حسادت و سیاست

 

مسعود نقره کار :

حسادت ( رشک، چشم تنگی) به عنوان پدیده ای احساسی – هیجانی از کنش ها و واکنش های روانی و رفتاری انسان است. حسادت ریشه دراین فکر و نگاه دارد که چرا دیگری یا دیگران چیزی دارند که من ندارم. حسادت تمایل به مقایسه کردن نسبت به دیگری یا دیگران است، مقایسه ای که خود آزار و دیگر آزار است، چنین ویژگی ای سبب می شود انسان حسود هیچ وقت آرامش نداشته باشد و مدام از پیشرفت ها و داشته های دیگران رنج ببَرد. مقایسه فردی و اجتماعی می تواند عامل محرکی برای پیشرفت باشد اما در حسادت عاملی بازدارنده و مخرب است. در مورد این ” گناه مرگ آور” که عده ای پادزهر افسردگی در حسودان می دانند ضرب المثل های بسیار وجود دارد: ( حسود هرگز نیاسود)، ( حسود از نعمت حق بخیل است و بنده بی گناه را دشمن می داند)، (نه می خواهم خدا گوساله را به همسایه ام بدهد و نه ماده گاو را به من).

غبطه خوردن را گاه مترادف حسادت می آورند، اما غبطه خوردن یک احساس مثبت است که  می تواند به رشد و پیشرفت انسان کمک کند. حسادت به ندرت عاملی رقابتی و محرک برای بهتر شدن، رشد و پیشرفت است، و بیشترآن را مخرب و زیان آور دانسته اند، احساسی منفی برای کسی که حسادت می کند ( حسود) و هم شخصی که مورد حسد است، در چنین حالتی حسود به تخریب و تحریف و تا حد حذف و نابودی فرد یا افراد مورد حسادت پیش خواهد رفت. میان حسادت و نگرانی و دلواپسی نیز پاره ای ویژگی های مشابه مطرح شده است اما این سه تفاوت ها دارند.

حسادت ناشی از احساس ناامنی ست، حسی که ریشه در دوران کودکی و زمانه شکل گیری شخصیت فرد دارد. برای بروز حسادت دلائل متعدد بر شمرده اند، گفته اند دلائل بیولوژیک و بیو کمیکال در بروزاین اختلال ثابت نشده است، بیشترین روانشناسان و جامعه شناسان عوامل محیطی ( خانوادگی و اجتماعی) به ویژه تجربیات کودکی و شخصی را عامل بروز حسادت دانسته اند. برای نمونه در خانواده  اگر به یکی از کودکان بیشتراز دیگران محبت و توجه  شود، در کودکی که کمتر محبت و توجه می بیند حس حسادت تقویت می شود..

حس بیهوده و بی ارزش بودن، حس سرخوردگی، حس فقدان عزت و اتکا به نفس تقویت کننده حسادت اند. حسادت منفی و مخرب گاه با تظاهر و نقاب عزت نفس بالا و فروتنیِ کاذب خود نمائی می کند اما حسود با بروز حس و هیجان و رفتار تخریب گرانه و تحریف کنندۀ نسبت به  فرد یا افراد مورد حسادت به سرعت نقاب از چهره  و رفتارش بر داشته می شود.  گفته شده است “ریشه حسادت ترس و ریشه ترس، نا امنی ست”، ترس از دست دادن  چیزی که برای فرد ارزش دارد می تواند سرچشمه حسادت شود.

 حسود اگر بپذیرد و باور کند که مبتلا به حسادت است گام در راستای بهبودی خود بر داشته است، آگاهی به  این اختلال آغاز مدیریت حسادت مخرب و تحریف کننده و تقویت عزت نفس است، و این به یافتن راه بر قراری رابطه سالم  با فرد و افراد کمک می کند. حسود خود شناس نیست، بهمین خاطر حسرت خورِ موقعیت دیگران است. حسود اگر بتواند کمبودهایش را بفهمد و با آن ها کنار بیاید با آرامش بیشتری زندگی خواهد کرد اما اگر عامل کمبودهایش را دیگران بپندارد حسادتی مخرب را دامن خواهد زد.

حسادتی که اختلال در روابط فردی و عاطفی ایجاد کند می باید درمان شود. حسادت حتی می تواند عامل بروز اختلال های فیزیکی( جسمی) شود.

حسد سیاسی

رابطه بین حسادت و سیاست، حسادت و قدرت، حسادت و عدالت ، حسادت و رقابت، حسادت و منفعت طلبی، حسادت و تبلیغات،  حسات و نوع دوستی از مباحث و مسائل مورد بحث روانشناسان و جامعه شناسان بوده و هست.

