوری که به نثر بود،منبع گشتاسب نامه دقیقی نیز بود.سه شاعر مداح و بدیهه سرای رقیب وهم عصر فردوسی در دربار سلطان محمود عبارتند از عنصری،فرحی، و عسجدی؛ که سعی کردند با بدگویی فردوسی را در نظر شاه منفور کنند.
کتاب شاهنامه را میتوان به سه بخش یا قسمت تقسیم کرد.- در قسمت اول،دوران پیشدادیان؛ یعنی قسمت اسطورههای شاهنامه است که شباهتی میان کیومرث با آدم و سروش خجسته یا جبرئیل دارد.در هر صورت داستانهای افسانه ای شاهنامه بیشتر به حقیقت نزدیک هستند تا داستانهای افسانه ای کتاب تورات.
در قسمت دوم،که با آمدن کیقباد و شروع سلسله کیانیان است به تدریج از جنبه های اساطیری آنان کاسته شده و شخصیت شاهان و پهلوانان به واقعیت تاریخی نزدیک میشود. گروهی دوران کیانیان را منطبق با سلسله های ماد و هخامنشی بشمارآورده و معتقدند کورش همان کیخسرو و کی گشتاسب همان پدر داریوش است.در قسمت سوم،واقعیات تاریخی کاملا حقیقی با کمی افسانه مخلوط میشوند.در شاهنامه برای روحیه دادن به ایرانیان، اسکندر صاحب اجدادی ایرانی میشود که خداپرست و مسیحی نیز است در صورتیکه اسکندر مقدونی 4-5قرن پیش از ظهور مسیح میزیسته.
نویسنده این کتاب مدعی است که دیدگاه فردوسی در باره پیدایش جهان آنچنان خردگرایانه است که هیچ گونه مغایزتی با کشفیات نجومی و تئوری تکامل داروین در همین دوسه قرن اخیرندارد.این شاید بدلیل دوستی و یا آشنایی شاعر با دو هم عصرش یعنی بیرونی و رازی باشد. فردوسی ضحاک را از نوادگان اعراب معرفی میکند. بعضی از عیوب و صفات و خصوصیات امروزی جامعه ایرانی مانند شایعه پراکنی و غیبت و قضاوتهای عجولانه را میتوان در اشعار فردوسی یعنی در جامعه آنزمان هم دید.مثلا قهرمانی،سادگی و روحیه عارفانه ایرج و سیاوش را میتوان در مقابل بیرحمی و کینه خویی و حسادت و دهن بینی رقیب دید که چگونه تراژدی می آفریند.فردوسی نشان میدهد که چگونه حرص و طمع برای قدرت و مال و منال دنیا موجب میشود که حتی پدر به پسر رحم و مروت نکند. “چمن آرا” در کتاب خود میگوید،داستان رستم و اسفندیار یکی دیکر از داستان های آموزنده شاهنامه است که میتوان آنرا به مبارزه بین سکولاریسم رستم و ارتجاع داعشی اسفتدیار شبیه دانست.در داستان اسکندر،فردوسی وی را مسیحی و ایرانی نموده ولی زیرکانه در لابلای اشعارداستان به حکمرانان خونخوار زمان خود خصوصا به سلطان محمود تشبیه میکند.او اشاره میکند که اگر مردم در مقابل ظلم و بی عدالتی اعتراض نکنند،ظلم 1000سال دیگر نیز بر ایرانزمین حاکم خواهد بود.اعتراض کاوه آهنگر به ظلم “ضحاک ماردوش” و هم صدایی مردم با کاوه، موحب شد بالاخره حکومت ضحاک رانابود کنند.زندگی کیکاووس یکی از پرماجرا ترین و حماسی ترین داستانهای شاهنامه است. 150 سال پادشاهی او مملو از تندخویی و خودکامگی و حق نشناسی و رفتاری ناپدرانه و غروری شبیه اواخر سلطنت جمشید بوده است. داستان غم انگیز جناب” فرود” که شهرتی همپایه داستان رستم و سهراب،سیاوش،بیژن و منیژه،ندارد ولی یکی از قسمت های آموزنده این شاهکار ادبی است.در پایان شاهنامه فردوسی بلایی را که برسر ایران آمده و خواهد آمد در نامه رستم فرخ زاد به برادرش ونامه یزدگرد به مرزبان ایران بازگو میکند. با کمی تامل ازهرداستان شاهنامه چه اسطوره ای و چه واقعی تاریخی درسی آموخته میشود و نتیجه ای بدست می آید.انتهای سلطنت جمشید وآمدن ضحاک، سهمگین ترین تکرار و درس تاریخ در سرزمین ایران بوده است.
