اندیشهء توده ای، سد راه اپوزیسیون

سام قندچی 

از کودتای 1332 تا کنون، بیش از شصت و پنج سال است که در ادبیات سیاسی ایران از حزب توده  نقد نوشته شده، اما از دیدگاه این قلم اصل مسأله نقد نشده است،  و هنوز هم اشکال اصلی اپوزیسیون ایران سنت حزب توده است. منظور اینجا، خودِ حزب توده، و یا بازمانده های آن نیست، که امروز تفاوت چندانی با بقیه اپوزیسیون ایران ندارند.  بحث، نکته دیگری است که پائین تر توضیح میدهم.

در سالهای پس از 28 مرداد 32 تا  انقلاب 57، در درون جنبش رادیکال ایران، اساسأ نقد از حزب توده  این بود که حزب توده رفرمیست بوده است. نقد ملیون نیز این بود که حزب توده دنبالچهءشوروی بوده است. برخورد رژیم پهلوی هم این بود که حزب توده، جاسوس شوروی، و در پی جایگزینی نفوذ انگلیس و آمریکا در ایران، با نفوذ شوروی بوده است.  جریانات اسلامی هم حزب توده را کافر مینامیدند، با آنکه حزب توده تأکیدی بر ترویج لامذهبی نمیکرد.

پس از انقلاب 57، با بیشتر و بیشتر رفرمیست شدن جنبش رادیکال ایران، تفاوت حزب توده و بقیه چپ کمتر شد،  و تا سال 1360، بخشهائی از جریانات رادیکال چپ هم، با حزب توده ادغام شدند.  یک دهه بعد، با سقوط شوروی و بلوک شرق، بازمانده های حزب توده همانقدر مختلف بودند که بازمانده های بقیه چپ.  ملیون و مذهبیون هم حزب توده را مرده فرض میکردند یا همان نقد های گذشته را میکردند.   سلطنت طلبان هم اساسأ با همان مفاهیم گذشته، نظیر تعلق به رژیم کمونیستی یا  جاسوسی اجنبی، حزب توده را مورد خطاب قرار میدادند.

واقعیت این است که حزب توده و بقایای آن، بمثابه یک نیروی سیاسی یا ایدئولوژیک،  بویژه پس از سقوط شوروی، دیگر اهمیتی ندارند. پس چرا در اینجا اندیشه توده ای را سد راه اپوزیسیون ایران می خوانم؟

از دیدگاه نگارنده این سطور یک اشکال بزرگ اپوزیسیون ایران از زمان تأسیس حزب توده در هفتاد سال پیش، این بوده است که این حزب جدا از سیاست، برنامه، و حتی ایدئولوژی اش، همٌ و کوشش خود را صرف نصیحت به رژیم حاکم میکرده و میگفته که رژیم چه کار باید بکند، گوئی که این حزب در قدرت است و متفکرینش مشاورین رژیم وقت هستند، نه آن که این حزب در قدرت *نیست* و  وظیفه خود را بعنوان ارائه دهنده آلترناتیو رژیم وقت، تلقی کند.  مثلأ حزب دموکرات آمریکا وقتی در قدرت نیست، تلاش خود را صرف نصیحت حکومت جمهوریخواه وقت نمیکند و انرژی اش مصروف برنامه روشن جهت کسب قدرت در قوه مجریه یعنی به دست آوردن مقام ریاست جمهوری در کشور می شود (حتی اگر در عمل بخشأ قدرت را در قوه مقننه داشته باشد).

در سال های 1320-1332 واقعیت حزب توده نظیر حزب کمونیست ایتالیا نبود هرچند هردو اصلاح طلب بودند.  حزب توده یک طرح رفرم برای جامعه ارائه نمیکرد که سعی کند نیروی خود را متشکل کند تا کل یا بخشی از حکومت را بدست آورد و برنامه خود را به پیش ببرد.  بجای آن، آنها به هر حکومتی که بود نصیحت میکردند،  و حتی وقتی در کابینه قوام السلطنه وزیر داشتند، عملکردشان مثل یک ژورنالیست ناظر بر اوضاع بود، تا که مثل کسی باشد که در قدرت است و در پی اجرای برنامه خود، حتی وقتی بخشأ در قدرت قرار دارد. البته سید محمد خاتمی نیز در همه دوران ریاست جمهوری اش از جمله در مورد قتلهای زنجیره ای به همین گونه نظیر یک ژورنالیست نظر می داد نه بعنوان رییس قوه مجریه خود را موظف بدان که در مورد مسائلی که اشاره می کند، اقدام اجرایی کند، که بحثی مفصل درباره درک از جمهوری واقعی و ریاست جمهوری است و نه دولت اسلامی خمینی که بر آن نام “جمهوری” گذشته اند(1).

