خوب، بد، زشت

 

cyrous mohsen vand

دکتر سیروس محسن وند :

اين روزها كه درگذشت زودهنگام و ناعادلانه ى عباس كيارستمى ما را در اندوه فرو برده و نشان ميدهد كه روز هاى سخت، به نخبگان نيز رحم نميكند.

يكى از دوستان ميهن تى وى، كه از نوابغ دنياى سياست و فرهنگ است، پيش از آنكه با ميهن تى وى قهر كند، نوشت كه ارزشِ فيلم “بد، خوب، زشت” به صحنه سازىِ آن است.

آن روزها حوصله نداشتم به او پاسخ بدهم.

حالا، به افتخار كيارستمى، و بخاطر آنهايى كه بدون آنكه فيلم را بفهمند، درباره كيارستمى قضاوت ميكنند، ميخواهم خطى درباره اين فيلم وسترن بنويسم تا خيلى ها كه خودشان را عقل كل حساب ميكنند بفهمند كه نبايد خودشان را توى همه چيز قاطى كنند.

حقيقت اينستكه فيلم “خوب، بد، زشت” يك فيلم كاملاً سياسى است و به همين دليل نيز مشهور شده و نه بخاطر سِنوگرافى. همه ى فيلمهاى آمريكايى كه تاريخى شده اند بشدت سياسى و يا اجتماعى هستند. حتى فيلمهاى الويس پريسلى و آرنولد شوارتزنگر و بروس ويليز.

البته اگر فيلم “خوب، بد، زشت” را با كيفيت پايين ميساختند هرگز اينگونه تاثيرگذار نميشد ولى آنها كه ميپندارند كه عظمت اين فيلم بخاطر اِفه ها و لباسها و نورپردازى و زاويه ى فيلمبردارى است سخت در اشتباهند.

عظمت اين فيلم بخاطر معناى فيلم است و البته بسيار خوب نيز ساخته شده.

اگر يك فيلم فاقد معناى مهمى باشد، هر اندازه كه از نظر تكنيكى خوب باشد، بازهم ماندگار نميشود.

مهمترين نكته در فيلم “خوب، بد، زشت”، عبارت است از خشونت و مشروعيت بخشيدن به خشونت براى رسيدن به اهداف خوب. اين است ذهنيت آمريكايى!

شخصيت اصلى فيلم، كلينت ايستوود، خيلى ها را به قتل ميرساند ولى او يك آدم خوب است و به همين دليل، قتلهايى كه او مرتكب ميشود مشروع و به حق است.

كلينت ايستوود در اين فيلم، نماد آمريكا است. آمريكا كه يك كشور خوب است و داراى اهداف والاى انسانى.

به همين دليل آمريكا حق دارد كه هر چقدر دلش ميخواهد آدم بكشد.

عظمت اين فيلم در اين استكه پنجاه سال پيش توجيهى براى حمله ى آمريكا به عراق ارائه داد: حمله ى مردمِ خوب به مردمِ بد. تاثير اين فيلم بر ذهنيت مردم آمريكا تا امروز ادامه دارد و براى هر آمريكايى بطور ناخودآگاه، توجيهى است براى جنايتهايى كه دولت آمريكا مرتكب شده و ميشود.