چشم‌انداز‌ها ۴

محمد رضا روحانی :

اين مقالات چهار گانه مستند در تير ماه ١٣٩٢ نوشته ودر پژواك ايران منتشر شده است و در هفته أتى به ترتيب هر دو روز يك بخش ان را باز نشر خواهیم داد 

البته انگيزه باز نشر ان است كه خوانندگان نقاط ضعف وقدرت مطالب اين نوشته ها را همراه با چشم انداز امروز خود را بنويسند تا همه از نظرات يكديگر بهره گيريم .

ميهن تى وى در حد امكان تمام يا بخشى از نظرات رسيده را منعكس مى كند وخواننده هر نامى را كه خود مى خواهد بر مى گزيند تنها خواهش ان است كه در حدود موضوع مطروحة باشد لازم بذکر نیست که تنها نويسنده پاسخگوى نظرات خود در 

اين چهار مقاله است و ان چه ديگران در رد يا تا بيد اين مطالب بنويسند ومنتشر  يا پخش کنند  تنها نظرات ان هاست نه مواضع رسانه ميهن تى وی . بااين ارزو كه بذر كاشته شده در زمين يخ زده بيداد گاه زورمندان مسلط بر جهان وجان ما ودر شب يلداى تبعيد روزى ،روزگارى جوانه زند وايندگان بدانند كه(ما در ظلمت شب /زير بال وحشى خفاش خون اشام )چه كشيده ايم . 

احساس خطر

روحانی بیش از همه ما از جزئیات وخامت اوضاع خبر دارد. روز ۱۳ تیر با اشاره به تورم، گرانی، بیکاری که «دامن طبقات پایین و متوسط را گرفته» به درستی از حقیقتی پرده بر می‌دارد «هیچ دولتی در تاریخ ایران با مشکلاتی که این دولت با آن روبروست، روبرو نبود و از این بابت احساس خطر می‌کنم…»

پاسخ به این خطرات را نمی‌توان از معجزات عدل، عدالت، تعدیل و اعتدال توقع داشت. النصر بالرعب. مرگ کارگر زندانی افشین اسانلو گرچه می‌گویند ناشی از بیماری بود ولی معالجه نکردن یک بیمار می‌تواند از مصادیق قتل عمد باشد. این بی‌رحمی برای زهر‌چشم‌ گرفتن از میلیون‌ها کارگر گرسنه ایرانی نیست؟

اعدام‌های اعلام ‌شده‌ی ظرف یکماه تنها در شهرهای زاهدان، کرج (گوهردشت- قزلحصار)، بم، ارومیه به ۵۹ تن بالغ شده که ۵ تن از آنان زن بودند. تازه این‌ها اعلام شده است.

خوب به خاطر بسپارید که خبرگزاری ایسنا روز ۲۹ خرداد از علی علیا رئیس کل دادگستری هرمزگان نقل می‌کند که «۲۰۰ زندانی محکوم به اعدام در زندان های هرمزگان به سر می‌برند.»

اما این همه کافی نیست. منتظر باید بود .سردار محمدرضا نقدی رئیس سازمان بسیج مستضعفین مژده می‌دهد که «بزرگترین رزمایش بسیج برگزار می‌شود» جوان آنلاین ۹ تیر

البته تا دو هفته‌ی دیگر زمان و مکان دقیق آنرا خواهند گفت تا باز هم زهرچشم بگیرند.

روزنامه آرمان ۱۶ تیر خبر از طرحی در مجلس می‌دهد که نمایندگان می‌خواهند اجازه‌ی دائم العمر حمل سلاح و مجوز ترافیک به دست آوردند همراه با پاسپورت سیاسی و حق استفاده از پاویون تشریفات. اگر این تمهیدات، تسهیلات و مقدمات ضروری یک فرار سریع احتمالی نیست، پس به چه کار آید؟

در تمام سال‌های سیاه و خونین سلطه ولایت مطلقه فقیه ترس دست‌اندرکاران این چنین عریان نشده بود. این است عاقبت رژیمی که می‌خواست حکومتی برپا کند که «تبلور آرمان سیاسی ملتی هم‌کیش و هم‌فکر است…» و «… راه تشکیل امت واحد جهانی را هموار کند…» از مقدمه قانون اساسی، متن بازنگری شده –روزنامه رسمی شماره ۱۲۹۵۷- ۱۳۶۸/۶/۶