در همهء دنیا، چه تشکلات سیاسی انقلابی و چه رفرمیست، در پی کسب قدرتند، و هیچگاه از داشتن چنین هدفی خجالت نمیکشند، و آن را مخفی نمیکنند، و از راه اصلاحات یا انقلاب، برای کسب قدرت استفاده میکنند،  چرا که فکر میکنند بهتر میتوانند جامعه را اداره کنند، و به  این خاطر بحث میکنند و برنامه میدهند، وگرنه عضو احزاب دیگر میشدند و دلیلی نداشت حزب یا گروه خود را بسازند! البته شکسته نفسی ها و تعارفات اصلاح طلبان اسلامی نیز همینطور است که در نوشتار “قدرت، مذهب، و اصلاح طلبان جمهوری اسلامی- ویرایش دوم”(2) به تفصیل بحث شده است.

در واقع این فرق احزاب با مطبوعات است. مطبوعات هدفشان بیان نظرگاه های مختلف است،  و به همین علت جراید گوناگون شکل میگیرند، اما هدف از شکل دادن گروه ها و احزاب سیاسی مختلف،  بحث و تبادل نطر نیست.  هدف گرفتن قدرت است، حال چه آنها که از طریق رفرم بخواهند به آن هدف برسند،  و چه آنها که از طریق انقلاب، وگرنه در اصل هدف تشکیلات سیاسی که کسب قدرت است،  تفاوتی نیست.

اندیشه توده ای در واقع دو سنت موجود در دنیا، که در ایران دوران مشروطیت نیز به وضوح هردو وجود داشتند، یعنی سنت مطبوعات و سنت احزاب سیاسی را،  در هم ریخته،  یا بهتر بگویم، مخدوش کرده است. در حقیقت اشکال بزرگ همه جنبش سیاسی ما در یک قرن گذشته گذشته، از زمان تأسیس حزب توده، و بویژه در 38 سال اخیر که رفرم بیشتر مدنظر جریانات سیاسی ایران بوده است تا انقلاب، درک از رفرم نظیر سنت سیاسی دوران مشروطیت نبوده، بلکه نظیر اندیشه توده ای بوده است که گوئی طرح احزاب سیاسی برای رفرم،  یعنی نقد و توصیه به حکومت وقت و نه کسب قدرت سیاسی.

صرفنظر از برنامه سیاسی و فکری جریانات سیاسی مختلف، هر جریان سیاسی بایستی تفاوت خود را با مطبوعات درک کند و هدف خود را کسب قدرت بداند.  اگر چه درست است که احزاب هم کار فرهنگی و مطبوعاتی میکنند، اما هدف احزاب از انجام همه آن کارها کسب قدرت است،  و نبایستی از روشن بودن در آن باره،  و اعلام آن رودربایستی کرد.

اکنون زمان ایجاد احزاب آینده نگر در ایران است.  پلاتفرم ضمیمه را که سالهای پیش پیشنهاد شده، می تواند بعنوان تمپلیت مورد استفاده قرار گیرد (3).  پلاتفرم حزبی آینده نگر از آنچه حتی پس از انقلاب آمریکا،  حزب دموکرات آمریکا ارائه کرده بود، یا سوسیالیستها در زمان مانیفست و برنامه ارفورت ارائه کردند، در عرصه های دموکراسی، عدالت، پیشرفت، و سیاست خارجی، نسبت به جامعه فراصنعتی کنونی، به همان اندازه به جوانب مختلف جامعه کنونی پرداخته، که آن برنامه ها نسبت به جامعه زمان خود بودند. البته بیش از یکسال است که در خارج کشور “حزب سکولار دموکرات ایرانیان”(4) تأسیس شده که حزبی آینده نگر است و نیروهای سیاسی داخل ایران می توانند از تجربه آن استفاده کنند هرچند در داخل ایران وضعیت دموکراسی نیست و جریانات سیاسی با استبداد روبرو هستند که فعالیتهای اجتماعی علنی را بسیار دشوار می کند.

