افسانه ‘نیروهای خودسر’ در جمهوری اسلامی ایران

Hossein Bastani

حسین باستانی:

 استقبال از علی لاریجانی با شعارهایی همچون “مرگ بر منافق” در مراسم عزاداری بیت رهبری در شب عاشورا، جدیدترین نمونه از حملات سیاسی به چهره های سیاسی جمهوری اسلامی ایران در حضور خامنه‌ای است.

این اولین بار نیست که کسانی که متهم به ناهمسویی با رهبر شده اند، هدف شعارها یا اقدامات تند “لباس شخصی ها” قرار می گیرند.

یکی از معروف ترین صحنه های چنین برخوردی، مراسم سالگرد درگذشت خمینی در آرامگاه وی در ۱۴ خرداد ۱۳۸۹ بود که در جریان آن، عده ای از شعاردهندگان در حضور آقای خامنه ای و با شعار حمایت از رهبر، سخنرانی حسن خمینی را بر هم زدند. حسن خمینی در آن زمان، متهم به ناهمسویی با رهبر در جریان وقایع پس از انتخابات ۱۳۸۸ شده بود.

در ۱۴ خرداد ۱۳۹۰ و پس از خبرسازشدن “نافرمانی” رئیس جمهور وقت بر سر وزات اطلاعات، نوبت به بر هم خوردن سخنرانی محمود احمدی نژاد با شعارهای حمایت از رهبر رسید. یک سال بعد و در ادامه نافرمانی های آقای احمدی نژاد از آیت الله خامنه ای، باز سخنرانی او بر هم خورد؛ هرچند حسن خمینی هم، مانند سال ۱۳۹۰ و البته کمتر از سال ۱۳۸۹، هدف شعارهای تند قرار گرفت. با روی کار آمدن حسن روحانی در سال ۱۳۹۲، نوبت به او رسید که سخنرانیش در مراسم ۱۴ خرداد ۱۳۹۳ و ۱۳۹۴ – به میزانی کمتر از زمان آقای احمدی نژاد – مختل شود.

قابل انکار نیست که رهبر جمهوری اسلامی، در مواردی تندروی های لباس شخصی ها را مورد انتقاد قرار داده است. او مثلا در اظهارنظرهایی جداگانه، از حمله به کوی دانشگاه در سال های ۱۳۷۸ و ۱۳۸۸ و نیز ورود معترضان به سفارت بریتانیا در سال ۱۳۹۰ انتقاد کرده است.

اما در هیچ کدام از این دفعات، نشانه ای وجود نداشته که رهبر جمهوری اسلامی ایران، منتقد “نقش آفرینی” لباس شخصی ها در خیابان ها باشد و هر بار، حداکثر، منتقد “زیاده روی ها” یا هزینه هایی بوده که در جریان اقدامات این نیروها انجام شده است.

به عنوان نمونه، بعد از ورود به سفارت بریتانیا، آقای خامنه ای با اشاره به “اشغال آن سفارت خبیث” گفته که در این زمینه، “احساسات جوانان درست بوده ولی رفتنشان [به داخل ساختمان] درست نبوده”؛ یا در پی هر دو بار حمله به خوابگاه دانشجویان در سال ۱۳۷۸ و ۱۳۸۸، قوه قضاییه که زیر نظر رهبری قرار دارد، با عاملان این حمله برخوردی نکرده است.

میزان مصونیت لباس شخصی های مهاجم به دانشجویان در حدی بوده که حتی بعد از ماجرای کوی دانشگاه در ۱۳۷۸، کسانی در حد سرپرست ناحیه انتظامی تهران بزرگ یا فرمانده “نوپو” هم مورد محاکمه قرار گرفتند (هرچند تبرئه شدند) اما حتی پای یکی از لباس شخصی ها به دادگاه کشیده نشد.

حتی در گزارش شورای عالی امنیت در مورد کوی دانشگاه، با وجود افشای رسمی نقش نوپو به عنوان ناشناخته ترین واحد یگان ویژه نیروی انتظامی، لباس شخصی های مهاجم با علامت سه نقطه (…) یا عناوینی از قبیل “افراد شناخته شده از تشکل‌های معروف غیررسمی” مورد اشاره قرار گرفتند.

مطالعه موردی “خودسرهای وزارت اطلاعات”

شاید معروف ترین اقدام منتسب به “نیروهای خودسر” در جمهوری اسلامی ایران، واقعه معروف به “قتل های زنجیره‌ای” باشد که اگرچه در سال ۱۳۷۷ خبرساز شد، اما “سازوکاری” محسوب می شد که از سال ها پیش، در داخل وزارت اطلاعات ایران در حال عمل بود. سازو کاری که بر مبنای آن، افرادی که برای امنیت ملی مضر تشخیص داده می شدند، در چارچوب یک سیستم داخلی، انتخاب و حذف فیزیکی می شدند.

به دنبال مشخص شدن نقش ماموران وزارت اطلاعات در این قتل ها با پیگیری محمد خاتمی رئیس جمهور وقت، وی گفت که چنین ترورهایی، دیگر در این وزارتخانه تکرار نخواهد شد.

آقای خاتمی، موفق به عملی کردن مجموعه ای از وعده های

به نظر می رسد دلیل مشخصی که باعث شد تا محمد خاتمی، با وجود اختیارات بسیار محدود خود در وزارت اطلاعات، از تکرار نشدن ترورهای سیاسی این وزارتخانه در آینده سخن بگوید، این بود که به هر صورت اطمینان یافته بود که “نظام جمهوری اسلامی ایران” تصمیم گرفته است که سازوکار انجام این ترورها متوقف شود. سازو کاری که فعالیتش، بر خلاف بسیاری از شایعات منتشر شده در آن مقطع، به شکل تصمیم گیری مقام های ارشد حکومتی برای حذف فیزیکی افراد مشخص نبود؛ اما به معنی به رسمیت شناختن “سازوکاری” در داخل وزارت اطلاعات بود که اختیار انتخاب و حذف افراد را داشت.

دلیل مشخصی که باعث شد تا محمد خاتمی، با وجود اختیارات بسیار محدود خود در وزارت اطلاعات، از تکرار نشدن ترورهای سیاسی این وزارتخانه در آینده سخن بگوید، این بود که به هر صورت اطمینان یافته بود که “نظام جمهوری اسلامی ایران” تصمیم گرفته است که سازوکار انجام این ترورها متوقف شود. سازو کاری که فعالیتش، بر خلاف بسیاری از شایعات منتشر شده در آن مقطع، به شکل تصمیم گیری مقام های ارشد حکومتی برای حذف فیزیکی افراد مشخص نبود؛ اما به معنی به رسمیت شناختن “سازوکاری” در داخل وزارت اطلاعات بود که اختیار انتخاب و حذف افراد را داشت.

به نظر می رسد که افسانه “عملیات خودسرانه لباس شخصی ها” جمهوری اسلامی ایران نیز، حکایت کمابیش مشابهی دارد. در صورتی که “نظام جمهوری اسلامی ایران” صلاح بداند که سازوکار فعالیت لباس شخصی ها را متوقف کند، فعالیت آنها به سرعت پایان خواهد یافت.

تا وقتی که اتفاق نیفتاده، منطقا معنایی جز این ندارد که راس نظام جمهوری اسلامی ایران، توقف فعالیت آنها را به مصلحت نمی داند.

منبع:بی بی سی