به در مي‌گفت ديوار بشنود

پوریا عالمی :

عضو هيئت‌رئيسه کميسيون قضائي مجلس، يحيا کمالي‌پور، درباره سارق ۳۴ ساله‌اي که در مشهد گوسفند دزديده بود و… گفته: «وقتي در کشور شاهد اختلاس‌هاي ميلياردي و رانت‌هاي ميلياردي و جرائم سنگين‌تر هستيم، حکم سارق گوسفند قابل‌تأمل است».

ولي ما از اين حکم اصلا تعجب نکرديم. چرا؟ ببينيد الان سال‌هاست که ما اخبار اختلاس و زمين‌خواري و املاک‌‌نجومي‌خواري و رانت‌خواري و توليد خودروي غيراستاندارد و فروختن آن به مردم و ساختن مسکن‌هاي نامهربان بدون درنظرگرفتن امنيت جان افراد و … را مي‌شنويم. خب تا الان چه اتفاقي افتاده؟ هيچي.
نمونه بارزش همين محمودرضا خاوري که مديرعامل بانک اصلي کشور بود و سه‌هزار ميليارد تومان خورد و يک ليوان آب هم روش و رفت کانادا، بغل سلين ديون، همسايه‌شان شد.
ببينيد، باباي ما هم هميشه اين‌طوري بود. وقتي مي‌ديد داداش بزرگ ما گوش به حرف نمي‌دهد و سيگار مي‌کشد و خلاف مي‌کند و درس نمي‌خواند و سر کوچه مزاحم ناموس مردم مي‌شود و بدون گواهي‌نامه رانندگي مي‌کند و توي خيابان دعوا راه مي‌اندازد و شيشه همسايه‌ها را مي‌شکند و لاستيک ماشين معلم‌هاي مدرسه را پنچر مي‌کند و از جيب همه، از جمله خود باباي ما پول کف مي‌رود و آشغال‌ها را زمين مي‌ريزد و دستشويي مي‌رود نظافت را رعايت نمي‌کند و پشت کفشش را مي‌خواباند و از همه بدتر، قيمه‌ها را مدام مي‌ريزد توي ماست‌ها و برعکس، فکر مي‌کنيد چه‌کار مي‌کرد؟ هيچي. مي‌آمد و نهايتا ما را که بزرگ‌ترين خلافمان اين بود که مشقمان را يک‌صفحه درميان مي‌نوشتيم، گوشمان را مي‌گرفت و مي‌پيچاند. ما مي‌گفتيم چرا؟ مي‌گفت تا حساب کار دست داداشت بيايد. بعد مي‌گفت من به در مي‌گويم ديوار بشنود. منتها وقتي من بهش توضيح مي‌دادم ديوار جاندار نيست و نمي‌تواند بشنود، دوباره گوشم را مي‌پيچاند.
حالا خاوري و باقي آنها که تخورپخور کردند، با شنيدن خبر گوسفنددزد مشهدي حتما حساب کار مي‌آيد دستشان و پول بيت‌المال را برمي‌گردانند.