نشست‌های دکتر شاپور بختیار با شورای امنیت ملی در سال ۵۷

 

همنشین بهار :

گفت هر رازی نشاید باز گفت – جُفت، طاق آید گهی، گه طاق جفت
از صفا گر دَم زنی با آینه – تیره گردد زود با ما آینه

من ضعف دفاع از خویش ندارم و به دنبال تأئید عمومی برای طرز تفکر خویش نیستم

آنچه را می‌خواهم بگویم هم، برای دردمندان است. برای فرهنگ‌ورزان و دانشوران، نه کسانی که خود کاری نمی‌کنند اما
از اینکه دیگری کاری کند، ناراحت می‌شوند. و بقول بایزید بسطامی: طبع‌شان، به جهل مایل‌تر است از رنج به علم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بیش از مرتجعین پُرمدعای مغلوب، از ساواک نوشته و از یادمان‌ها غبارزدایی کرده‌ام. در هر دو نظام مُستبد، حبس کشیده، شکنجه شده، رنج و بی‌مروتی بسیار دیده‌، اما سر را سندان صبور کرده، باج به فلک نداده‌ام. دوری از میهن دلبندم نیز به نوع من تحمیل شد. پدر و مادرم که سالیان دراز، آوارهِ این زندان و آن زندان بودند، هر دو سر بر خاک نهادند و حتی نتوانستم بر سر مزارشان بروم. اما…
اما سینه از کینه شسته، و برای شکنجه‌گران خودم نیز طلب رحمت می‌کنم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اینها را گفتم تا نکته زیر را بگویم
از نگاه من شاپور بختیار، احمد میر فندرسکی، عباس قره‌باغی، مهدی رحیمی، احمدعلی محققی، امیر حسین ربیعی، ناصر مقدم و دیگرانی که نتوانستم صدایشان را در نوارهای گفت‌و‌گو، تشخیص دهم، میهن‌شان را دوست داشتند، هرچند نگاه و دیدگاه من و شما را نداشتند. می‌توان آنچه را در نشست‌های مزبور، آخرین رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور،  در مورد «کمیته مشترک ضدخرابکاری» گفت، به چالش کشید،
اما به باور من، او هم، ایران را دوست داشت.
ما همه قربانی بیداد زمانه بودیم. چه آنها که جفا کردند و چه آنها که ستم دیدند.
 

ادامه مطلب