سعید قاسمینژاد (پژوهشگر بنیاد دفاع از دموکراسیها و از بنیانگذاران دانشجویان و دانشآموختگان لیبرال ایران)
روز ۷ اسفند (۲۶ فوریه) ایرانیان به پای صندوقهای رأی رفتند تا نمایندگان مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان را انتخاب کنند. با خواندن تیترهای رسانههای ایالات متحده ممکن است به این نتیجه برسیم که اصلاحطلبان در هر دو انتخابات به پیروزی قاطعی دست پیدا کردهاند. اما این روایت با واقعیت فاصله بسیاری دارد. اردوی عملگرای رییس جمهور روحانی در انتخابات مجلس خبرگان از تندروهای انقلابی شکست خورد، و در مجلس نیز سهم دو جناح بسیار به هم نزدیک است. بهعلاوه“اصلاحطلبانی” که به عنوان برنده معرفی شدهاند، حتی با معیارهای متغیر جمهوری اسلامی نیز به هیچ وجه، اصلاحطلب محسوب نمیشوند.
۸۸ عضو مجلس خبرگان که به مدت هشت سال بر آن مسند خواهند نشست، مسوولیت انتخاب و نظارت بر رهبر را بر عهده دارند. با توجه به بیماری علی خامنهای، این احتمال وجود دارد که مجلس خبرگان جدید جانشین او را انتخاب کند و مسیر آیندهی جمهوری اسلامی را برای دهههای بعدی شکل دهد.
در مقایسه با مجلس خبرگان، مجلس شورای اسلامی نهادی بسیار ضعیفتر است؛ زیرا تمامی مصوبات آن باید توسط شورای نگهبان تایید شود. شورای نگهبان نهادی است که وظیفهی تضمین وفاداری به انقلاب را بر عهده دارد و اعضای آن توسط رهبر و رییس قوه قضاییه منصوب میشوند -که خود او نیز توسط رهبر منصوب میشود. درنتیجه، بین این دو انتخابات، مجلس خبرگان از اهمیت بیشتری برخوردار بود.
در دیماه گذشته شورای نگهبان ۸۰درصد نامزدهای مجلس خبرگان را رد صلاحیت کرد و برای هر کرسی این مجلس به طور میانگین ۱/۸ از نامزدها را باقی گذاشت (این شورا همچنین نیمی از نامزدهای مجلس شورای اسلامی را نیز رد صلاحیت کرد). اکثریت ردصلاحیتشدگان افرادی بودند که خود را اصلاحطلب یا میانهرو میخواندند.
با این وجود اگر به تیترها استناد کنید، اینطور به نظر خواهد رسید که اصلاحطلبان ردصلاحیتشده بازگشتند و در انتخابات پیروز شدند! اما نتیجه نشان میدهد که در مجلس خبرگان، تندروها ۷۵ درصد کرسیها را از آن خود کردهاند و باقی کرسیها بین نمایندگان مستقل و اتحاد عملگرایان به رهبری روحانی و رییسجمهورهای سابق، هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی، تقسیم شده است.
اما سرنوشت مجلس شورای اسلامی به این سه پرسش بستگی دارد: آیا شورای نگهبان در نقاطی که متحدان روحانی با فاصلهی بسیار کمی به پیروزی رسیدهاند نتیجه را تغییر خواهد داد؟ بر سر یکپنجم کرسیهای مجلس که هیچ نامزدی برایشان به اکثریت نرسید چه خواهد آمد؟ (دور دوم انتخابات در اردیبهشت خواهد بود) نمایندگان مستقل –که یکپنجم کرسیها را به خود اختصاص دادهاند– در تصمیمگیریهای مجلس به کدام سو تمایل پیدا میکنند؟
بخشی از این سردرگمی قابل درک است. پس از اینکه بسیاری از نامزدهای اردوی عملگرایان رد صلاحیت شدند، آنان به این نتیجه رسیدند که لیست خود را با تندروها کامل کنند، تا از این طریق آن دستهی کوچک اما شدیدا تندرو و انقلابی را که بزرگترین خطر برای خود میدانند شکست دهند. این استراتژی در بسیاری از نقاط نتیجه نداد، اما در تهران موفق بود و آنان محمد یزدی، رییس کنونی مجلس خبرگان و بزرگترین دشمن رفسنجانی را شکست دادند.
وقتی اصلاحطلبان و عملگرایان این معامله را انجام دادند، کاملا آگاه بودند که با تندروها سر و کار خواهند داشت. در میان تندروهایی که در لیست آنان قرار گرفتند، نام افرادی چون محمدعلی موحد کرمانی، نمایندهی سابق رهبر در سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی قرار داشت که آشکارا اعلام کرده بود که اصلاحطلب نیست. قربانعلی دری نجفآبادی، وزیر اسبق اطلاعات که در قتلهای زنجیرهای روشنفکران در دهه ۷۰ نقش داشت نیز در این لیست حضور دارد. آنان همچنین محمد ریشهری، یکی دیگر از وزرای اسبق اطلاعات را نیز پذیرفتند؛ وزیری که بر قتل هزاران زندانی سیاسی در دهه ۶۰ نظارت داشت. یوسف طباطبایینژاد نام دیگری در این فهرست است. او کسی است که مخالفان حجاب را کفار میخواند و خشونت علیه زنان “بدحجاب” را تشویق کرده است. تمامی این افراد یک نقطهی مشترک دارند: آنان تندروهای پرآوازهای هستند؛ هیچ سابقهای در حمایت از “میانهروی” ندارند و برچسب اصلاحطلب را نمیپذیرند.
حتی نامزدهایی که منحصر به فهرست عملگرایان بودند هم با “اصلاحطلبی” و “میانهروی” فاصله پرمعنایی دارند. به عنوان مثال، کاظم جلالی که با عنوان اصلاحطلب در حوزه تهران نامزد شد و به مجلس راه یافت در گذشته خواهان مجازات شدید میر حسین موسوی و مهدی کروبی شده است. جلالی در تمام عمر خود یک تندرو –یا به اصطلاح جمهوری اسلامی یک“اصولگرا“- بوده حتی اگر یکشبه از تندروی به عملگرایی رسیده باشد.
همین امر درباره بهروز نعمتی نیز صادق است. او تا ماه پیش تندرو محسوب میشد و ایالات متحده را به حمایت از دشمنان رژیم در وقایع پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ متهم کرده بود. اما در این انتخابات به عنوان اصلاحطلب ظاهر شد و از حوزه تهران به مجلس راه یافت. نامزد دیگر مصطفی کواکبیان است که اسراییلیها “غیر انسان” توصیف کرده است.
انتخابات روز جمعه یک پیروزی قاطع برای عملگرایان نبود. آنان در مجلس خبرگان شکست سنگینی خوردند و به سختی توانستند جایگاه خود در مجلس شورای اسلامی را بهبود ببخشند. برچسب “میانهرو” یا “اصلاحطلب” زدن به تندروها هویت آنان را تغییر نمیدهد. همانطور که در این ماه وندی شرمن، مذاکره کنندهی اصلی توافق هستهای گفت: انتخاب ایرانیان بین میانهروها و تندروها نیست بلکه میان تندروها و “تندروترها” است. پس از این انتخابات، قدرت رژیم در دستان آنان باقی خواهد ماند.
——————————————–
نسخهی انگلیسی این یادداشت روز ۴ مارس ۲۰۱۶ (۱۴ اسفند ۱۳۹۴) در وبسایت “نشنال اینترست” منتشر شده است.
ترجمه در مرکز مطالعات لیبرالیسم
منبع:پژواک ایران