عباس میرزا در سفر نامه گاسپار دروویل

 درباره ي او(عباس میرزا) میگویندکه چون فرنگی شده،شایستگی نشستن بر اریکه ي سلطنت را ندارد. یکی از ایراد هایشان این است که عباس میرزا از هم اکنون چکمه اروپایی به پا میکند و این امرحقیقت دارد…
فتحعلی شـاه پس ازجلوس بر تخت سـلطنت عبـاس میرزا راکه هنوزجوان کم سن وسالی بود به حکمرانی آذربایجان و فرماندهی جنگ با روسها برگزید. عباس میرزا از همان موقع به برتري انضباط و تاکتیک اروپایی پی برد و بر آن شد که پادشاه را به پذیرفتن آن متقاعدکند.
شکسـت هاي متعـددي که بر وي وارد میآمـد نه تنهـا بـاعث تضـعیف روحیه ي او نمیگردیـد، بلکه ایسـتادگیش را در برابرحـوادث راسـخ تر مینمود. او اولین کسـی بودکه پس از هرشـکست ژنرالهـایش را به سـبب ناکامیها دلـداري میداد و میگفت هربارکه روسـهاشـکستی بر من وارد میسازنـد ندانسـته درسـی به من میدهندکه از فرا گرفتن آن نفع بیشتري عایدم خواهدشد. (قبل از او پطرکبیر گفته بود سویـدیها آنقـدر مراشـکست خواهنـد داد تـا راز پیروزي بر آنها را بیاموزم. “آري مردان بزرگ حوادث را از
یک دریچه مینگرند)عبـاس میرزا در ایجـاد سـربازخانه ها، زرادخـانه،کارگاه هـا، بـاروت کوبی و توپ ریزي همت میگماشت وشـخصا به جزییات امور میپرداخت و تا آنجاکه منابع مالیش اجازه میداد براي نگهداري و بهبود لشگریان خود میکوشید.طرز عمل تفنگ وکلیه ي اصطلاحات فرماندهی را براي مشق دادن آموخت. عباس میرزا با وجود تمام این اشـتغالات، به جنگ ادامه میداد و درحالی که شـغل فرمانـدهی وسـربازي را در آن واحـد بر عهـده میداشت در هرفصل بهارجنگ را ازسر میگرفت. بایداعتراف کردکه شاهزاده نسبت به حفظ جان خودچندان توجهی ندارد و از این نقطه نظر تا اندازه اي ایرانی باقی خواهدماند…
عباس میرزا درسـفرهاي جنگی هرگز زن باخود همراه نمیبرد. افسـران نیز از فرمانـده خود در این مورد متابعت مینمایند.شاهزاده به شـکار علاقه ي فراوان دارد و ایام فراغت را به شـکار میپردازد.حین شـکار به روسـتاها هم سـر میزندتا ازحال روستاییان جویا شود و مطمئن گردد که آنها مورد بی عدالتی و اجحاف قرار نمیگیرند.
عباس میرزا با مهارت فوق العاده سلاحهاي مختلف را به کار میبرد. من بارها به چشم خود دیده ام که حین چهار نعل و در فاصله ي بیش ازشـصت قـدم زوبین خود را به سوي آهو پرتاب نموده که درست به پشت حیوان فرورفته است. موقعی که باکمان تیراندازي میکنـدهرگز تیرش بـه خطـا نمیرود…
او بسیارکم خوراك است و هرگز لب به شراب نمیزند. ولی افسرانی را که شراب مینوشند، تنبیه نمیکند و تنها نفرت خود را از این عمل ابراز میدارد. عباس میرزا هرگز دخانیات اسـتعمال نمیکنـدو آنچه فوق العاده عجیب است از قلیان تنفر دارد.(ایرانی هـا عشق مفرطی به قلیان دارنـدکه نه تنها بر عشق به قهوه فزونی دارد، بلکه ازضـروریات زنـدگی آنها به شـمار میآیـد)غالبا شبها را با درباریانش میگذراند ولی این شب نشینیها هیچگاه ازساعت ده شب تجاوز نمیکند. لباس عباس میرزا با لباس ساده ترین نگهبانان وي تفاوتی ندارد.کارد بی زیوري پرشال کشـمیري بسـیار زیباي خود میزند، ولی با رفتار نجیبانه وحالت موقري که دارد غیرممکن است که شناخته نشود عباس میرزا در عین اینکه قامتی بلنـد نـدارد، ولی خوش اندام و نیرومنداست.چهره اش کمی کشـیده و پریده رنگ است.چشـمانی درشت و ابروانی سیاه وکشیده دارد. دماغش کمی عقابی و دندانهایش بسیار زیبا است. ریش اوشاید روزي به بلندي ریش پدرش برسـد.کلمات را به تنـدي ادا میکنـد وحالت خنـده ي وي بسـیار دلپذیر است. گرچه همانطورکه قبلاگفته ام به زبان هاي اروپایی
آشـنایی ندارد با اینحال بسـیاري ازکلمات زبان فرانسه مخصوصا اصـطلاحات فرمان هاي نظامی را میداند و در مواقعی که سرحال است از تکرار آنهاخوشـحال میشود. عباس میرزا بدون آنکه اهل اسـراف باشدبخشنده است. به جمع آوري سلاحهاي گوناگون،تابلوهاي نقاشـی، باسـمه ها، نقشه ها، ماشـینها و اشـیاي نمونه از هر قبیل بسیار علاقه مند است و احتمالا در آسیا مجموعه اي به زیبایی مجموعه ي او یافت نمیشود. عباس میرزا بسیارشجاع است ولی اعصابی نا آرام دارد و از این رو یکی ازصفات اصلی فرمانده ی راکه خونسردي باشد فاقداست.
این یک واقعیت است که عباس میرزا تا آنجا که قـدرت داشت، با عقدپیمان اخیرصـلح با روسـیه مخالفت میورزید. باید یادآور شوم که مخـالفتش مبتنی بر دلایـل موجهی بود، زیرا تحمل شـرایط سـنگین متارکه براي اوکه فرمانـدهی قشون را بر عهـده داشـت دشوار و تحقیرآمیز بود. عبـاس میرزا بـا بصـیرت کامـل و وسایل بسـیاري که فراهم آورده بود اطمینـان داشت که پس ازجنگ دیگري قادرخواهدبودشـرایط مناسـبتري به دست آورد. البته این یک امید بیش نبود. ولی ولیعهد نخستین کسی بودکه به درستی و دقت مواد عهدنامه ي صلح را اجرا نمود که مورد اعتراف افسران روسی نیز واقع گردید. علاوه بر آن رفتارش نسبت به افسران مزبور نجیبانه و توام با نزاکت بود.
بیم دارم که اگر بخـواهم بیش از این مراتب سـتایش بی غرضـانه ي خـود راکه این شـاهزاده الهـام بخش آنبـوده است بیـان دارم از مطلب بسـیار به دور افتم. با اینحال تصور نمیکنم آنچه راکه درباره ی شخصـیتی به این اهمیت گفته ام گزافه گویی شمرده شود. بی گفتوگو اگر مشیت الهی مانعی در راه پیشرفت ولیعهد قرار ندهد، عباس میرزا بانی اصلاحات کشور ایران میشود و هستی جدیدي به آن خواهد بخشـید و با پایه گذاري ارتش نیرومندي استقلال داخلی وخارجی کشورش را تامین خواهد نمود.