دکتر حسن بلوری :
فشرده
در قوانین اساسی علم پارامترهایی به نام ثابتهای طبیعی مطرح هستند که بنابر یافتهها نقش تعیین کننده در سرنوشت کیهان دارند. طبق این قوانین کوچکترین انحراف در ثابتهای طبیعی میتوانست بهشکلگیری کیهانی متفاوت از کیهان ما منجر شود. باز طبق همین قوانین کل ویژگیهای کیهان تابع ثابتهای طبیعی میباشند. بدینسان ما مدعی هستیم که قوانین علم جهانشمول هستند، ادعایی بسیار بزرگ. آیا این ادعا صحت دارد؟ چگونه میتوان از صحت آن مطلع شد؟ بیتردید اثبات آن نیازمند پیشزمینه (پیشدانش، فرض، ایده) است و این خود نیازمند پیشزمینهای دیگر. لذا روشن است که این موضوع به حوزهی تواناییشناختی (Erkenntnisfähigkeit) تعلق دارد و لازم است از جانب فیلسوفان بررسی شود.
ما تا به امروز کوچکترین اطلاعی از کجائی و چرائی اندازه ثابتهای طبیعی نداریم و حتی نمیدانیم که آیا این ثابتها حاصل اتفاقی نادر، کوتاه زمانی پس از ’بیگبنگ‘، هستند یا نتیجهی علتی که (هنوز) نمیشناسیم. چنانچه اندازههای مربوطه حاصل از اتفاق باشند، میباید آنها را بدون امکان مستدل نمودنشان همانگونه که هستند پذیرفت. اما اگر ثابتهای طبیعی معلول علتی باشند لازم است که علت را شناسایی کنیم. برای این منظور احتمالا نظریههای موجود، یعنی نظریه نسبیت و نظریه کوانتوم، توان کافی را ندارند. باید دید آیا میتوان با توسعه این نظریهها به نتیجه مطلوب رسید. درغیر اینصورت لازم است نظریه بنیادیتری از این دو نظریه بنا کنیم.
پرسش دیگر این است که آیا ثابتهای طبیعی بهمعنای واقعی کلمه ثابت هستند و یا تابعی از مکان و زمان و اگر چنین باشد چگونه میتوان از آن مطلع شد و سرنوشت قوانین اساسی ما چه میشود؟ برای مثال، آیا ثابتهای طبیعی در کرهای بسیار دور (مثلا در فاصله ده میلیارد سال نوری) همانی هستنند که ما از محدوده خود میشناسیم و یا تغییر میکنند؟
روشن است که وضعیت موجود نه برای دانش فلسفه رضایتبخش است و نه برای علم فیزیک. چراکه بدون داشتن اطلاع کافی از معتبر بودن قوانین اساسی در کل کیهان و چرائی و چگونگی شکلگیری ثابتهای طبیعی هر ادعایی در ارتباط با آنها حدس و گمانی بیش نیست.