تبریک بخاطر ازادی عظیم زاده

رضا رخشان :

دو سه روز اخیر، خبر مسرت بخش آزادی عظیم زاده وبازگشت او به کانون گرم خانواده اش را همه ما شنیدیم. ضمن شادباش و همچنین تاسف از مشکلات جسمی نامبرده در نتیجه اعتصاب غذا، از پایان یافتن اعتصاب غذای نامبرده عمیقا خوشنود وراضی هستم. ازسوی دیگر، بنظرم شاید مدیای سرمایه داری از پایان یافتن این ماجرا زیاد خرسند نباشند. شاید در آرزوی شهادت سازی دیگری بودند یا شاید هم خیلی خوشحال میشدند اگر خدای ناکرده بلایی برسر جعفر می آمد تا با واویلا کردن بر او در تقابل بین سرمایه داری جهانی و بورژوازی وطنی قربانی سازی  و مظلومیت نمایی کنند.

امروز و بعد از برجام ، سرمایه جهانی در تکاپوی تسخیر بازار ایران است. شاید در این میان استفاده از جان ، شرافت وعزت کارگر، دست مایه این رقابت و کشمکش باشد. کما اینکه از جنبه سیاسی هم میتوان نمود این کشمکش را در تضاد دولت بعنوان حامی سرمایه داری جهانی در تقابل با آنچه در گذشته بنام دلواپسان وکلا مخالفین برجام ملاحظه کرد. این دو سوی معادله از هیچ کوششی در جهت پیروزی خود برحریف کوتاه نخواهند آمد.

یک سوی آن(دولت) بشدت خواستار ورود به بازار جهانی سرمایه، خصوصی سازی و ایجاد دولت مدرن در ایران است. دولتی که برهمه ارکان اقتصادی سیاسی ونظامی کشور احاطه پیدا می کند. چنین دولتی بشدت کوچک و همسو با اقتصاد بازار ازاد ورقابت ازاد است واز سوی دیگر، مخالفین که وابسته به عناصر مذهبی و نظامی هستند در صددند که با حفظ شرایط فعلی از غلطیدن مناسبات اقتصادی و سیاسی کشوربسمت غرب، بدبین ونگران هستند. مهمترین شعار این گروه عدالت گرایی است. همانطور که طیف مقابل (جناح دولت وطیف اصلاح طلبان) بحث ازادی وحقوق مدنی و شهروندی سرلوحه شعارهایشان میباشد.

در ماجرای فیشهای حقوقی که از طرف طیف مخالف دولت ،بشدت وبشکل رادیکالی دنبال میشود بطوریکه برخلاف جریان دولت که فکر می کرد این مسئله در حد چند سایت وروزنامه وخبرگزاری باقی میماند ولی باتوجه به تبلیغات جریان رقیب و مهمتر از آن فقر وبدبختی وشکاف فاحش طبقاتی، از حقوق پایین کارگران و معلمان وسایر حقوق بگیران گرفته تا سایر اقشار آسیب پذیر جامعه ، امروز این مسئله در کوچه وخیابان و در لایه های مختلف جامعه مطرح است. ومردم بشدت ازین همه فساد وبی بندباری اقتصادی ناراضی وناراحتند.

این رخداد باتوجه به اینکه سال اینده،سال انتخابات است بشدت از طرف جریان رقیب دولت مورد بهره برداری سیاسی قرار گرفته است. بطوریکه دولت را در موقعیت تدافعی قرار داده است.امروز مردم ایران تشنه عدالتند.این چه وضعیتی است که عده ای قلیل حقوقهای چند صد میلیونی میگیرند واکثریتی دستمزد چند برابر پایینتر از خط فقر؟ در چنین اوضاعی و در فضای مناسبات سیاسی ،اقتصادی هر طرف با تکیه بر ابزارهایی که در دست دارند در تلاشند تا ذهنیت جامعه را همراه با خود و بر علیه رقیب تغییر دهند. ماجرای فیشهای حقوق مدیران دولتی چه از منظر اخلاقی وچه اقتصادی واجتماعی ، یک باخت بزرگ برای دولت بود. باید دید که در آینده چه میشود ولی با این حال در این کشمکش ،که بازهم بنوعی استفاده از حقانیت طبقه کارگراز طرف مخالفان دولت است یعنی با آن حداقل دستمزد800هزار تومانی و یادآوری این امر که ای کارگری که حقوق ناچیزت کفاف زندگی بخور ونمیر را نمی دهد بیا ببین مدیران دولت تدبیر وامید چه دریافتیهای نجومی برای خود دارند.

طبیعیست که در چنین احوالی کارگران وعموم مردم ناراحت باشند. هرچند که بنظرم حتا در این جریان (حقوقهای نجومی) که البته بشدت غیر قانونی وغیر اخلاقیست بازهم از وضعیت طبقه کارگر سو استفاده میشود. یعنی آن کسانی که در حال زیر ضرب بردن دستگاه دولت هستند. در زمان دولتهای قبلی ،همان کاری را کردن  که دیگران در دولت فعلی. مردم فقیر دراینجا در میانه بازی گیر افتاده اند. نمی دانند که کدام سو درست میگوید و به کدام سمت امید ببندند.این ماجراها در بازی قدرت همیشه بوده است .یعنی قیل وقال کردن جریان رقیب دولت مستقر برای کسب آرا در انتخابات بعدی .اما نباید بگذاریم که همیشه  از طبقه کارگر استفاده ابزاری بشود.نباید بگذاریم که از زندگی وبدبختی ما ، دیگران در بازیهای قدرت پیروز شوند و بعدش هم کارگر برو به امید خدا.باید بپذیریم که

کس نخارد پشت من   جز ناخن انگشت من

اگر قرار است قربانی شویم و یا از گرسنگی بمیریم ، برای خودمان بمیریم. برای طبقه کارگر بمیریم. نه نردبانی باشیم تا دیگران از مناره های ما بالا بروند. دیگر بس است از مظلومیت کارگر گفتن. دیگر بس است .چونکه قرن هاست در بازی قدرت وثروت، ازمظلومیت وحقانیت کارگر چه سخنهای زیبا وشیرین که برزبان جاری نساخته اند. تا زمانیکه بر اسب مراد نشستند از یاد میرود هر آنچه که برزبان می آوردند. گویا که همشان الزایمر می گیرند و نتیجه آن همه شعار برای کارگران وسایر اقشار فرودست همیشه هیچ بوده است. من نمیخواهم فقرم ، بدبختیم، حقوق پایینم و خیلی از نداشته هایم دستاویز دیگران باشد. اگر کاری برای تغییر شرایط رقت انگیز زندگی،ازمن ساخته نیست، بگذار لااقل امکان سوء استفاده برای دیگران فراهم نکنیم. لااقل می توانیم کاری کنیم که شرایط را برای زندگی و مبارزه نسلهای بعدی ساده تر کنیم و نه این که آن را دشوارتر کنیم. اگر هم عزت و افتخاری قرار است نصیب ما شود، این اتفاق هنگامی می افتد که روی پای خودمان بایستیم.

رضارخشان

14/4/1395