او كيست؟

cyrous mohsen vand

سيروس محسن وند

 در دنياى سياست، برخى پديده هاى پر زرق و برق و بادكنكى هست كه مورد توجه زيادى از سوى عوام قرارميگيرد. اينجور پديده ها معمولاً با فرضيه هايى ظهور ميكنند كه به ظاهر به همه ى پرسشها و مشكلات عوام پاسخميدهد. اينجور پديده ها از سوى سياسيون حرفه اى، همچون پشه يا مگس بى خاصيتى، ناديده گرفته ميشوند ولى بهرشد مصنوعى خود ادامه ميدهند و با زور در چشم سياسيون حرفه اى فرو برده ميشوند تا جايى كه بزرگان دنياىسياست، يك به يك و بنا بر تجربه و تمايلات سياسى خود به آن پديده يا پروژه ى سياسى واكنش نشان بدهند.

بعنوان يك شخص عامى، توجه من خيلى زود به يكى ازين پديده ها جلب شد. جوان، صميمى، خاكى و در ظاهر بانبوغى خارغ العاده ولى از همه مهمتر، با يك فرضيه كه به همه ى پرسشها ى ريز و درشت پاسخ ميدهد و چاره ىهمه ى دردهاى مارا دربر دارد.

با كمال تاسف، متوجه شدم كه تقريباً هيچ يك از سياسيون كاركشته، اين كشف تازه ى من را نميشناسند. يكى دوتايىكه شناختى درباره وى داشتند، با شنيدن نام وى از فرط خشم منفجر ميشدند و برخلاف نظر من وى را يك شارلاتانميدانستند. متاسفانه، هرگاه وى را به مراجع وزين معرفى كردم، پاسخ شنيدم كه وى بسيار مشكوك بنظر ميرسد.

ازآنجايى كه ما افراد عامى هميشه عقلمان بيشتر از ريش سفيدها ميرسد و بايد نبوغ ذاتى خودرا به اثبات برسانيم، وبيش از همه، يك شبه درمان دردهايى را كشف كنيم كه ريش سفيدها در طى دهه ها نتوانسته اند درمان كنند، بهتلاش خود براى معرفى اين اعجوبه ى نسل جوان ادامه ميدهم.

ايشان وقتيكه ميخواست به زندان برده شود، بطور اتفاقى، يك خبرنگار انگليسى در حال گذر بود و فيلم سوزناكوداع ايشان را ضبط كرد و در اينترنت گذاشت.

سپس ايشان را دويست و بيست روز به زندان انفرادى بردند و مچ دستهايش را شكستند و او از اين اتفاق خيلى لذتبرد. . مع الوصف، پس از زندان انفرادى، به او مرخصى ميدادند تا بيرون بيايد و لبى تر كند.

سرانجام، ايشان را آزاد كردند و ايشان آنقدر خوش شانس بود كه اورا با لباس زندان به خانه فرستادند و يكفيلمبردار خوب كه ازأنجا گذر ميكرد، از ايشان و دوستش در لباس زندان و با چشمهاى گود افتاده و نورپردازى بهسبك آوانگارد فيلمبردارى كرد.

براى بار سوم هم شانس آمردند و يك سياستمدار كله گنده ى آمريكايى كه از رفقاى جورج بوش است اورا از ايراننجات داد. همان جورج بوش كه بطور انساندوستانه به عراق حمله كرد و نتيجه ى حمله ى انساندوستانه وى بهعراق را هنوز هم مشاهده ميكنيم.

خلاصه، اين پديده ى بادكنكى، پشت سرِ هم شانس آورد و به او جايزه ى ادبى دادند و در دانشگاه به او كار دادند ودر تلويزيون آمريكا با او مصاحبه كردند و به كشورهاى اروپايى فرستادند تا سياستمداران اروپايى را كه خودشانهفت خط ترين هفت خطها هستند با وضع ايران آشنا كند، صدهاهزار تن در ايران توانستند ويدئوهاى او را ببينند وبه آنها اثبات شد كه درد ما ايرانى ها اين استكه خامنه اى جاسوس روسيه است.

اين معجزه ى نوظهور، تنها يك ايراد دارد. تماميت خواه است و اگر كسى از او انتقاد كند خيلى ناراحت ميشود.براى مثال، آقاى عليرضا نورى زاده را كه خيلى مؤدبانه و با احتياط، فرضيه ايشان را زير سؤال برده بود، بطورضمنى، خائن و نوكر و جاسوس و از اينجور چيزها ناميد.

البته شما ريش سفيدها، لازم نيست اين نوشته ى من را بخوانيد يا اينكه به سخنرانى هاى طولانى وى گوش بدهيد تابدانيد او چگونه پديده اى است. كافيست در ويكيپديا جستجو كنيد تا بدانيد كه او براى جناحى از اصلاح طلبان  كه بانئوكانهاى آمريكا همكارى ميكنند، انجام وظيفه ميكند.

كافيست شما حدس بزنيد او كيست تا در ويكيپديا در باره اش و درباره ى اينكه آنهايى كه جايزه ى انى تيلور راميدهند چه كسانى هستند.

پاينده و پيروز باشيد