مثلأ اگر بنیان گذاران انقلاب آمریکا، جهت برنامه های عدالت، جامعه آینده مورد نظر خود را،  در پرتو مالکیت خصوصی میدیدند و یا سوسیالیستهای جامعه صنعتی، عدالت آینده را در پرتو مالکیت دولتی میدیدند، این پلاتفرم، برنامه های عدالت آینده را در پرتو مالکیت سازمان های غیر دولتی  میبیند، اما نظیر اولین برنامه های سرمایه داری یا سوسیالیستی جامعه صنعتی، این برنامه نیز بعدآ توسط حزب دقیق تر خواهد شد، اما برای شروع ارائه طرح برنامه در دنیای فراصنعتی، اگر این برنامه از برنامه های سیاسی سرمایه داری یا سوسیالیستی ابتدای جامعه صنعتی غنی تر نباشد، ضعیف تر نیست(5).

دیگر آنکه هدف از طرح دیالوگ در مورد پلاتفرم حزبی(6)، دستیابی به برنامه ای جامع برای حزبی است که در پی کسب قدرت در ایران باشد،  و البته کسب قدرت بمعنی نداشتن متحد و عدم ائتلاف نیست، که درباره آن در نوشتار “حزب آینده نگر و ائتلاف های سیاسی”(7)، بطور مشخص بحث شده است،  اما برای موسسین حزب،  ضروری است که روشن باشد،  هدف حزب سیاسی برای کسب قدرت است،  که با هدف ژورنالیستها و مؤسسات مطبوعاتی متفاوت است.

به تصور این قلم عدم طرح روشن هدف گرفتن قدرت،  باعث میشود که اوج گیری ناگهانی جنبش، میتواند نیرویی سنتی،  نظیر مسجد در زمان انقلاب 57 را، به رأس جنبش پرتاب کند،  و بدینگونه نیروهای سیاسی مدرن میتوانند، به منقدین مطبوعاتی تحول بعدی جامعه ما مبدل شوند و نه نیرویی که قادر باشد قدرت را در ایران، کسب کند.

به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران،

IRANSCOPE.COM

http://www.ghandchi.com

دوازدهم مهرماه 1397

Oct 4, 2018

_____________________________________________________

*ویرایش نخستین این نوشتار بیش از 14 سال پیش منتشر شد.

  1. درباره درک غلط سید محمد خاتمی از جمهوریت

http://www.ghandchi.com/411-FuturistRepublic.htm

About Khatami’s Misunderstanding of Republicanism

http://www.ghandchi.com/411-FuturistRepublicEng.htm

  1. قدرت، مذهب، و اصلاح طلبان جمهوری اسلامی- ویرایش دوم

http://www.ghandchi.com/412-PowerReligion.htm

Power, Religion, and IRI Reformists

http://www.ghandchi.com/412-PowerReligionEng.htm

  1. پلاتفرم حزب آینده نگر

http://www.ghandchi.com/348-HezbeAyandehnegar.htm

Futurist Party Platform

http://www.ghandchi.com/348-HezbeAyandehnegarEng.htm

  1. درباره حزب سکولار دموکرات ایرانیان

https://goo.gl/Ze3xZU

About Iranian Secular Democratic Party

https://goo.gl/SSjWoV

  1. حزب آینده نگر در پی هدفی که مارکس به آینده دور موکول می کرد

http://www.ghandchi.com/1677-marx-omission-futurist-party.htm

Futurist Party Aims for What Marx Deferred to Distant Future

http://www.ghandchi.com/1677-marx-omission-futurist-party-english.htm

  1. درباره حزبی آینده نگر

https://sites.google.com/site/futuristparty

  1. حزب آینده نگر و ائتلاف های سیاسی

http://www.ghandchi.com/309-FuturistCoalitions.htm

Futurist Party and Political Coalitions

http://www.ghandchi.com/309-FuturistCoalitionsEng.htm

http://www.ghandchi.com/2283-tudehii.htm

Tudehii Thinking, the Barrier of Iranian Opposition

http://www.ghandchi.com/2283-tudehiiEng.htm