حسادت را ناشی از تفاوت ها دانسته اند و برخی براین باورند که با از میان برداشتن بی عدالتی ها و تفاوت ها ریشه کن خواهد شد، برخی اما گفته اند تفاوت ها می توانند یکی از عوامل بروز حسادت باشند اما در بروز اختلال حسادت عوامل روانی و رفتاریِ فردی و اجتماعی نقش دارند. حسادت را برخی تجربه  بی عدالتی در جامعه  دانسته اند و ناشی از این پرسش که بر اساس چه قانون اجتماعی ای عده ای بیش از ” من ” دارند. در این میانه واکنش انسانی و عدالت خواهانه در مقابل بی عدالتی‌های اجتماعی و اقتصادی را می باید از واکنش ناپسند و بیمارگونه حسادت جدا کرد. 

حسادت در فرهنگ و جوامع مختلف ویژگی ها و معانی خاصی دارد. نظام های سیاسی و تبلیغاتی به اشکال مختلف از وجود چنین ناهنجاری ای در فرد و جامعه بهره می برند. سرمایه داری از حس حسادت، به مانند حس رقابت جهت منفعت بیشتر استفاده می‌کند.

حسادت در سیاست  با ویژگی اغواگرانۀ  قدرت نیز در می آمیزد و سبب بروز روابط سیاسی مخرب و نا مناسب بین افراد و در جامعه می شود. برخی حضور پدیده حسادت در عرصه سیاست  را نه فقط  در مناسبات فردی و جمعی، که به سطح کلان مناسبت سیاسی و روابط بین کشورها نیز تسری داده اند و آن را عامل بروز بسیاری از اختلاف ها و تنش های سیاسی و حتی جنگ هایی بزرگ دانسته اند.

حسادت در میان سیاسیون  به  گرایش و تمایل به استفاده از خشونت زبانی کشیده می شود،  گرایش و تمایلی آلوده به  تنفر و کینه‌جویی که در برابر و تقابل با رقابت سالم و سازنده قرار می گیرد و انگیزه‌ای برای جاه طلبی می شود. حسادت سیاسی حسی ست که از در هم آمیختگی خشونت و شکست شکل می گیرد، مجموعه ای از احساس ها، انگیزش‌ها و افکاری که در گفتار و رفتار حسود سیاسی خود را نشان می دهد.  ضعفی که حسود سیاسی احساس می‌کند به شکل خشونت زبانی  به قربانی  حسادت اش منتقل می کند و این مانع از رنج بیشتر او از شکست می‌شود. حسودِ سیاسی درون و برون اش بوی طرد شدگی و گند دروغ می دهد. حسد سیاسی توام با دروغ گوئی، مردم فریبی، عصبانیت ، و گاه افسردگی همراه است، حس و هیجانی پیچیده  که  با زود رنجی، خشم، خصومت ، ناتوانی ، آسیب پذیری، ترس و آشفتگی همراه ست، حس هایی که تاثیرات منفی بر زندگی حسود سیاسی می گذارند.  

حسد سیاسی را به وضوح درفکر و رفتار بسیاری از کنشگران سیاسی ایرانی، به ویژه در متوهمانی که خود رهبر پندار و خود گُنده بین هستند می توان دید، اختلالی که از عوامل پراکندگی، عدم همکاری و نزدیکی فعالان و جریان های سیاسی و اجتماعی شده است. شاهدیم که حسود سیاسی به جریان های سیاسی، شخصیتی سیاسی و فرهنگی، به ویژه رقیبی که به علت داشتن ویژگی ای مورد احترام واقع  می‌شود، حسادت می‌ورزد. حسود سیاسی می پندارد حق او را فردی که مورد حسادت  قرار گرفته خورده است و گاه با خشونت زبانی و حتی رفتاری به فرد مورد حسادتش حمله می کند. مذبوحانه تلاش می کند محبوب القلوب و زینت المجالس باشد اما فکر و رفتارش سرانجام نفرت المجالس اش می کند. خود را مظلوم و فروتن جا می زند اما فروتنی اش کاذب و دورغین است. حس آزار دهنده بی ارزش بودن و ضعف در برابرکسی که رقیب می داند به حسادتی خشن سوق اش می دهد.

 تخریب و تحریف  و به خطر انداختن موقعیت، و ترور شخصیت  فرد مورد حسادت از ویژگی های حسود سیاسی است.