شاهنامه یکی از صادق ترین کتب تاریخی است که در زمان حاکمیت شاهی خودکامه تر و دیوانه تر از کاوس و خودخواه تر از جمشید و خونخوارتر از ضحاک چون” محمود غزنوی” و سردارانش بوده.دراین کتاب فردوسی با نهایت صداقت سستی ها و بیهودگی ها و خونخواری ها و تاراجها را بیان میکند بی آنکه بخواهد شاهی را جزآنچه بوده به ما به قبولاند.نیمه دوم شاهنامه با پادشاهی لهراسب شروع میشود. فردوسی این دانشمند و فیلسوف و شاعر و محقق و مورخ و عارف و هومانیست میتوانست ادعای پیامبری کند ولی نکردچون انسانی صادق و میهن پرست بود و اهدافی زمینی و این جهانی داشت.او در باره کتاب شاهنامه خود و روش عقل گرایی اش میگوید
خردمند کین داستان بشنود بدانش گراید، بدین نگرود
خرد رهنمای و خرد دل گشای خرد دستگیر به هر دو سرای
کتاب شاهنامه پر از زیباشناسی ادبی فلسفی و عناصر فرهنگی و اطلاعات مردم و بوم شناسی چند هزار ساله ایرانیان است.
از جمله شاعران کلاسیک و مشهور زبان فارسی بعد از فردوسی نام های ابدی زیر- ناصر خسرو متولد 1004 میلادی-عمر خیام متولد 1048 میلادی- نظامی متولد 1141 میلادی- عطار متولد 1142 میلادی- سعدی متولد 1215 میلادی- روحی متولد 1207 میلادی- نخشبی متولد 1215 میلادی- و حافظ متولد 1320 میلادی هستند.
فردوس پیرامون خدمت مهم خود به فرهنگ ایرانی و زبان فارسی میسراید
از آن پس نمیرم که من زنده ام که تخم سخن من پراکنده ام
هر آن کس که دارد هش و رای و دین پس از مرگ بر من کند آفرین
در طول مطالعه شاهنامه خواننده با اسامی ایرانی و باستانی زنان و مردانی برخورد میکند که با اسامی عربی اسلامی امروزی فرق دارند .از آن جمله- رودابه-فرنگیس-سودابه-تهمینه-فرشوشتر-منیژه-روشنک- شیرین- پوران دخت- آزرم دخت و غیره. از جمله اسامی مردانه آمده در این کتاب-خسرو-باربد-ساوه-شیروی-فرخ زاد- یزدگرد- ماهوی- طوس -سیامک-کیومرث-هوشنگ-جمشید-طهمورث-کاوه-فریدون-سام- دستان- مهراب-رستم-سهراب-اسفتدیار-نوذر-نریمان-پشنگ- گرسیوز- گلباد- اغریث-سلم-تور-گستهم- بارمان-ویسه- کشواد- طهماسب- زو- یزدان- کیقباد- فلون- ایرج- کاوس- کی آرش- کی پشین- کی آرمین- ایرج- افراسیاب- اولاد- تهمتن- زال-فرامرز-فرود-گشتاسب-لهراسب- بهرام- فریبرز- بیژن- رخ- بهمن- ساسان- داراب- دارا- اردوان-اشک- شاپور-مانی-نرس-هرمز- شنگل-بلاش-کسری-بوذرجمهر-طلحه- پرموده – و غیره هستند.
————————————————————
منابع-
1-Fremdsprachige Schrifttsteller,mayers taschenlexikon,1972,leipzig, S.205
2- Das Buch der 1000 Bücher,2005, Manheim Germany, S.353-354
3- کتاب مقدس ایرانیان شاهنامه فردوسی،به کوشش سهراب چمن آرا،شرکت کتاب،2014،لس آنکلس، صفخات1-50 و 340-353-362-241-188-251-331- و غیره