دنیا را باید از دست هفت تیرکشها نجات داد

محسن ابراهیمی
ebrhaimi1917@gmail.com

لاتهای محل چگونه با هم تصفیه  حساب میکنند؟ رجز میخوانند؛ ماهیچه به هم نشان میدهند؛ چاقوکشیهایشان را به رخ میکشند، و بالاخره وقتی به جان هم میافتند تمام تلفاتشان میتواند لت و پار کردن همدیگر باشد.

داستان لاتهای حاکم بر دنیا اما فرق میکند. سلاح اینها پنجه بوکس و چاقو نیست. موشک است؛ بمب شیمیایی است؛ بمب بشکه ای است؛ کلاهک اتمی است.  لات بازی اینها جان و زندگی و امنیت میلیونها انسان بی گناه را به بازی میگیرد. دنیا را باید از دست اینها نجات داد.

دونالد ترامپ، پیش از حمله موشکی به سوریه تویت کرد: “آماده باشید، موشک ها می آیند”!

پوتین آن را “تجاوز به حکومت مشروع و مستقل سوریه و نقض منشور سازمان ملل متحد خواند”!

خامنه ای مثل همیشه رجز خواند و روحانی حرف پوتین را تکرار کرد: “عده‌ای به بهانه‌های واهی به کشوری مستقل که دارای حکومت و مردمی آزاد است، حمله می‌کنند!”

و بالاخره “موشکها آمدند”، اهدافی را ویران کردند و ترامپ باد در غبغب انداخت که “ماموریت انجام شد.” همان جمله ای که جرج بوش پسر 15 سال پیش، پایان عملیات ویرانگر “شوک و وحشت” در عراق را با آن اعلام کرده بود!

حکومت و مردمی آزاد؟ کشوری مستقل؟ نقض حقوق بین الملل؟ واقعا اینها همه مردم دنیا را ابله حساب میکنند؟

البته جای تعجب نیست که سران حکومت اسلامی یک آدمکش شناخته شده  و مردم  تحت سرکوبش را  “حکومت و مردمی آزاد” خطاب میکنند. اینها قبلا چشم در چشم مردم جهان دوخته اند و گفته اند جمهوری اسلامی آزادترین کشور است!

کشوری مستقل؟  15 سال پیش امریکا کشوری مستقل به نام عراق را تماما با خاک یکسان کرد. 4 سال پیش پوتین شبه جزیره کریمه، بخشی از یک کشور مستقل به نام اکرایین را تماما به روسیه منضم کرد. همین حالا ارتش ترکیه، دومین ارتش ناتو درعفرین اشغالی است که بخشی از “کشور مستقل” است. و بالاخره همه این عشاق سینه چاک استقلال جنگ میان خود را به طور نیابتی در کشوری دیگر پیش میبرند. استقلال و تمامیت ارضی زمانی مقدس است که به اهدافی کثیف خدمت کند. وقتی لازم شود همین سینه چاکان استقلال و تمامیت ارضی اولین کسانی هستند که آن را زیرپا میگذارند.

حقوق بین المل؟ حقوق بین الملل همیشه بازتابی از توازن قوای سیاسی میان دولتهایی است که در چهارچوب این حقوق قرار است با حقوق واقعی مردم بازی کنند.

مساله چیست؟

مساله اما نه استقلال، نه حقوق بین الملل – حتی به همان معنای رایج در دیپلماسی بین المللی – و نه به طریق اولی حقوق مردم نیست.

مساله بازی قدرت میان قدرتهای جهانی و منطقه ای است. بازی قدرت بر روی ویرانه ای باقیمانده از یک کشور که خودشان ویران کرده اند. این بازیگران کرکسهایی هستند که بر فراز مردمی که قبلا قتل عام کرده اند پرواز میکنند. چه آن که بر سر این مردم بمب بشکه ای و شیمیایی میریزد و چه آن که برای قربانیان بمبها اشک تمساح میریزد. فراموش نکرده ایم که آدمخواران داعش از جعبه خونین تولید هیولاهای اسلامی همین قدرتها بیرون آمدند و زندگی میلیونها انسان را در خون و اشک و ماتم غرق کردند.

مساله بسیار ساده است:

پوتین نماینده روسیه ای است که میخواهد عظمت ساقط شده گذشته را بازگرداند و برای آن استراتژی روشنی دارد: حفظ بشار اسد در قدرت و ظاهر شدن در قامت یک قدرت مهم و تعیین کننده منطقه ای.

ترامپ نماینده آمریکایی است که ظاهرا قرار است افول سیاسی و اقتصادی اش با قدرت نظامی جبران شود. اما ترامپ در عین حال نماینده بی افقی این قدرت رو به افول است. نماینده سرگردان هیئت حاکمه ای است که تلو تلو میخورد. هیئت حاکمه ای که استراتژی روشنی ندارد: بشار اسد باید برود، دیگر مهم نیست برود، باید نیروی 30 هزار نفره در شمال سوریه سازمان داد، اصلا باید کل نیروها را  بیرون کشید و …. این ها  همه بازتابی از بی افقی و فقدان استراتژی کل هیئت حاکمه آمریکا است.

این وسط جمهوری اسلامی چه کاره است؟ جمهوری اسلامی خود روی بمب ساعتی قدرتمندی نشسته است که هر لحظه ممکن است منفجر شود. مردمی که براستی دهشت بر پیکر این نظام پوسیده انداخته اند. استراتژی جمهوری اسلامی عقب انداختن انفجار این بمب است. استراتژی جمهوری اسلامی این است که با تبدیل شدن به قدرت منطقه ای، قدرت متزلزل خود در ایران را حفظ کند. حفظ بشار اسد حلقه ای مهم از این استراتژی است.

اما مردمی که شعار میدهند: “سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن” این آرزو را با خود جمهوری اسلامی به گور خواهند سپرد!

اگرچه جمهوری اسلامی بقایش را به تبدیل شدن به قدرت منطقه ای به قیمت جان و  زندگی میلیونها انسان در سوریه و حفظ بشار اسد گره زده است، اما همه شواهد نشان میدهد که مردم ایران دارند این مسیر را برعکس میکنند. عزم کرده اند جمهوری اسلامی را بزیر بکشند؛ به عمر یکی از مخربترین نیروهای حاضر در سوریه پایان دهند؛ خود را رها کنند و مردم سوریه را یک گام مهم به رهایی از جهنم کنونی نزدیک کنند.

20 آوریل 2018، 31 فروردین 1397

منتشر شده در انترناسیونال شماره 760