آنتون لوندين پترسون

سيروس محسن وند:

بيست و دو آکتبر دوهزاروپانزده، در شهرى در نزديكى گوتنبرگ در سوئد، يك جوان بيست ويك ساله با چهره اى بسيار جذاب و اندامى ورزيده تلاش كرد پيام خودرا به دنيا برساند. او براى رساندن پيام خود، دو نفر را به قتل رساند و دو نفر را مجروح كرد و خود نيز كشته شد.
اين رويداد، بدون ترديد، تاثيرى معكوس با آنچه كه او در نظر داشت بر اروپا خواهد گذاشت.
پس از سالها زندگى در سوئد، به روح سوئدى ها و سياستمدارن سوئدى نزديك شده ام. در ضمن، معتقد هستم كه اشتراكات زيادى ميان مردم سوئد و بقيه ى اروپا وجود دارد.
بخش عمده ى مردم سوئد، جنگ جهانى دوم را فراموش نكرده اند. وجدان سوئدى ها، پس از  جنگ جهانى دوم، به احساس گناه تمايل پيدا كرده است.
بخش عمده ى مردم سوئد، آگاه و بسيار انساندوست هستند. وقتى كه يك سوئدى را در محل کارخود ملاقات ميكنم، يكى از پرسشهايى كه ميپرسم اينست که آيا او گياهخوار است يا گوشتخوار. براى اينكه ميدانم بخش بزرگى از جوانهاى سوئدى گياهخوار هستند و هر روز نيز  تعدادشان بیشتر ميشوند چراكه نميخواهند آزارشان به جانورى برسد. برخى ازآنها حتى تخم مرغ و لبنيات نميخورند چراكه با نگهدارى حيوانات در اسارت نيز مخالف هستند.
در مدارس سوئد، بحثهاى بسيار عميقى درباره ى جنگ جهانى دوم انجام ميشود. هيئت حاكمه در سوئد، مثل هيئت حاكمه در ايران نيست كه  هنوزهم جنگِ تحميلىِ خمينى به مردم ايران و عراق را مقدس مينامد.
تا آنجا كه ميدانم، در مدارس آلمان، درباره ى هيتلر و جنگ جهانى دوم، بسيار بحث ميشود.
مدارس آلمان تبليغ نميكنند كه جنايتكارى چون خمينى، فرشته ى نجات است.
بسيارى از مردم اروپا اين توانايى را دارند كه برداشتهاى پيشين خودرا به زير سؤال ببرند. به مردم اروپا آموزش داده نميشود كه بايد از بدو تولد تا مرگ، ايده هاى خودرا عوض نكنند و به پرستش بتى همچون خمينى بپردازند.
حادثه اى كه در نزديكى شهر گوتنبرگ رخ داد، وجدان بسيارى از اروپايى هارا بيدار خواهد كرد. اروپايى ها متوجه خواهند شد كه نتيجه ى غُرغُرهايشان نسبت به افزايش شمار پناهندگان، اين شده كه يك جوان رعنا كه ميتوانست آينده ى درخشانى داشته باشد، شمشير برداشته و به قتل آدمهايى پرداخته كه رنگ پوستشان تيره تر است.
اگر از من بپرسيد، معتقد هستم كه سياستمداران اروپايى در سطح بالا، نگرانى و حتى پيش بينى هايى براى پذيرفتن آوارگان در حد ميليونى كرده اند. آوارگانى كه محتملاً پيش بينى ميشود از خاورميانه و نيز از ايران، بسوى اروپا هجوم بياورند.
متاسفانه، در مورد ايران، برخى تحليلگران، هجوم ايرانيان به خارج را در سالهاى نزديك محتمل ميدانند.
اين نگرانى ها در اروپا موجود است ولى معتقدم كه بخش عمده اى از سياستمداران اروپايى اين برداشت را دارند كه وقتى بيگانه اى بر درِ خانه ى تو ميكوبد و جاى ديگرى براى رفتن ندارد، چاره اى نيست جزاينكه در را بر روى او باز كنى. ميدانند كه هيچ انتخابِ درستِ ديگرى وجود ندارد جز آنكه در را باز كنى و پناهجوى بى پناه را به خانه راه بدهى.