سازش با مردم

امکان بروز خیزش‌های اعتراضی مردم در دوره تشدید رقابت باندهای داخلی و شکاف‌های حاصله از آن، مانند دوره گذشته نمایش انتخابات موجود بود . خامنه‌ای برای مهار این بحران مقدر، روحالانی را بالا کشید. با آرامشی غیرمنتظره نمایش انتخابات در دور اول به پایان رسید. «زایمان بی‌درد دموکراسی» از بطن ولایت مطلقه فقیه. حالا وقت سهم‌خواهی است و بروز تضادهای فراوان میان باندهای غارتگر. مثل همیشه افشاگری‌های جدید، سرگرمی‌ رسانه، هجمه مجلسیان، تهدید قوه قضاییه… در چشم‌انداز است. اصحاب مماشات طبق مقررات سرگرم رقص و پایکوبی می‌شوند. فشار تحریم‌ها تضاد بین گرسنگان و غارتگران را تشدید خواهد کرد. بروز حرکات توده‌ای در ترکیه و مصر و انعکاس آن در کشورهای مسلمان نشین به ویژه در سوریه، لبنان، فلسطین، بحرین، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، یمن و … شرایط جدیدی را در چشم‌انداز قرار می‌دهد.

شرایط نامتعین روابط بین‌المللی و منطقه‌ای دستگاه تروریستی خامنه‌ای را سردرگم‌تر خواهد کرد. در این شرایط هیچ نوع اعجاز الهی در زمینه نجات کشتی به گل نشسته اقتصاد آخوندی قابل پیش‌بینی نیست. سیاست «تعدیل توقعات مردم» و تورم افسار گسیخته به معنای کاهش روزافزون قدرت خرید گرسنگان است. نارضایی‌ها ابعاد گسترده‌تر و  عمیق‌تری خواهد یافت. زخم‌کهنه تضاد آشکار بین زنان، جوانان، روشنفکران، دانشجویان، آموزگاران، کارگران، کارمندان، مأمورین نظامی و انتظامی، بازنشستگان، بیکاران و حاشیه‌نشینان شهری، باز هم در گوشه‌و کنار سرباز خواهد کرد. همزمان بازار داغ و درفش ولی‌فقیه علیه همگان، اشکال بیدادگری‌های ضدبشری بی‌سابقه‌‌ای را عرضه می‌کند. شرایط اجازه نمی‌دهد که خامنه‌ای در دو جبهه‌ی داخلی و بین‌المللی بجنگد. منشاء اقتدار خونین او یعنی دلار‌های نفتی درحال ته کشیدن است. نمی‌تواند چپق پردود بکشد. او در این بن‌بست چه خواهد کرد؟ حل مسأله از پایین یعنی تعدیل تضادها با ستمکشان امکان دارد؟ اگر دست به چنین اعجازی بزند مطالبات انباشته سرباز نخواهند کرد؟

کارگران سندیکا تشکیل نخواهند داد؟ روشنفکران مهرخاموشی را بردهان نگاه خواهند داشت؟‌

روزنامه‌نگاران قلم‌ها را غلاف خواهند کرد؟ دانشجویان به خیابان‌ها نخواهند ریخت؟ آموزگاران شورا تشکیل نخواهند داد؟ زنان «حجاب برتر» را نخواهند درید؟ وکلا به صدا در نمی‌آیند؟

«زایمان بی درد دموکراسی» توهم بی‌پایه آنهایی بود که ترسخورده از برخورد با واقعیت‌های موجود فرار می‌کردند. تجربه‌ی سی خرداد فراموش شدنی است؟ چه کسی جنگ را به مردم تحمیل کرد؟

حال پس از ۳۲ سال و صدجور معلق زدن در یک وجب قانون اساسی ولایت مطلقه فقیه،‌آیا بازهم می‌توان توسل و عریضه نویسی به مقام معظم رهبری و صندوق‌های پیش‌ساخته او را راهی به سوی رستگاری دانست؟‌

استمرار این سیاست‌های رسوا و شکست‌خورده در رسانه‌های بیگانه از منافع و مصالح ایران و ایرانی و شناسنامه سیاسی بازیگران همیشه در صحنه‌ آن، نشانگر میزان عملی بودن و مشروعیت آن‌ها نیست؟ آیا عقب نشینی در برابر خواسته‌های مردم با غریزه صیانت نفس نظام مقدس ولایت مطلقه فقیه تضاد ماهیتی ندارد؟‌

آیا امکان تخفیف بی‌خطر سرکوبی‌های  گسترده مردم برای ادامه سیاست تروریستی و هسته‌ای وجود دارد؟‌در جبین این کشتی نور رستگاری نیست. چرخ حیات این جرثومه ارتجاع به خون می‌گردد. این مصیبت تاریخی نه تنها با خواسته‌‌های تاریخی ملت ایران بلکه با تمام دستاوردهای مدنیت معاصر در جنگ است. به نظر می‌رسد که گشایش در درون عملی نیست. جنگی که در سی خرداد به ملت تحمیل شده در اشکال و ابعاد گوناگون ادامه می‌یابد . آیا تضمین حیات ولایت مطلقه فقیه در قرن بیست و یکم با عرایت حرمت، حیثیت انسانی، حق حیات و آزادی‌های اساسی مردم، عملی است؟

عقب نشینی یا جنگ

اگر راه برون رفتی در درون موجود نباشد، خامنه‌ای باید آنرا در روابط خارجی جستجو کند. گزینش فراوانی پیش روی او وجود ندارد. اولی عقب‌نشینی است در زمینه‌ پروژه بمب اتم به منظور شکستن تحریم‌ها و رساندن دلارهای نفتی به دستگاه‌های سرکوبی، اعوان و انصارش به علاوه تأمین حداقل کالاهای اساسی برای توده‌های گرسنه و به جان آمده. این گام ناگزیر همراه خواهد شد با بازبینی روابط با حزب‌الله در لبنان، دست کشیدن از تهدید اسرائیل، بازگشت از سوریه، کوتاه آمدن در عراق، کنار کشیدن از تحریکات در بحرین، دست درازی نکردن در امارات، دست کشیدن از تحریکات در عربستان سعودی، قطع رابطه با حوتی‌ها در یمن، رها کردن افغانستان و …. الی غیر‌النهایه. یعنی انحلال عملی سپاه پاسداران، نیروی قدس و دست کشیدن از تروریسم بین‌المللی. راه دیگر فرار به جلو است و تشدید تضاد در پرونده‌ هسته‌ای، ادامه تحریکات و ماجراجویی در منطقه ، توسعه تروریزم در حوزه‌های نفوذ سپاه و بالاخره جنگ‌های نامتقارن و کشیدن کشور به یک جنگ ویرانگر و نابرابر. البته وقت کشی، مذاکرات تاکتیکی، اجازه بعضی از بازرسی‌های محدود از سایت‌‌ها و … کارهایی است که روحانی امتحان خود را در آن داده است. لابد سناریوهای دیگری هم قابل تصور است که اکنون به نظر نگارنده نمی‌رسد.

چه می‌توان کرد

صاحب این قلم به کاربردن فرمول معروف چه باید کرد را برای خود دور از فروتنی می‌داند. آنچه روشن است دشمن در بن‌بست قرار دارد. سازش با مردم امکان پذیر نیست. خون رسانی به دستگاه عظیم سرکوبی سخت شده است. پولی در بساط نیست. معاملات قاچاق، اگر هم با مشکلات فراوان عملی باشد درآمد چندانی ندارد. بالا گرفتن تضادهای داخلی و خارجی در چشم‌انداز است.

ما پناهندگان سیاسی و ایرانیان مهاجر دچار مشکلات و گسست‌های فراوانی هستیم. متأسفانه در این شرایط نیرو و امکانات ما متوجه کمک رسانی به جبهه‌‌ی اصلی نبرد نیست. بخش مهمی از آن صرف تنش‌‌های گوناگون، کنش‌ها و واکنش‌های آن می‌شود. طبیعی است که همه‌‌ی ما طی این سال‌های خونین و سیاه در مبارزه دچار اشتباهات، افراط و تفریط‌های گوناگون شدیم. اگر ما با تواضع قادر به بررسی و شناخت کمبودهای خود شویم می‌توان امیدوار بود که راه تنش‌زدایی را بیابیم. با انتقاد از خود و تقویت نقاط اتحاد در عین پذیرش اختلافات، پرهیز از دشمن خواندن مخالف، می‌توان قدرت نیروهای سرنگونی طلب را صرف کمک‌رسانی به جنبش داخلی برای نابودی نظام فاسد جهل و جنایت و فراهم‌آوردن امکان اعمال اراده آزاد شهروندان و انتقال حاکمیت به صاحبان اصلی آن یعنی ملت، کرد.

تأثیرگذاری، سمت و سودادن و بهره‌برداری از تضادهای درونی رژیم و بحران‌های کشنده آن در روابط بین‌المللی تنها در صورتی می‌تواند مؤثر و مفید واقع شود که پایه در خواسته‌های تاریخی مردم و در همراهی با جنبش‌های داخلی داشته باشد. دعوای باندهای داخلی رژیم با یکدیگر، برخوردهای آشکار، درگیری‌‌های پنهان، مذاکرات مخفی، زدوبندهای روزمره و عربده‌کشی‌های خامنه‌ای در روابط بین‌المللی بر سر تقسیم منافع و رقابت‌هاست. سمت و سوی تضادهای داخلی و خارجی در جهت استقرار حاکمیت ملت ایران نیست. چشم‌انداز تیره‌ جنگ خارجی و استمرار و گسترش سرکوبی‌های داخلی، نقش‌های موجود در صفوف پناهندگان و مهاجرین ایرانی نباید ما را ناامیدکند. چراغ مقاومت را روشن نگه داریم. یا انفعال بجنگیم. با مخالفین مدارا کنیم. دوری ما از میهن مانع وحدت اخلاقی و معنوی ما با ستمدیدگان ایرانی نیست.

گرچه دوریم به یاد تو قدح می‌نوشیم

بعد منزل نبود در سفر روحانی